راه شکایت از روان پزشک که انقدر زمان و هزینه و اعصاب من را هدر داده است، چیست؟
با سلام و احترام. من دختری ۳۱ ساله هستم که از سن ۱۴ سالگی به علت افسردگی دوران بلوغ و پرخاشگری پدرم به روانپزشک مراجعه کردم و مشاوره و دارودرمانی را شروع کردم. ابتدا مدت خیلی زیادی طول کشید تا ماجرا توسط من و مادرم برای مشاور روشن شود و ایشان تشخیص خود را بیان کند. خلاصه با دارو و رواندرمانی با من و صحبت با پدرم مسئله کمی بهتر شد. من مشاوره را تا سنین دانشجویی هم ادامه دادم و مسائل روزمره زندگی ام را مطرح کردم. اما از زمانی به بعد متوجه شدم مشاور زمان زیادی را برای صحبت با من و پدر و مادرم و بگو بخند کردن و گپ زدن و درددل کردن میگذراند. بدون این که نتیجه درمانی حاصل شود. از طرفی مشاور هرگز هرگز نتوانست پدر عصبی من را مجاب کند دارو مصرف کند اما برای تحمل کردن ایشان، به من و مادرم دارو تجویز می کرد(کاری که در جامعه مردسالار ایران عجیب نیست). من به علت رفتارهای پدرم خیلی عصبانی میشدم و یک بار در خانه با عصبانیت گفتم:(خسته شدم. بالاخره از دست شماها خودم را میکشم). اما منظور من اصلا این نبود و من در جامعه آدم موجه و مثبت اندیش و تحصیل کرده ای هستم. مادرم این موضوع رو به روان پزشک اطلاع داد و دکتر گفت: باید بستری شود به مدت یک ماه!
من ابتدا اهمیت ندادم. اما چند جلسه بعد که دوباره از دست پرخاشهای پدرم عصبانی شدم، من را به بیمارستان بردند تا در آنجا زیر نظر یک روانپزشک با تجربه تر و مسن تر، ویزیت شوم. من ۲ روز در بیمارستان ماندم و تشخیص این بود که من مشکلی ندارم و فقط مشاوره لازم دارم. و بعد از دو روز من را مرخص کردند. البته این موضوع بانی خیر شد و من مشاوره ام را با روان پزشک جدید که در بیمارستان آشنا شده بودم ادامه دادم، و اکنون بعد از یک سال تشخیص داده شده که (من مشکل روانپزشکی ندارم و فقط مسائل بین فردی بوده است. اما پدرم مشکل وسواس و اضطراب و کنترلگری دارند و باید دارو بخورند). و ایشان هم بالاخره قبول کردند که دارو بخورند!
حالا سوال من از شما این است: من سالها وقت و احساس و غرورم را برای بیان مسائلم وسط گذاشتم و گاهی با گریه مشکلات پدرم را به روانپزشک اولی، مطرح کردم به امید این که ایشان بتوانند پدر من را کنترل کنند. اما ایشان نه تنها زورشان به پدرم نرسید، بلکه مسئله را روی من و مادرم فرافکنی کردند و به ما دارو دادند.
از طرفی طولانی کردن جلسات مشاوره سالها و سالها، برای من جز اتلاف وقت و هزینه و کسب مقداری راهنمایی های ناکارامد و غیر پخته سودی نداشت.
از طرفی روانپزشک اولی در نهایت من را به بیمارستان برد و درست است که مشکلی نداشتم و سریع مرخص شدم، اما دلم نمیخواست این تجربه در سابقه زندگی من ثبت شود و احتمال داشته باشد کسی بعدا از آن بر علیه من استفاده کند!
با تشکر.