آیا من مرتکب قتل شدم؟
من و دوستم از مکانی عبور میکردیم که جای خلوت و تاریکی بود یه نفر که به صورت عمیق چاقو خورده بود توی ترقوه اش و دیگه تقریبا در آستانه ورود به بیهوشی بود رو روی زمین دیدیم به جز من کلا دو سه نفر دیگر اونجا بودند من دوتا دوره هلال احمر رفتم در حد جلوگیری خونریزی و تنفس مصنوعی و شوک قلبی که با دست روی قفسه سینه فشار بدم بلدم ما سریع زنگ زدیم به اورژانس و تقریبا ده دقیقه بعد رسید و بردنش بیمارستان اما اون شخص مرده بود
من با خودم دارم کلنجار می رم که اگر جلوی خونریزیشو میگرفتم شاید نمی مرد ولی ترسیدم به دلایل مختلف روحی و روانی وارد نشدم
البته من طبق گفته اپراتور تلفنی اورژانس به یکی از دوستاش گفتم لباسشو پاره کرد و جای زخم رو فشار داد ولی زخم خیلی عمیق و در حد هفت سانت پهنا بود و اون.دوستش کامل از خونریزی جلوگیری نمی کرد چون بلد نبود
با خودم درگیرم که اگر خودم جلوی خونریزشو میگرفتم کار درست تر انجام میشد و خون کمتری ازش میرفت یه نکته دیگر اینکه وقتی ما رسیدیم به او شکمش بالا و پایین میشد اما تنفس دهانی نداشت یعنی از دهان نفس نمی کشید و قطع شده بوده نفسش ولی من با خودم فکر کردم که چون شکمش بالا و پایین میشه هر چند شاید به سختی نفس بکشه ولی هنوز داره نفس میکشه و من دیگه ننشستم کنارش که چک بکنم اون رو که تنفس دهانی داره یا نه
و بعد که زنگ زدم اورژانس اورژانس گفت که علایمش رو بگو گفتم نفس میکشه و شکمش بالا و پایین میشه و از فلان ناحیه چاقو خورده اونها هم فکر کردن که نفس میکشه بنابر این به من گفتن که فعلا جای زخمش رو نگه دار تا آمبولانس برسه من هم به صورت شرح داده شده به دوستش گفتم که اینکار رو بکنه و خودم از اونجا دور شدم رفتم سرخیابون که آمبولانس رو راهنمایی کنم زودتر برسه هر چند که در نیت خودم این بود که کنار بدن مجروح نباشم که بعد با خودم بگم فلان کار رو کم کاری کردم یا غیره بنابر این رفتم سمت سر خیابون و منتظر آمبولانس شدم در حالی که به ذهنم اومد که به یک نفر دیگر از پنج نفری که اونجا بودیم بگم بره برای راهنمایی آمبولانس و خودم که بیشتر از بقیه بلدم وایسم بالای سرش ولی در نهایت به علت بالا خودم رفتم که هم خودم رو راضی کرده باشم که به سمت آمبولانس رفتم و هم اینکه کنار اون شخص نباشم البته با توجه به اینکه میدونستم اگر وایسم بیشتر میتونم کمک کنم و لازمه که وایسم ولی رفتم البته در آخرین بار که میخواستم برم باز به شکمش نگاه کردم و چون دیدم که بالا و پایین میشه گفتم حتما تنفس داره هر چند به سختی و تقریبا دو دقیقه بعد آمبولانس اومد اما دوستان گفتند که وقتی من از کنار مجروح.دور شدم دیگر همون بالا و پایین شدن شکم هم قطع شد الان خلاصه سوالم اینه که من اگر اونجا بودم و اگر بالای سرش مینشستم بعد از دیدن این صحنه که شکمش دیگه بالا و پایین نمیشه قطعا شروع میکردم به تنفس مصنوعی و شوک قلبی و تا آمبولانس برسه حداقل تنفس و ضربان قلبش ادامه دار میشد و زنده می موند و وضعش بهتر میموند و یه نکته دیگر اینکه من چون کامل چک نکردم ایشون رو و دورا دور داشتم چک میکردم صرف اینکه شکمش بالا و پایین میشد با خودم گفتم حتما تنفس داره و وقتی به اورژانس زنگ زدم و اونها علایم رو از من پرسیدن من گفتم تنفس داره در صورتی که اگر کامل چک میکردم اون رو و اگر می فهمیدم که تنفس دهانی نداره و به اورژانس میگفتم اونها به من می گفتند که شوک قلبی و تنفس مصنوعی رو شروع کنم و اون تا اومدن آمبولانس زنده می موند ولی خب کامل چک نکرده بودم (البته این رو هم بگم که من فکر میکردم اگر شخص شکمش بالا و پایین بشه طرف تنفس داره هر چند به سختی و نمیدونستم که این حرکت شکم از علایم ایست قلبی هست بعد فهمیدم ولی خب باز هم اگر به خودم این جرات رو میدادم که بالای سرش بشینم و چکش کنم هنگام چک راه هواییش میفهمیدم که تنفس نداره و به اورژانس می گفتم و اونها هم راهکار میدادن و تا اومدن آمبولانس میتونستم نگهش دارم ولی خب نکردم)
و خلاصه امر اون شخص به خاطر خونریزی و نرسیدن خون به اندام حیاتی و نداشتن تنفس به علت ایست قلبی فوت کرد
البته این رو هم بگم که در مسیری که شخص حرکت میکرده از مکان دعوا تا جایی که افتاده بود زمین خیلی خون ریخته بود و وقتی روی زمین بود و ما رسیدیم بهش دیگه چشمش نیمه باز بود لبش یه مقداری حرکت میکرد و تند تند نفس میزد یعنی هنوز شاید حتی به هوش بود و میفهمید
یه موضوع دیگه هم اینکه در قانون آمده که اگر نیروهای مسلح اینطور موردی رو دیدن موظفن کمک کنن و عدم کمک و ایجاد قتل یا ... موجب ضمان و قصاص و ... است من ارتشی یا پاسدار نیستم ولی بسیجی ام و ذیل قانون، بسیج ذیل نیروهای مسلح است .
الان خلاصه سوالم اینه که من عنوان بسیجی (با توجه با بند بالا )به خاطر ورود نکردن خودم به جلوگیری از خونریزی و اینکه کار رو تحویل دادم به دوستش و اگر خودم بودم بهتر میتونستم جلوی خونریزی رو بگیرم و اگر کس میکردم زخم های پشتش رو هم متوجه میشدم و جلوگیری میکردم
از طرفی اگر بالای سرش مینشستم، میفهمیدم که تنفس نداره و به اورژانس اطلاعات درست میدادم که تنفس نداره و اونها به من راهکار میدادن زنده می موند و از طرفی اگر کنار دستش مینشستم و نمی رفتم برای راهنمایی امبولانس
وقتی تنفسش قطع شد، میفهمیدم و شروع میکردم به تنفس مصنوعی و شوک قلبی ولی خب نتونستم خودم رو راضی کنم که برم بشینم کنارش و هر کاری از دستم میاد بکنم شخص فوت کرد و این رو هم بگم که کل این قضیه از زمانی که ما دیدیمش تا رسید بیمارستان ده دقیقه بیشتر نشد
من نمیتونم بگم اگر بهش ضربان قلب میدادم و تنفس مصنوعی و کامل چکش میکردم زنده می موند یا نه
شاید باز هم میمرد ولی خب قطعا در این شرایط خون کمتری ازش میرفت و بالاخره تنفس و ضربان قلبش حفظ میشد و زنده میموند چون دکتر گفت اگر ضربان قلبش حفظ میشد امکان نگه داشتنش بود که برگرده
در انتها لازم به ذکر است که اون شخص توسط دو نفر در یک دعوا از سه چهار ناحیه مورد اصابت چاقو قرار گرفته بود که عمیق ترینش همین زخم ترقوه اش بود و ما به صورت اتفاقی ایشان را دیدیم که پس از فرار از محل درگیری چند ده متر ان طرف تر در کوچه ای روی زمین افتاده بود
آیا دینی بر گردنم هست؟
بعد احتیاج به تحقیق هست که برم مثلا از دکترش بپرسم با اون جراحات کاری از من نیومده یا نه؟که بفهمم مقصرم یا نه؟
اگر مقصر هستم باید خودم را معرفی کنم به پلیس؟
چون دو نفر ضارب اصلی دستگیر شدن و احتمال زیاد اعدام میشن و شاید مثلا من اگر خودم را معرفی کنم درصد جرم آنها تقسیم شود و درصدی از جرم هم به من برسد و آنها اعدام نشوند یا غیره
لطفا پاسخ بدید خیلی دارم اذیت میشم