با سلام همسرم که زوجه می باشد در پروندههای نفقه اجرت المثل و ترک انفاق و تمکین شکست خورده و هیچ محکومیتی چه مالی چه غیر مالی شامل حال من نشده به صورت یک طرفه درخواست مشاوره داده…
لطفاً اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.
مشاوره حقوقی طلاق از طرف زن به صورت آنلاین و تلفنی ۲۴ ساعته توسط بنیاد وکلا
ارائه میشود.
بنیاد وکلا
کیفیت کلیه مشاورههای تلفنی و آنلاین (چت) در مورد طلاق از طرف زن را ۱۰۰٪ تضمین
میکند.
اگر به دنبال مشاوره حقوقی رایگان طلاق از طرف زن هستید، میتوانید از روش متنی استفاده کنید. اما چنانچه مشکل شما جدی است و میخواهید بلافاصله پاسخ خود را دریافت کنید از پلنهای آنلاین و تلفنی مشاوره حقوقی طلاق از طرف زن استفاده نمایید.
با سلام همسرم که زوجه می باشد در پروندههای نفقه اجرت المثل و ترک انفاق و تمکین شکست خورده و هیچ محکومیتی چه مالی چه غیر مالی شامل حال من نشده به صورت یک طرفه درخواست مشاوره داده…
سلام من ۲۱سالمه و متوجه خیانت شوهرم شدم و چند باری تذکر دادم که تکرار نکنه ولی اون بازم تکرار کرد و بحثمون شد من و کتک زد و گفت بهت ربطی نداره من با کی حرف زدم من و دماغم…
خانمم رفته خونه مادرش ومیخاد طلاق بگیره من نمیخام طلاق بدم اونم اخلاق تندی داره من بیشتر از اون تند هست اخلاقم ایا میتونه در دادگاه اثبات کنه وحق طلاق داشته باشه
با عرض سلام،زوجه بدون دلیل قانون و شرعی زندگی ترک نموده و مشغول تحصیل در شهر دیگه شده و زوج به خاطر عدم تمکین و با اجازه دادگاه ازدواج مجدد نموده هست سوال بنده از شما وکلا و…
سلام .خانمم میگه باید تعهد بدی که مواد نزنی دروع نگی و .. اگر من تعهد بدم که اگر یکبار دیگه مثلا مواد بزنم باید حق طلاق بدم به ایشون .ایا اگر من مثلا مواد بزنم یا .. که تعهد نقض…
کیفیت کلیه مشاورهها توسط بنیاد وکلا تضمین میشود
سلام .خانم من میگوید باید تعهد در محضر اسناد رسمی بدهی که اگر یک بار دیگر مواد بزنی دروغ بگی چه میدونم عکس بروس لی پاره کنی ؛ باید حق طلاق را به من بدهی . اگر من تعهد بدهم و یکی…
سلام.وقت شما عزیزان بخیر.بنده حدود دوساله در حال پرداخت نفقه هستم که در این مدت دوسال نفقه شش ماه رو به صورت متناوب نتونستم پرداخت کنم
با سلام چنانچه همسرم با حکم اجازه ازدواج مجدد اقدام به ازدواج کند آیا من میتوانم با اثبات عسر و هرج یا بند دوازده عقدنامه طلاق بگیرم؟ دویست و پنجاه سکه مهریه دارم و حاضرم بخاطر…
زن من بخاطر اینکه تمام خانوادش طلاق گرفتن و دوستانش هم طلاق گرفتن او و با تشویق اونها اونم طلاق میخاد و تمامشان هم بخاطر عدم تمکین و حمایت پدر از عدم تمکین دختر طلاق گرفتن و اون…
کیفیت کلیه مشاورهها توسط بنیاد وکلا تضمین میشود
با سلام و احترام. زوجه هستم و در دوران عقد هستم. بعد از چند ماه به این نتیجه رسیدم که از همسرم طلاق بگیرم و مهریه ام رو اجرا گذاشتم. همسرم خونه به همراه اثاثیه (با جلب نظر…
در این مقاله خواهیم آموخت مبانی حقوقی دادخواست طلاق از طرف زن چیست، چه مستنداتی برای اثبات ادعاها ضرورت دارد و چگونه میتوان مراحل دادگاه خانواده، مرکز مشاوره و اجرای احکام را بیکمترین تنش طی کرد.
چنانچه پیش از طرح دعوا به این ظرایف مسلط نشوید، ممکن است بهسبب نقص در ادله یا اشتباه در انتخاب خواسته، دادخواست شما به استرداد یا رد منتهی گردد و ماهها—بلکه سالها—فرصتهای قانونی را از دست بدهید؛ خطری که افزون بر فشار روحی، میتواند منجر به تضییع حقوق مالی و حتی از دست رفتن حضانت فرزند شود.
دعوت میکنم با حوصله سطرهای پیش رو را دنبال کنید تا به یاری تجربه میدانی و استناد دقیق به قوانین جمهوری اسلامی ایران، مسیر طلاق از طرف زن را شفاف، مستدل و در کوتاهترین زمان ممکن بپیمایید.
نخست باید درکی دقیق از جایگاه مشاوره حقوقی در ساختار دادرسی خانواده به دست آوریم؛ زیرا مشاور حقوقی حلقه واسط میان بانوی متقاضی طلاق و تشریفات پیچیده قضایی است و نقش او با وکیل دادگستری—که نمایندگی رسمی را عهدهدار میشود—تفاوت دارد.
مشاور حقوقی، اگرچه ممکن است خود وکیل باشد، در این مقام تعهد میکند پیش از هر اقدام رسمی، وضعیت خاص زندگی مشترک را واکاوی کند؛ از دل شواهد ملموس—ترک انفاق، سوءرفتار یا غیبت طولانی همسر—مسیر استنادی را استخراج کند و به زبان ساده به موکل توضیح دهد چگونه میتوان با استناد به مواد قانونی موجود، به حکم طلاق دست یافت.
پایه نظری چنین خدماتی بر مفهوم حق دسترسی به مشاوره است که در اسناد بینالمللی و تبصره ماده ۳۵ قانون آیین دادرسی کیفری به رسمیت شناخته شده است. در دعاوی خانواده نیز، هرچند حضور وکیل الزامی نیست، ولی قانونگذار با پیشبینی مراکز مشاوره خانواده در ماده ۲۵ قانون حمایت خانواده ۱۳۹۱، نشان داده است که تصمیمگیری آگاهانه بدون دریافت راهنمایی حرفهای ممکن نیست.
مشاور حقوقی میتواند وکیل پایهیک دادگستری باشد که بهدلیل محدودیت زمانی یا بنا به خواست موکل، فقط نقش مشاوره را برعهده میگیرد؛ میتواند کارشناس حقوق با مجوز رسمی مشاوره باشد یا حتی عضوی از مراکز مشاوره خانواده زیر نظر قوه قضائیه که در آییننامه اجرایی ماده ۱۶ قانون حمایت خانواده به آن اشاره شده است.
جایگاه قانونی او، بر قرارداد خصوصی مبتنی بر ماده ۱۰ قانون مدنی است؛ بدین معنا که تعهد اصلی وی ارائه اطلاعات، تحلیل حقوقی و پیشنهاد راهبرد است و مسئولیت اجرایی—از قبیل تنظیم و ثبت دادخواست—فقط در صورتی بر عهده او قرار میگیرد که ضمن قرارداد، به صراحت چنین تکلیفی پذیرفته شود.
در عمل، بانویی که قصد دارد به استناد عُسر و حَرَج همسر را طلاق دهد، برای نخستینبار با مشاور حقوقی مینشیند تا روشن شود کدام بند از ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی بیشترین انطباق را با وضعیت او دارد: سوءرفتار مستمر، ابتلا به اعتیاد، ترک زندگی زناشویی یا محکومیت کیفری قطعی. تشخیص دقیق این بندها و تطبیق آن با مدارک موجود، خدمتی است که تنها از عهده فردی برمیآید که هم متن قانون را میشناسد و هم رویه حاکم بر شعب خانواده را لمس کرده است.
بزرگترین مزیت دریافت مشاوره تخصصی، صرفهجویی در زمان و پیشگیری از اشتباهات نابخشودنی است. وقتی بانویی با استناد به ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی (ترک انفاق) میخواهد حکم طلاق بگیرد، اما فیش حقوقی یا سند اثبات ترک انفاق در دست ندارد، مشاور پیشاپیش اخطاریه رسمی ترک انفاق و شکایت کیفری ماده ۶۴۲ قانون مجازات اسلامی را پیشنهاد میکند تا زمینه دادرسی حقوقی مهیا گردد.
مزیت دوم، قدرت چانهزنی است. زن از موضع آگاهی حقوقی، میتواند در جلسات سازش پیشنهاد عادلانه مطرح کند یا با قاطعیت از حقخویش دفاع کند. بسیاری از زوجین، وقتی میبینند طرف مقابل زیر نظر مشاور متخصص عمل میکند، از تهدیدهای شفاهی میگذرند و حاضر میشوند در چارچوب قانون مذاکره کنند.
اما در کنار این منافع، معایبی نیز وجود دارد. نخستین عیب، هزینه مالی است؛ تعرفه مشاوره تخصصی— بهویژه در کلانشهرها—برای برخی بانوان سنگین است. گرچه در بلندمدت میتواند از خسارت بزرگتر جلوگیری کند، اما در کوتاهمدت فشاری اضافی بر دوش متقاضی میگذارد. دوم، خطر وابستگی بیشازحد به مشاور است. زن ممکن است از لحاظ روحی آنچنان به تصمیمهای وکیل یا مشاور تکیه کند که خود از فرآیند فاصله بگیرد و در جلسات دادگاه حضور ذهن لازم را از دست بدهد؛ حال آنکه قانونگذار، به موجب ماده ۸۴ قانون آيين دادرسی مدنی، بر حضور آگاهانه اصحاب دعوی تأکید دارد.
عیب سوم، ریسک تضاد منافع است. ممکن است زوج نیز به همان مشاوری مراجعه کرده باشد یا در پروندهای دیگر، مشاور تعهدی نسبت به طرف مقابل داشته باشد. رعایت محرمانگی و اعلام تعارض منافع، تکلیف اخلاقی و حرفهای مشاور است؛ اما اگر تحقق نیابد، بانوی متقاضی طلاق ممکن است ناخواسته اطلاعات حساس را به شخصی بسپارد که قادر به استفاده علیه اوست.
در نهایت، این واقعیت را باید پذیرفت که حتی بهترین مشاور حقوقی نمیتواند در برابر تاخیر ساختاری محاکم سدّی مطلق بسازد. وقتی بار شعبهای سنگین است یا قاضی در ماموریت است، سرعت رسیدگی در کنترل هیچ وکیلی نیست؛ ولی مشاوری توانا میتواند با ارائه لایحه موجز و مستدل، سبب شود قاضی در کوتاهترین فرصت ممکن به اصل دعوی بپردازد و از برگشتن پرونده برای رفع نقص و ایرادات شکلی جلوگیری کند.
اکنون به سراغ خصایص میروم و در هر بند، از دریچه تجربه دادگاه، تفاوت همراهی حرفهای با مشاوره سطحی را ملموس میکنم.
اولین نشانه برتری یک مشاوره، تسلط بر مواد اختصاصی و متن کامل قوانین است. مشاور مجرب صرفاً به ذکر شماره مواد بسنده نمیکند؛ او متن را تمامقد مقابل شما میگذارد.
برای نمونه، ماده ۱۱۲۹ چنین میگوید: در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرای حکم و الزام او به دادن نفقه، زن میتواند برای طلاق از حاکم شرع اجازه بگیرد.
مشاور لایه رویی را کنار میزند و توضیح میدهد که عدم امکان اجرا جز با پرونده کیفری ماده ۶۴۲ قانون مجازات اسلامی یا گزارش واحد اجرای احکام اثبات نمیشود؛ وگرنه قاضی میتواند خواسته طلاق را غیرموجه بداند. همین میزان تعمق است که مرز بین مشاور کاردان و فردی متوسطالحال را ترسیم میکند.
ویژگی دوم، نگاه استراتژیک است. تصور کنید زنی بهدلیل سوءرفتار جسمیِ شوهر قصد طلاق دارد.
مشاور حرفهای فوراً مدارک پزشکی قانونی، گزارش کلانتری و شهادت همسایه را در پرونده جمع میکند و بعد دادخواست را تقدیم مینماید؛ زیرا میداند بدون این اسناد، بند سوم ماده ۱۱۳۰ که میگوید در صورتی که سوءرفتار زوج دوام داشته باشد و ادامه زندگی برای زوجه غیرقابل تحمل شود فاقد پشتوانه میماند.
سومین خصیصه، شفافیت مالی است. در قرارداد مشاوره، باید تکلیف حقالمشاوره، تنظیم دادخواست، نگارش لوایح و حضور در جلسات روشن باشد. این شفافیت ضامن آن است که زن در میانه راه و زیر فشار روانی، ناگهان با صورتحسابی غافلگیرکننده روبهرو نشود. در ضمن یادآوری میکنم بند م ماده ۵۸ آییننامه لایحه استقلال کانون وکلا وکیل را ملزم به اعلام صادقانه هزینهها کرده است.
چهارمین ویژگی، محرمانگی مطلق و احترام به کرامت مراجع است. مشاور متعهد دفاتر و فایلهای دیجیتال را رمزگذاری میکند و در وکالتنامه، بند محرمانگی میگنجاند تا امکان سوءاستفاده از اسناد شخصی وجود نداشته باشد. این اصل ریشه در ماده ۳۵ آییننامه اجرای قانون حمایت خانواده دارد که تصریح میکند رسیدگی دعاوی خانوادگی بهصورت غیرعلنی است.
پنجمین خصیصه، مهارت در مدیریت احساسات و مذاکره است. یک مشاور توانا تشخیص میدهد چه زمانی درِ سازش مالی را بگشاید و چه زمانی دست بر ماده ۱۱۳۰ بگذارد و بر طلاق اصرار ورزد. او در جلسات هماندیشی، زبان بدن، تُن صدا و نشانههای اضطراب موکل را میخواند و مسیر حقوقی را متناسب با توان روانی وی ترسیم میکند.
ششم، توان بهرهگیری از فناوری قضایی است. هر ابلاغیه ثنا حداکثر یک ساعت پس از انتشار، در داشبورد موکل ثبت میشود. این سرعت، اخطاریه ابلاغ قانونی را که ده روز رسیدگی را به عقب میراند، بیموضوع میکند.
هفتم، شبکه کارشناسان مکمل است. مشاور بزرگترین دادخواست را تنها با قلم خود پیش نمیبرد؛ برای اثبات اعتیاد از آزمایشگاه خصوصی معتبر تاییدیه میگیرد، برای قیمتگذاری ملک، کارشناس رسمی را فرا میخواند و برای تشخیص عسر و حرج ناشی از بیماری، کمیسیون پزشکی قانونی را در کنار پرونده مینشاند.
هشتم، نظارت مستمر بر اجرای حکم است. بعد از صدور گواهی عدم امکان سازش (که طبق ماده ۳۴ قانون حمایت خانواده سه ماه اعتبار دارد)، مشاور روزشمار چهلوپنج روزهای طراحی میکند: بازه حاضر شدن در دفترخانه، زمان ثبت طلاق، تاریخ اولین قسط مهریه. در صورت تاخیر، بلافاصله درخواست صدور اجراییه و توقیف اموال را ثبت میکند تا حقی بر زمین نماند.
نهم، تعهد به آموزش و مسئولیت اجتماعی است. مشاور برجسته یافتههای خود را در کارگاههای رایگان به اشتراک میگذارد و متون اصلی همچون ماده ۱۰۸۵ (حق حبس) و ماده ۱۱۰۷ (تعریف نفقه) را بیمنت در اختیار جامعه قرار میدهد تا فرهنگ حقوقی ارتقا یابد.
دهمین و شاید مهمترین ویژگی، اعلام صریح تعارض منافع است. اگر شوهر در پروندهای دیگر موکل همان مشاور بوده، او موظف است موضوع را افشا و از پذیرش پرونده سرباز زند؛ وگرنه اسرار خانوادگی زن در معرض خطر قرار میگیرد و اعتماد بیبازگشت خدشهدار میشود.
با مرور این ده نشانه اساسی میتوان گفت بهترین مشاوره حقوقی طلاق از طرف زن آن است که دانش عمیق حقوقی را با اخلاق حرفهای، روانشناسی بالینی و فناوری اطلاعات درهم آمیزد و بانوی متقاضی را از نقطه تصمیم تا لحظه اجرای حکم، بیهیچ لغزش قانونی و روانی همراهی کند.
در این بخش، فرایند تقدیم دادخواست طلاق به خواست زن را چونان نقشه راهی ترسیم میکنم که از گردآوری نخستین برگه استشهاد تا وصول حکم قطعی دادگاه و ثبت طلاق در دفترخانه ادامه دارد.
با پیمودن دقیق این ده گام، بانوی خواهان طلاق میتواند مطمئن باشد مسیر حقوقی را در کوتاهترین زمان و با بالاترین ضریب موفقیت طی کرده است.
نخستین و بنیادیترین سند، رونوشت مصدق سند نکاحیه است. این قباله حاوی مهر، شروط ضمن عقد و حتی ممکن است دارای شرط وکالت بلاعزل باشد. طبق ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی: به مجرّد عقد، زن مالک مهر میشود و میتواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن نماید.
دادگاه بدون رؤیت این سند، نمیتواند درباره میزان تعهد مالی زوج داوری کند و ممکن است دعوا را ناقص ببیند.
شناسنامه و کارت ملی زوجین است. شماره ملی، تاریخ تولد و نام پدر باید با سند نکاحیه همخوان باشد؛ اختلاف یک حرف یا عدد، سیستم ثنا را به خطا میاندازد و پرونده به واحد تصحیح دادهها میرود.
ادله ترک انفاق به استناد ماده ۱۱۲9. این ادله میتواند حکم قطعی کیفری ترک انفاق باشد، یا اظهارنامه رسمیای که زن با پست سفارشی برای شوهر فرستاده و تقاضای نفقه کرده، یا گردش حساب بانکی مشترکی که نشان میدهد شوهر هیچ پرداختی نداشته است.
ادله عسر و حرج موضوع ماده ۱۱۳0. در هر بند، مدرک متفاوت است: برای اعتیاد، آزمایش مثبت موی سر از یک مرکز معتبر؛ برای سوءرفتار، گزارش کلانتری و شهادت کتبی همسایگان؛ برای محکومیت حبس بیش از پنج سال، رونوشت رأی قطعی و گواهی اداره زندانها.
گواهی پزشکی قانونی است. اگر زن ادعای ضرب و جرح یا بیماری صعبالعلاج شوهر دارد، نظریه کمیسیون پزشکی قانونی شرط اثبات است. قاضی به گواهی پزشک خصوصی اکتفا نمیکند؛ باید مهر رسمی سازمان پزشکی قانونی بر سند باشد.
استشهادیه محلی است. پنج تن از بستگان یا همسایگان میتوانند ترک منزل یا سوءرفتار زوج را شهادت دهند. این استشهاد در دفتر اسناد رسمی تنظیم و با کارت ملی شهود پیوست میشود تا اعتبار رسمی یابد.
اسناد ملکی یا مالی مشترک. اگر زن میخواهد از محل مهریه ملک دریافت کند یا نشان دهد زوج توان پرداخت یکجا را دارد، باید کپی برابر با اصل سند ملک، برگه سهام عدالت یا صورتحساب بانکی را ضمیمه کند؛ وگرنه اجرای احکام نمیتواند مال را توقیف کند.
وکالتنامه رسمی بلاعزل در صورتی که زن تمایل دارد حضور مستقیم نداشته باشد. اختیارات باید شامل اقامه دعوا، صلح و سازش، دریافت مهریه و ثبت طلاق باشد؛ بدون تصریح این عبارات، وکیل در دفترخانه دستش بسته میماند.
گواهی عدم سازش مرکز مشاوره خانواده. طبق ماده ۲۵ قانون حمایت خانواده، پیش از صدور رأی، زوجین به این مرکز معرفی میشوند. اگر مرکز در گزارش خود اعلام کند امکان سازش نیست، قاضی سریعتر وارد ماهیت میشود. نبود این گواهی الزاماً دعوا را باطل نمیکند، ولی روند را طولانی میسازد.
رسید پرداخت هزینه دادرسی و تمبر مالیاتی. فقدان آن اخطار رفع نقص فوری در پی دارد و تا تکمیل نشود، دادرسی متوقف میماند.
با فراهم آوردن این ده دسته سند، زنِ خواهان طلاق شالودهای محکم برای دعوای خویش میسازد؛ شالودهای که قاضی را ناگزیر میکند رأی خود را بر ستونهای استوار دلیل و قانون بنا کند و راه فرار حقوقی برای زوج باقی نگذارد. چنین آمادگی از همان آغاز نشان میدهد این پرونده بر پایه استدلال حقوقی استوار است و نه احساس زودگذر. به این ترتیب، مسیر قضایی، هرچند دشوار، کوتاهتر، شفافتر و نتیجهبخشتر خواهد شد.
پیش از آن که به سه گونه مشاوره بپردازیم، ضروری است ماهیت خدمات در حوزه طلاق به خواست زوجه روشن شود. در دستگاه قضایی ایران، خواسته زن برای انحلال نکاح یا باید بر ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی (ترک انفاق) و یا بر بندهای متنوع ماده ۱۱۳۰ (عُسر و حَرَج) استوار باشد.
متن اخیر به صراحت میگوید: عسر و حرج عبارت است از وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه کند و عرفاً غیرقابل تحمل باشد… از قبیل: ترک زندگی خانوادگی، اعتیاد مضر، سوءرفتار و ضرب و جرح مستمر، ابتلا به بیماری صعب العلاج، محکومیت قطعی به حبس…
خدمت مشاوره حقوقی، خواه تلفنی، خواه آنلاین یا حضوری، به این معناست که مشاور—که میتواند وکیل دادگستری یا کارشناس رسمی حقوق خانواده باشد—در وهله نخست وضعیت زن را با بندهای یادشده تطبیق میدهد، سپس نقشهای اجرایی برای جمعآوری ادله، تنظیم دادخواست و دفاع در جلسه دادگاه میچیند.
بانوی متقاضی باید بداند هیچ نسخه از پیش نوشتهشدهای وجود ندارد؛ هر پرونده طلاق، چون انگشتنگاری یگانه است و مشاور حرفهای، نسخه را پس از واکاوی ریزترین جزئیات زندگی مشترک میپیچد.
مشاوره تلفنی معمولا نخستین حلقه تماس است؛ زیرا بدون نیاز به سفر یا تنظیم قرار حضوری، زن میتواند پیشنویس اندیشههای خود را با متخصص در میان گذارد. مزیت آشکار، سرعت و دسترسی است: بانویی در شهری کوچک یا در خارج از کشور میتواند در ساعتی هماهنگشده تماس بگیرد و موضوع را با وکیلی در تهران یا مرکز استان مطرح کند.
در گام ابتدایی، مشاور بعد از احراز هویت و پرسشهای غربالگری (سن ازدواج، فرزند یا بیفرزندی، تحصیلات، درآمد مستقل زن) به سراغ ادله میرود؛ برای مثال میپرسد از ترک انفاق چه مدرکی دارید؟ آیا اظهارنامه رسمی با پست سفارشی برای همسر ارسال کردهاید؟ حکم قطعی سوءرفتار یا ضرب و جرح در دست است؟ بانویی که پاسخ منفی میدهد درمییابد هنوز برای ثبت دادخواست طلاق زود است و باید چرخهای از جمعآوری مستند تشکیل دهد.
مشاور در ادامه، گامهای حقوقی واجب را میشمارد، اما از ارائه نسخه پزشکی مفصل میپرهیزد؛ زیرا زمان تلفنی محدود است و اغلب زن در محیطی قرار ندارد که بتواند ماده به ماده قوانین را یادداشت کند.
به جای آن، خلاصه راهبرد را در پیامک یا سند PDF برای او ارسال میکند تا بعدها به تفصیل مطالعه کند. این رویه از منظر اخلاق حرفهای، تعهد به صراحت و جلوگیری از سوءتفاهم را پوشش میدهد.
اما مشاوره تلفنی در عین مزیت، محدودیتهایی هم دارد. به سبب عدم رویت چهره، مشاور نمیتواند زبان بدن و حالتهای هیجانی زن را بسنجد؛ در نتیجه ممکن است درباره ظرفیت روانی وی برای درگیری با دادگاه یا احتمال سازش، برآورد دقیقی نداشته باشد. از سوی دیگر، زن نمیتواند در همان لحظه زبون را روی بنچاق ملک، قباله یا رأی کیفری بگذارد تا مشاور ماهیت سند را ارزیابی کند.
پس نتیجه میگیریم مشاوره تلفنی، برای اعلام نقشه راه کلی مناسب است، اما جایگزین بررسی دقیق اسناد نمیشود و معمولا با توصیه به برگزاری نشست حضوری یا آنلاینِ تصویری دنبال میشود.
اینجا منظور از آنلاین جلسهای است که امکان تبادل امن فایل و تصویر را فراهم میسازد. بخشنامه رئیس قوهقضائیه در سال ۱۴۰۰ به شعب خانواده اجازه داده است در موارد مقتضی، جلسه دادگاه را نیز برخط برگزار کنند؛ بنابراین مشاور حقوقی آنلاین، نه تنها در حد گفتگوی تصویری، که گاه پیشنمایش فرایند رسمی در خودِ دادگاه نیز محسوب میشود.
برتری اصلی چنین نشستی در قابلیت نمایش همزمان اسناد است. زن میتواند قباله، حکم محکومیت کیفری، گزارش کلانتری یا حتی پرینت واتساپ تهدیدآمیز همسر را روی دوربین قرار دهد یا از طریق پلتفرم آپلود کند تا مشاور بند به بند تحلیل کند.
اگر ادعای اعتیاد شوهر مطرح است، نتیجه آزمایش راکد در آزمایشگاه خصوصی را میتوان نمایش داد و مشاور توضیح دهد که دادگاه صرفاً آزمایش موی سر از سازمان پزشکی قانونی را معتبر میداند و این پاسخ خصوصی حداکثر راهنمایی است برای ارجاع قاضی به آزمایش رسمی.
در جلسه آنلاین، امکان ضبط و بایگانی نیز فراهم است. بسیاری از موکلان از من خواستهاند جلسه را ضبط کنم؛ زیرا در فضای پرتنش تصمیمگیری، ممکن است جزئیات توصیه فراموش شود. ضبط رمزدار، علاوه بر اطمینان، در حکم یادداشت مشاوره است و کمک میکند زن در مراجعه بعدی، سؤالات تازهاش را با استناد به دقیقه و ثانیه ضبط، مطرح کند.
اما آنلاینبودن، بیچالش نیست. زیرساخت اینترنت ناپایدار، همهمه محیط خانه و دغدغه مراقبت از فرزند خردسال حین مکالمه، تمرکز زن را مخدوش میکند. خطر افشای اطلاعات نیز وجود دارد؛ اگر زن از لپتاپ مشترک استفاده کند یا پشت سرش کسی قدم بزند، ممکن است سندی حساس ناخواسته در دیدرس قرار گیرد.
در ملاقات حضوری، گاه در ده دقیقه نخست، بار هیجانی زن—ترس از مقابله همسر، نگرانی بابت حضانت، شرم از بازگویی خشونت جنسی—چنان عیان میشود که مشاور میتواند نگاه جامعتری بیابد و تصمیم بگیرد آیا پیش از ورود به دعوا باید مددکار اجتماعی یا روانشناس بالینی درگیر شود یا نه.
این تشخیص در تماس تلفنی یا آنلاین، به علت خطای عدم حضور فیزیکی، دشوارتر است.
افزون بر این، اسنادی چون سند ملکی، دفترچه حساب یا گزارش پزشکی قانونی را میتوان در جلسه حضوری با دقت نورگیر بررسی کرد، اصالت مهر را سنجید و اگر تردیدی باشد، همانجا از زوجه خواست به اداره ثبت اسناد یا سازمان پزشکی قانونی مراجعه کرده، رونوشت مصدق بگیرد. چنین دقتی احتمال ایراد دادگاه درخصوص مجعولبودن یا غیرقابلخواندن مدرک را تقریباً به صفر میرساند.
یکی از مزایای بزرگ ملاقات حضوری، تنظیم همزمان وکالتنامه بلاعزل یا قرارداد مشاوره است. در دفتر اسناد رسمی یا همان دفتر وکیل، متن وکالت بر اساس ماده ۶۷۲ قانون مدنی قید میشود: موکل میتواند به وکیل اختیار دهد برای او وکیل دیگری برگزیند. این جمله ساده در عمل راهگشاى گریز از حاضر نشدن همسر در روز اجرای حکم است.
همچنین در قرارداد مشاوره، حقالوکاله، حق حضور در جلسه، هزینه تمبر دادخواست و مالیات بر ارزش افزوده شفاف درج میشود؛ امری که قانون وکالت و مقررات انتظامی کانون وکلا بر آن پای میفشارند.
با این وجود، مشاوره حضوری نیز بار مالی و زمانی خود را دارد. زن ساکن شهری دیگر ناگزیر از سفر است، باید مرخصی بگیرد یا برای نگهداری فرزند چارهای بیابد. همین موضوع گاه مشاوره آنلاین را در مرحله مقدماتی بر حضوری ترجیح میدهد.
اما پس از ارائه دادخواست و پیش از ورود به جلسه دادگاه، دستکم یک نشست حضوری سودمند است تا لحن دفاعی، ترتیب ارائه دلایل و حتی توصیههای رفتاری در صحن دادگاه از سوی مشاور به روشنی انتقال یابد.
از شما دعوت میکنم سطرهای پیش رو را با دقت دنبال کنید تا با بهرهگیری از متن دقیق قوانین جمهوری اسلامی ایران و چکیده آزمودههای میدانی، پرونده طلاق از طرف زن را—اگر ناگزیر به طرح آن هستید—در کوتاهترین زمان و با بالاترین ضریب توفیق به سرانجام رسانید.
پاره نخست این حقوق، مهریه است؛ حقی که بهمحض انعقاد عقد بر ذمّه زوج قرار میگیرد و قانونگذار در ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی تصریح کرده است: به مجرد عقد، زن مالک مهر میشود و میتواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید.
با صدور حکم طلاق، مهریه ساقط نمیشود مگر آنکه زن در جریان رسیدگی یا در دفترخانه آن را ببخشد یا تهاتر کند. مطابق ماده ۲۹ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱، دادگاه مکلف است در حکم طلاق میزان مهریه را تعیین و تکلیف کند؛ بنابراین اگر پرداخت بهصورت نقدی یا اقساط باشد، زمان سررسید و ضمانت تاخیر در همان رأی درج میشود.
تجربه من نشان میدهد قید وجه التزام ثابت یا درصدی بهازای هر روز تاخیر، انگیزه اجرای بهموقع را دو چندان میکند و واحد اجرای احکام نیز با اتکای بر همین بند، میتواند دستور توقیف اموال را سریع صادر کند.
در کنار مهریه، نفقه گذشته و نفقه ایام عده نیز مطرح است. قانون در ماده ۱۱۰۷ نفقه را چنین تعریف میکند: نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، لباس، غذا، اثاث منزل و هزینههای بهداشتی و درمانی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض.
چنانچه زوجه پیش از طلاق نفقه دریافت نکرده باشد، میتواند همزمان با دعوای طلاق دادخواست مطالبه نفقه ایام گذشته را تقدیم کند. پس از صدور حکم طلاق، نفقه ایام عده موضوع ماده ۱۱۰۹ مطرح میشود؛ این ماده تصریح دارد: نفقه مطلقه رجعی در زمان عده بر عهده شوهر است؛ اما مطلقه بائن نفقه ندارد مگر اینکه حامله باشد که در این صورت تا وضع حمل باید نفقه او را بدهد.
یادآوری میکنم وقتی طلاق به درخواست زن و به استناد عسر و حرج یا ترک انفاق صادر میشود، غالباً طلاق بائن است و نفقه عده به او تعلّق نمیگیرد، مگر آنکه باردار باشد. مشاور حقوقی موظف است نوع طلاق (رجعی یا بائن) را برای زوجه روشن کند تا در محاسبه حقوق مالی دچار اشتباه نشود.
سومین رکن، اجرتالمثل ایام زوجیت است که پس از تصویب تبصره ماده ۳۳۶ قانون مدنی (الحاقی ۱۳۸۵) جایگاهی مستقل یافت. تبصره میگوید: چنانچه زوجه در طول زندگی مشترک به درخواست زوج و بدون قصد تبرع، امور منزل را انجام داده باشد، مستحق اجرتالمثل کارهای انجامگرفته خواهد بود.
دادگاه، غالبا با ارجاع به کارشناس رسمی دادگستری رقم اجرتالمثل را تعیین میکند و مطابق ماده ۲۹ قانون حمایت خانواده، آن را در حکم طلاق میآورد. نکته ظریف اینجاست که زن برای برخورداری از اجرتالمثل، نباید در متن توافق یا هنگام اجرای صیغه طلاق آن را اسقاط کرده باشد؛ زیرا اسقاط صریح یا بذل ضمن عقد لاحق، حق مطالبه را از بین میبرد.
در عمل، زن باید پیش از حضور در دفترخانه، متن گواهی عدم امکان سازش را بهدقت بخواند تا بند اسقاط اجرتالمثل ناخواسته در آن گنجانده نشده باشد.
اکنون که سه ستون حقوق مالی را شناختیم، زمان آن است که سازوکار اجرا را ترسیم کنیم. پس از قطعیت حکم طلاق، زوجه باید از شعبه صادرکننده حکم، رونوشت اجراییه برای مهریه و اجرتالمثل دریافت کند.
واحد اجرای احکام خانواده به استناد ماده ۱ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی، نخست به زوج مهلت ده روزه میدهد تا بدهی را بپردازد؛ در صورت استنکاف، توقیف اموال منقول و غیرمنقول یا صدور دستور ممنوعالخروجی اجرا میشود.
در مورد مهریه عندالمطالبه، اگر زوج ادعای اعسار کند، دعوای اعسار در همان شعبه یا شعبه معین مطرح میشود و دادگاه با بررسی فهرست اموال و استعلام ثبتی، میزان اقساط را تعیین میکند. توصیه من همواره این بوده است که زن، برای جلوگیری از اطاله، لیست اموال شناختهشده زوج—از پلاک ثبتی ملک تا حسابهای بانکی—را به پیوست درخواست اجرا ارائه دهد تا استعلامها طولانی نشود.
درباره نفقه گذشته و عده، روند اجرا تفاوتی ندارد جز آنکه معمولا مبلغ کمتر است و قاضی واحد اجرا، به محض احراز اموال نقدی در حساب بانکی، دستور برداشت مستقیم صادر میکند. فراموش نکنید که نفقه مشمول مرور زمان نیست، اما هرچه مطالبه با فاصله بیشتری از ایام استحقاق اقامه شود، اثبات آن دشوارتر خواهد بود؛ زیرا دادگاه از زن انتظار دارد برای هر سال سند و دلیل ارائه کند، و این امر پس از گذشت طولانی، غالباً ناممکن میشود.
موضوع دیگر نحوه تامین هزینه دادرسی اجرای حکم است. اگر مهریه سکه باشد و تا سقف مقرر شورای پول و اعتبار مشمول تقسیط حبس نباشد، هزینه دادرسی اجرای حکم بر مبنای ارزش واقعی سکه روز محاسبه میشود. بخشنامه رئیس قوّه قضائیه در سال ۱۳۹۹ مقرر کرده ارزش پایه سکه باید در زمان تقاضای اجرا محاسبه شود، نه روز عقد.
به همین دلیل، زن باید آمادگی مالی برای پرداخت درصدی از ارزش روز را داشته باشد یا در صورت عجز، ضمن تقاضای اجرا، دادخواست اعسار از هزینه دادرسی بدهد.
بعضی موکلان میپرسند اگر زوج پس از صدور حکم، اموالش را بهنام دیگری منتقل کند چه باید کرد؟ در پاسخ باید گفت ماده ۲۱۸ قانون مدنی و رأی وحدترویه شماره ۶۲۰ دیوانعالی کشور انتقال به قصد فرار از دین را باطل میشمارد، مشروط بر آنکه داین (زن) بتواند سوءنیت و تبانی را اثبات کند.
اینجاست که مشاوره حقوقی تکمیلی اهمیت مییابد: وکیل، پیش از صدور حکم، استعلام ثبتی و توقیف احتیاطی پلاک ثبتی را پیشنهاد میکند تا انتقال صوری امکانپذیر نباشد.
نباید از نقش ضمانتهای کیفری غافل شویم. هرگاه زوج با وجود قطعیت حکم و اجراییه قطعی، عمدا از پرداخت حقوق مالی زن خودداری کند و در عینحال مالی برای استیفا کشف شود، زن میتواند به استناد ماده ۳ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی تقاضای حبس تعزیری کند. این ضمانت بهویژه در پروندههایی که زوج درآمد مستمر دارد اما از پرداخت اقساط شانه خالی میکند، مؤثر است.
البته در عمل، بسیاری از شعب خانواده بین تهدید حبس و توقیف حقوق ثابت، راه دوم را برمیگزینند تا هم حق زن استیفا شود و هم بنیان خانواده نوپای پس از طلاق—بهویژه در حضور فرزندان—با تنش زندان متلاشی نگردد.
ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی تصریح میکند: حضانت هم حق و هم تکلیف ابوین است. اعلام دوگانه حق و تکلیف، بدین معناست که پدر و مادر نمیتوانند بهدلخواه از آن شانه خالی کنند و دادگاه، صرف توافق شفاهی زوجین را به رسمیت نمیشناسد.
ماده ۱۱۶۹ اصلاحی ۱۳۸۲ مقرر میدارد: برای نگهداری طفل، مادر تا هفتسالگی اولویت دارد و پس از آن با پدر است، مگر آنکه دادگاه مصلحت طفل را طور دیگری تشخیص دهد.
در عمل، این ماده نقطه عزیمت هر مشاور حقوقی است؛ زیرا مادر باید ثابت کند یا طفل زیر هفت سال است و حق حضانت به او تعلق دارد، یا اگر فرزند بالای هفت سال است، دلایلی در مصلحت طفل وجود دارد که حضانت را به مادر واگذار کند. دلایل میتواند محکومیت کیفری پدر، اعتیاد مضر یا بیماری روانی باشد.
ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی نیز ابزار دفاعی مادر است: اگر در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی یا تربیت اخلاقی طفل در خطر باشد، دادگاه میتواند حضانت را به دیگری واگذار کند.
از این رو مادر باید پیش از تقدیم دادخواست طلاق، هر سندی دالّ بر ترک اعتیاد یا سوءسابقه کیفری پدر را گرد آورد و در کارتابل ادله قرار دهد. غفلت در این مرحله احتمالاً موجب میشود دادگاه حضانت را به پدر بسپارد و مادر ناچار گردد بعدها با دعوای مستقلِ سلب حضانت، بار دیگر وارد پروسه قضایی شود.
نکته مهم دیگر ماده ۴۱ قانون حمایت خانواده ۱۳۹۱ است: دادگاه هنگام اتخاذ تصمیم درباره حضانت و ملاقات، باید سن، جنس و نیازهای روانی و اخلاقی طفل را در نظر بگیرد.
به پشتوانه این ماده، من در لوایح حضانت، گزارش مشاور روانشناس بالینی را پیوست میکنم؛ گزارشی که نشان میدهد با توجه به دلبستگی ایمن کودک به مادر و نیازهای تغذیهای، انتقال حضانت به پدر سلامت روان کودک را خدشهدار میکند. این رویکرد علمی، قاضی را مجاب میکند رأیی فراتر از قواعد سنیِ ماده ۱۱۶۹ صادر کند.
در باب حق ملاقات، ماده ۴۲ همان قانون اعلام میدارد: در صورت اختلاف در زمان و مکان ملاقات، دادگاه مقررات لازم را وضع خواهد کرد.
به تجربه دریافتهام که بندهای زمانبندیِ دقیق—مثلا جمعه هر هفته از ساعت ۱۰ تا ۱۸ در فرهنگسرای …—در متن حکم، از تفسیر دلبخواه مامور اجرای احکام جلوگیری میکند و تخلف را آسانتر قابل اثبات میسازد. بنابراین مادر باید در متن دادخواست طلاق، تقاضای تعیین زمان و مکان ملاقات را صریح بنویسد و از قاضی بخواهد آن را در رأی بگنجاند. اغلب شعب، این تقاضا را به جلسه مشاوره مرکزِ خانواده میسپارند؛ حضور فعال مادر و ارائه پیشنهاد مکتوب در آن نشست، کلید موفقیت است.
از حیث ضمانت اجرا، چنانچه پدر پس از صدور حکم، طفل را به موقع تحویل ندهد، مادر میتواند به استناد همین حکم و ماده ۴۰ قانون حمایت خانواده درخواست صدور دستور جلب یا توقیف گذرنامه پدر را بدهد. قاضی اجرای احکام با رؤیت دستورِ صریح در رأی، بیدرنگ اقدام میکند؛ اما اگر رأی، زمان و ضمانت اجرا را مبهم گذاشته باشد، اجرای آن عملاً به تعارف و خواهش فروکاسته میشود.
ماده ۱۱۲۹ میگوید: در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان الزام او، زن میتواند طلاق بگیرد.
دادگاه زمانی عدم امکان الزام را میپذیرد که یا حکم کیفری ترک انفاق اجرا نشده باشد، یا مال توقیفشدهای برای دریافت نفقه موجود نباشد. راهکار من برای شکستن این حلقه، طرح شکایت کیفری ماده ۶۴۲ قانون مجازات اسلامی پیش از دعوای طلاق است. محکومیت قطعی کیفری، دادگاه خانواده را متقاعد میکند الزام ممکن نبوده و شرط طلاق حاصل است.
در بند سوءرفتار مستمر ماده ۱۱۳۰، دادگاه گزارش کلانتری را کافی نمیداند؛ بلکه شهادت شهود متعدّد یا گواهی پزشکی قانونی از جراحات متعدد را طلب میکند.
اغلب زنان از ترس آبرو، گزارش رسمی ثبت نمیکنند. توصیه من مراجعه فوری به پزشکی قانونی در هر مورد ضرب و جرح است؛ زیرا گزارش این سازمان حجیت بالایی دارد و نمیتوان به سادگی آن را انکار کرد.
اعتراف شفاهی زوج در جلسه شورا یا پیامِ تلگرامی اثبات اعتیاد نیست. دادگاه تنها آزمایش موی سر از سوی پزشکی قانونی را معتبر میداند. بنابراین، پیش از طرح دعوا، زن باید به کلانتری مراجعه و درخواست ارجاع شوهر به آزمایش اعتیاد کند. این دستور در کمترین زمان با استناد به ماده ۴۱ قانون آیین دادرسی کیفری صادر میشود و نتیجه آن در پرونده طلاق ضمیمه خواهد بود.
اگر شوهر محل اقامت خود را پنهان کند و ابلاغ به نشانی قدیمی نامعلوم بازگردد، رسیدگی ماهها عقب میافتد. راهکار، استعلام همزمان از بیمه تامین اجتماعی و اداره ثبت شرکتهاست تا محل اشتغال یا دفتر شرکت کشف شود؛ دادگاه با اتکا به ماده ۱۹۹ آیین دادرسی مدنی میتواند دستور این استعلامها را بدهد، اما ابتکار عمل مشاور سرعت کار را چند برابر میکند.
برخی زوجین، با مطالعه جزئی از اینترنت، در میانه راه مشاور را عزل میکنند و به تقدیم لایحههای ناهماهنگ میپردازند؛ در نتیجه دادگاه به ضد و نقیض میرسد و اعتمادش سلب میشود.
برای مقابله، قرارداد مشاوره باید شرط ارزیابی میانه راه داشته باشد: زن میتواند جلسه تجدید نظرخواهی با مشاور برگزار کند و اگر اعتماد باقی است، مسیر ادامه یابد؛ در غیر این صورت، با تنظیم قرارداد محضری خروج، مسئولیتها روشن شود تا چالشی در دادگاه پیش نیاید.
نقطه آغاز بحث، ماده ۱۰ قانون مدنی است؛ همان مادهای که عقد خصوصی را در صورتی نافذ میداند که مخالف صریح قانون و نظم عمومی نباشد.
شروط ضمن عقد، جلوه عملی همین اصلاند: توافقهایی که زوجین هنگام امضای قباله نکاحیه بر زبان میآورند یا به صورت چاپی در ستونهای قباله درج شدهاند و هریک میتواند آثار متفاوتی بر حق یا تکلیف ایشان بگذارد.
شرط دوازدهگانهای که سالهاست در قبالههای رسمی درج میشود—از جمله وکالت زن در طلاق، حق انتخاب محل سکونت یا اشتغال—نمونهای از بهرهگیری قانونگذار از همان فضای ماده ۱۰ است؛ فضایی که بهزعم من، چتر حمایتی بیبدیلی بر سر بانوان میگستراند.
اثرگذارترین شرط برای تسهیل طلاق زوجه، بند وکالت مطلق بلاعزل زن در طلاق است. این شرط—که در عرف به حق طلاق زن شهرت یافته—در حقیقت انتقال نیابت است نه واگذاری مالکیت طلاق؛ زیرا به موجب ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی، حق ذاتی طلاق همچنان برای مرد محفوظ میماند، اما مرد با اعطای وکالت، ابزار اعمال این حق را به همسر تفویض میکند.
دادگاههای خانواده مطابق رأی وحدترویه شماره ۷۱۹ دیوانعالی کشور، چنین وکالتی را معتبر دانستهاند به شرط آنکه بلاعزل، بدون قید شرط فعل محال و در دفتر اسناد رسمی یا قباله مندرج باشد. بهاینترتیب، زن با تقدیم دادخواست به خواسته ثبت وکالت و صدور گواهی عدم امکان سازش از طریق وکیلِ زوج میتواند بدون نیاز به اثبات عسر و حرج یا ترک انفاق، در دفترخانه طلاق خلع یا مبارات را جاری کند.
این میانبُرِ حقوقی زمانی اهمیتی دوچندان مییابد که زوج حاضر به حضور در دادگاه یا دفترخانه نباشد؛ وکالت بلاعزل، حضور او را از حیث تشریفات غیرضروری میگرداند.
شرط دیگری که بهظاهر دور از موضوع طلاق است اما در عمل نفوذ عمیقی بر سرنوشت مالی زن پس از طلاق دارد، تنصیف دارایی پس از طلاق است. متن پیشفرض این شرط میگوید: اگر طلاق به درخواست زوج باشد و سوءرفتاری از جانب زوجه احراز نشود، مرد مکلف است تا نصف اموالی را که در خلال زندگی مشترک به دست آورده است به زن منتقل کند.
این تعهد، هر چند حق مستقیم طلاق به زن نمیدهد، اما چون تهیه اسناد رسمی انتقال را از گردن زوج ساقط نمیکند، عموما مرد را به مذاکره یا موافقت با طلاق توافقی ترغیب کرده و پرونده را از مسیر پرهزینه عسر و حرج خارج میسازد. دادگاهها با استناد به ملاک ماده ۳۳۸ قانون مدنی (صلح و هبه معوض) و نظریه مشورتی شماره ۷/۱۲۳۴ اداره کل حقوقی قوه قضائیه، این شرط را صحیح و لازمالاجرا دانستهاند.
اما نقش شروط ضمن عقد تنها به نفع زن نیست؛ چه بسا غفلت یا پذیرش بیمطالعه برخی شروط، امکان طلاق را هموار که هیچ، سنگلاخ نیز بکند.
برای نمونه، شرط اشتغال زن مشروط به رضایت زوج، اگر بیقید و مبهم درج شود، ممکن است قاضی خانواده را در هنگام رسیدگی به دعوای اذن در اشتغال متقاعد سازد که زن هنگام عقد، اختیار شغل را تماما تفویض کرده و اکنون نمیتواند نارضایتی شوهر را عسر و حرج قلمداد کند.
در یک پرونده شخصی، زنی به استناد بند ۲ ماده ۱۱۳۰ (ممانعت شوهر از خروج زن از منزل) قصد اثبات مشقت داشت، اما قاضی با استناد به شرط رضایتنامهای که بیتاریخ و غیرمشروط در قباله درج شده بود، استدلال کرد زن قبلاً این حق را به شوهر واگذاشته است و وضعیت موجود، عرفاً غیرقابل تحمل نیست.
نتیجه آنکه دادخواست از حیث فقدان مشقت کافی رد شد و زن ناچار به استناد ترک انفاق روی آورد؛ مسیری که ماهها به طول انجامید.
از زاویه دیگر، حق وکالت زن در طلاق گرچه ابزار قدرتمندی است، اما اگر به شرط بالفعل یا باحقّفسخ متصل نباشد ممکن است در معرض ایراد ایرادیههای اجرایی قرار گیرد. دیوان عالی کشور در رأی شماره ۶۷۳ تأکید کرده است که وکالت در طلاق باید مطلق و غیرموکول به فعل محال باشد؛ حال آنکه در برخی قبالهها دیدهام شرط به وقوع امری مانند غیبت شوهر بیش از چهار سال بدون عذر ربط یافته است. اثبات چنین غیبتی، چهبسا دشوارتر از عبور از سد عسر و حرج شود.
بنابراین توصیه میکنم هنگام امضای قباله، زنان از سردفتر بخواهند شرط وکالت را به صورت مطلق، بلاعزل و بدون پیششرط عینی درج کند تا اقتدار حقوقی آن محفوظ بماند.
در کنار شروط چاپی، امکان درج شرط اختصاصی نیز وجود دارد. ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی تصریح میکند: طرفین عقد ازدواج میتوانند هر شرطی که مخالف مقتضای عقد نباشد در ضمن عقد بنمایند؛ مثل اینکه شرط شود هرگاه شوهر زن دیگری بگیرد، زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که با بذل مهریه یا بدون آن خود را مطلقه سازد.
همین حق طلاق در صورت ازدواج مجدد زوج ابزار موثری است که زنان برای مدیریت آینده زندگی مشترک خود به کار میگیرند. دادگاهها با رویهای نسبتاً واحد، به محض اثبات ازدواج مجدد—حتی ثبت موقت در سامانه ثنا—وکالت زن را معتبر و بدون نیاز به دادخواست عسر و حرج به او اجازه ثبت طلاق میدهند.
سخن از راهگشاهای قانونی شد؛ باید بدانید که شروط ضمن عقد، هر قدر موثر، در مقابل قواعد آمرهای همچون عدم امکان اسقاط حضانت طفل توانی ندارند. بهعبارت روشن، اگر زنی در قباله بنویسد حضانت فرزند بهکلی با پدر است، چنین شرطی در مواجهه با ماده ۱۱۶۹ و مصلحت طفل اعتباری نخواهد داشت و دادگاه به آن وقعی نمینهد.
بنابراین توصیه میکنم هنگام درج شروط، خطوط قرمز قوانین آمره را بشناسید: حضانت، ولایت قهری، ارث و نسب، اموریاند که با تراضی ساقط نمیشوند و شایسته است بهجای شرط اسقاط، مکانیزم حل اختلاف یا داوری خصوصی پیشبینی شود.
بخش دیگر تاثیر شروط ضمن عقد، در رویه شعب اجرای احکام خانواده رخ مینماید. وکالتی که زن به استناد آن پروانه طلاق میگیرد، اگر حق اسقاط تجدیدنظر و فرجام را نیز در خود داشته باشد، رأی قطعی غیرقابل اعتراض صادر میشود و زوج نمیتواند با استناد به ماده ۴۲۹ قانون آیین دادرسی مدنی گواهی عدم امکان سازش را به چالش بکشد. این قفلِ قانونی، زمان اجرا را از ماهها به هفتهها کاهش میدهد و آرامش بعد از طلاق را تضمین میکند.
اکنون که سرشت مواهب و مخاطرات شروط را شناختیم، پرسش واپسین این است که تکلیف زنانی که قبالهشان فاقد شرط وکالت یا دیگر شروط حمایتی است چیست؟ در پاسخ میگویم هنوز دیر نشده است؛ ماده ۱۰ قانون مدنی امکان انعقاد عقد خارج لازم با حضور زوج در دفتر اسناد رسمی را باقی گذاشته است.
طی این سند، شوهر میتواند همان وکالت بلاعزل یا شرط تنصیف دارایی را ولو پنج سال پس از ازدواج به زن تفویض کند. تنها نکته حیاتی این است که حق فسخ یا عزل وکیل در متن سند حذف یا محدود به دادگاه صالح شود تا ارزش عملی خود را از دست ندهد.
مجموعه حقوقی بنیاد وکلا با ارائه خدمات مشاوره تخصصی در زمینه «طلاق از طرف زن» (خلع، مبارات یا درخواست طلاق قضایی) تلاش میکند تا حقوق و منافع موکلین زن را در تمامی مراحل مطالبه و پیگیری نماید.
کارشناسان حقوق خانواده این مجموعه ابتدا با بررسی جامع پرونده و مستندات مربوط به زندگی مشترک و علل درخواست طلاق، بهترین مسیر قانونی — از جمله خلع (پرداخت مبلغ یا بذل مهریه)، مبارات (ثبوت عسر و حرج) یا طلاق قضایی — را تشخیص داده و با توضیح دقیق مواد قانونی مندرج در قانون مدنی (مواد ۱۱۳۳ تا ۱۱۴۲) و قانون حمایت خانواده، به تنظیم دادخواست و تهیه دلایل و مستندات لازم میپردازند.
در این فرآیند، نکاتی همچون مطالبه نفقه، مهریه، نحله، حضانت و ملاقات فرزند با تکیه بر مقررات مربوطه مد نظر قرار گرفته و استراتژی دفاعی مناسب جهت حفظ حقوق مالی و معنوی زن تدوین میشود.
علاوه بر مشاوره حضوری، بنیاد وکلا خدمات وکیل آنلاین را برای سهولت دسترسی به وکلا و کارشناسان حقوق خانواده فراهم آورده است. از طریق این سامانه، موکلین میتوانند بدون نیاز به حضور فیزیکی، با وکیل متخصص در تماس تصویری یا تلفنی مشاوره کنند، اسناد و مدارک خود را بهصورت دیجیتال ارسال نمایند و در هر مرحله از دادرسی، از پیگیری روند پرونده و دریافت گزارشهای حقوقی بهرهمند شوند.
نمایندگی در جلسات دادگاه خانواده، تنظیم لایحههای لازم، حضور در آزمون معاینه محلی و تحقیق محلی، و همچنین ارائه لایحه دفاعیه در صورت صدور حکم غیابی یا اعتراض به آرای صادره، از جمله خدمات بنیاد وکلا در مسیر احقاق حق طلاق از طرف زن است.
تیم حقوقی این مجموعه با حفظ محرمانگی اطلاعات و رعایت استانداردهای حرفهای، اطمینان میدهد که موکلین زن در یک فرایند حقوقی منسجم و حمایتشده، از کلیه ابزارهای قانونی برای خاتمه صحیح و منصفانه زندگی مشترک بهرهمند شوند.