برای تنظیم یک شکوائیه در خصوص تهدید به قتل چگونه میباشد؟
با سلام. مشکل حادی دارم و از شما می خواهم راهنماییم کنید. من چهار خاله دارم که با خاله بزرگترمان 12 سال قهر بودیم و قطع رابطه کامل داشتیم.بخاطر اینکه خانواده ما فرهنگی و با ابرو و خانواده خاله بزرگترمان کارگر و بی ابرو و منفور در شهرمان برازجان در استان بوشهر هستند. در سال 79 دختر بزرگترش به استخدام سپاه پاسداران برازجان درامد و چند ماه بعد هم همان دخترش با فرد پاسداری با سمت بالا ازدواج کرد. بعد از ازدواج دخترش خاله بزرگترمان برای اولین بار به منزلمان می امد و مرتب چند روز در هفته می امد نمی دانیم چرا پدرم برخلاف همیشه او را بخاطر بی ابرو بودنش با سنگ و چوب از منزل بیرون نمی کرد و بی تفاوت شده بود. و بطرز خیلی مشکوک و عجیب من در ان روزها به یکباره روانی شدم و متوجه بعضی اقدامات مشکوک خاله بزرگتر هم شدم. و برادر کوچکترم هم خیلی عصبی شده بود و بعدها ترک تحصیل کرد و یک فرد لات و الوات شد همه متعجب شده بودند از این مسئله که به یکباره صورت گرفت هم دوستانم و هم عمه هایم و دوستان خانوادگی. من در سال 79 پیش دانشگاهی بودم و رتبه یک مدرسه پیش دانشگاهی و برای المپیاد جهانی ریاضیات هم تلاش میکردم و هم کنکور و برادر کوچکترم هم معدل 19/8 اول دبیرستان بود قبل از رفت و امد خاله بزرگتر.سالها روانی بودم و ترک تحصیل کردم .بعد در سال 88 در حادثه ای قطع نخاع شدم که عاملش خاله بزرگتر بود و فقط خودم میدانستم و یکسال بعد وقتی خواستم به همه بگم جریان روانی شدنم و قطع نخاع شدنم. به یکباره مجددا روانی شدم و با وضعیت ویلچری بودن از شهرمان برازجان به شهر شیراز اواره شدم و 6 سال شیراز بودم و در همان ابتدا در دانشگاهی در شیراز بدون کنکور ثبت نام کردم. و در مدت 6 سال توسط دانشجویان حکومتی و مسئولین حکومتی همان دانشگاه ازار و اذیت شدید میشدم و کل 6 سال اعصابم خیلی خراب بود تا اینکه تابستان امسال متوجه شدم که به دنبال کشتنم هستند و سریعا به اداره اطلاعات شیراز رفتم و کل جریان را گفتم و راهنماییم کردند که همه چیز را بنویسم و به اداره اطلاعات بدهم تا بعد از بررسی به دادگاه ارجاع شویم. بعد مزاحمین دور رو برم نیامدند و من اعصابم ارام شد و برگشتم به شهرمان برازجان و نزد خانواده ام. اما الان سه ماه است که در حال نوشتن شکایت هستم و تنها ربع ساعت در هفته میتوانم بنویسم و هر روز بطور مشکوکی دچار بیماری یا مشکلی میشوم و حتی در چند مورد متوجه شدم که عامل ان خاله بزرگتر و دخترش است . لطفا مرا راهنمایی کنید : بروم اداره اطلاعات یا دادگاه سپاه شکایت کنم مبنی بر دردسر ساختن برایم برای ممانعت از شکایت کردن از انها با ذکر مواردی که دیدم عاملش انها هستند و بعد به ادامه نوشتن شکایت اصلی بپردازم. یا دادگاه عمومی یا انقلاب بروم و این شکایت را کنم. لطفا مرا راهنمایی کنید با این دردسرهای روزانه نمیتوانم چیزی بنویسم .ایا این شکایت بنفع شکایت اصلی است؟ که بخواهم به پرونده شکایت اصلی اضافه اش کنم
مورد دوم در مورد شکایت اصلی است که چطور بنویسم بهتر است کل جریان را خلاصه بنویسم یا همه مواردی را که برسرم اوردند را کامل و با جزییات کامل بنویسم.
شما میتوانید موکل من در این جریان شوید .و چه مبلغی .