دفاع از حق من به چه نحو است؟
اینجانب دارای معلولیت جسمی و حرکتی ( ویلچری ) هستم و کارمند، برای کار اداری رفتم دفتر مدیر، با لحنی توهین آمیز، موجب ناراحتی من شد و بعد دید که من ناراحت و عصبی شدم با پایش مراحل داد و زیر گوش من زد. من با دردی که احساس کردم، داد زدم. چرا مرا می زنی؟ از سر و صدای من و ایشان همکارم وارد اتاق شدند. عینکم که بر اثر سیلی به زمین افتاده بود را از زمین برداشت و به من داد. کمی هم زیر گوشم قرمز شده بود که یکی دیگر از همکارانم متوجه آن شد. خلاصه رفتیم دفتر رییس، ایشان هم آمد و در حضور رییس از دستی که به روی من بلند کرده بود، عذرخواهی کرد. ولی بعد با تنظیم صورتجلسه ای که من مدیر را زدم و رفتار ناشایستی داشتم، بنده را به تخلفات اداری دستگاه معرفی کردند. رییس برای من توبیخ کتبی و سمت هایم را لغو کرد. من هم برای دفاع از حقم به قانون پناه آوردم. بعد از کلانتری و هیات حل اختلاف، به دادسرای شعبه ۳ دادیاری شهرستان فرا خوانده شدم.
دادیار که سرش خیلی شلوغ بود، پرونده را به من داد و گفت بخوانید و شرح ماوقعه را توضیح دهید. مدیر نوشته بود من سابقه خودکشی دارم، تحت درمانم و خواستم شیشه را بشکنم و ایشان هم به جهت فرار از دست من ، مرا حل دادند و عینک من افتاده و من زدم زیر گوش ایشان و همکارمان دیده است. در حالیکه بعد از فریاد من ، هیچ کس در اتاق حضور نداشته و بعد از آن همکارم وارد اتاق شد. خلاصه دادیار گفت من شاهد را برای شرح ماوقعه احضار و بررسی می کنم. پس از چند روز ابلاغیه منع تعقیب ایشان، بدلیل اینکه دلایل من کافی و به پزشکی قانونی مراجعه نکردم صادر شد. به سختی با دادیار به صورت تلفنی صحبت کردم و ایشان گفتند من با مدیر صحبت کردم که تخلفات اداری شما را کنسل کنند و با هم کنار بیاید. نتوانستن بنده جهت مراجعه به پزشکی قانونی نداشتن آگاهی بوده است.به دادیار گفتم : از کجا معلوم ایشان این کار را بکند؟ من ایشان را می شناسم این کار را انحام نخواهند داد. دادیار تلفن را قطع کرد. حضوری رفتم پیش دادستان و ایشان گفتند: درخواست تجدید نظر کن و به من اطلاع بده تا دستور پیگیری دقیق تر به این موضوع را صادر کنم. پس از اعتراض به رای ، در عرض یکماه پرونده به شعبه ۱۰۳ دادگاه کیفری ۲ ارجاع شد و پیامکی با این عنوان که درصورت نیاز به حضور شما اطلاع می دهیم و در نهایت مجددا رای دادیاری توسط دادگاه کیفری تایید و درخواست من رد شد. در حالیکه در دادیاری اینحانب درخواست سوگند به کلام الله توسط مدیر مبنی بر رد واقعه را داده بودم و در نیز تجدیدنظر علاوه به معرفی شهود و شماره همراشان، درخواست سوگند مدیر به کلام الله مجید و همچنین اظهار پشیمانی ایشان در حضور رییس را هم عنوان کردم ولی در دادگاه ترتیب اثر داده نشد. دوباره رفتم پیش رییس دادگاه گفتند شما نمی توانید در دادگاه کیفری درخواست قسم داشته باشید. چند تا قاضی نشستن و این تصمیم را گرفتند و دلایل های بنده را کلا رد کردند و گفتند تنها می توانید با ادله جدید و درخواست دادستان مجددا درخواست تجویز رسیدگی کنید. رفتم پیش دادستان گفت بابا بی خیال شو. میخوای زنگ بزنم به مدیر بگم مسوولیت بالاتری بهت بدهد. این موصوع را رها کنید. زنگ زد به مدیر و آنجا بود که متوجه بده و بستون مسوولین شدم. بعد آن هر چقدر فکر کردم، نتوانستم خودم را قانع کنم که سیلی هم بخوردم، توبیخ هم بشوم و در این مدت ۴ ماه بدون هیچ گونه مسوولیتی، بروم اداره و پایان ساعت کاری به منزل برگردم. به تخلفات اداری دستگاه هم معرفی شدم و رای قطعی توبیخ درج در پرونده استخدامی به جهت نواختن سیلی به صورت مدیر براساس صورتجلسه ی دروغین دریافت کردم. همچنین برخی از مزایای اینجانب کم شد. به خدا پناه آوردم و امیدوارم ان شا اله که بتوانید مرا در رسیدن به حقم و ظلمی که به من شده یاری فرمایید. مدیر چونکه قدرت دارد هر کاری می تواند بکند و برای همه قابل قبول است ولی من باید سکوت کنم. از حسن توجه و بزرگواری تان ، صمیمانه سپاسگزارم. با تقدیم احترام ---------------