پخش عکس های شخصیم در فضای مجازی را چگونه قانونی پیگیری نمایم؟
سلام و خسته نباشید
من یک خانم متاهل هستم با یک فرزند دختر
۴ سال با همسرم رابطه نداشتم و زندگیم کلا بهم ریخته بود در واقع تو یک منزل زندگی میکردیم اما طلاق عاطفی داشتیم ایشون نه خرجی منو میدادن نه خرجی بچشونو برای همین شروع به کار کردم با یک اقایی اشنا شدم که زنشون از زندگیشون رفته بود ایشون همکارم بودن...در واقع وقتی با من اشناشدن کارهای طلاقشونو داشتن انجام میدادن من و همسرم اقدام به جدایی کردیم...همسرم هم کاملا از رابطه من و این اقا خبر داشت...این اقا دو پسر داشت که یکی همسن دختر من بود ....وفتایی که دخترم بیتابی باباشو میکرد و میگفت من نمیخوام شما جدا شین پدرش دلداریش میداد که تو با اون پسره بزرگ میشی و.. وقتی بهش میگفتم بریم کارای طلاق و تموم کنیم میگفت من خیالم راحت شه که دخترم قراره با کی زندگی کنه بعد طلاقت میدم ... گذشت و رابطه ما چهار سال طول کشید همسرم برشکست گرد و به بیرجند نقل مکان کرد برای من هم خونه اجاره کردن و کاملا از هم جدا بودیم ولی کارهای طلاق نصفه نیمه مونده بود....من با اون اقا رابطه داشتم و خونشون میرفتم و چهار سال بچه هاشو جم کردم بعد چهارسال ایشون شروع به کت زدن کردن و کارهای روانی جلوی بچه هاش و بچه من خود زنی میکردن پسرش وقتی پدرش باهاش دعوا میکرد کل دست هاشو تیغ میزد وقتی دعوامون میشد سریع پلیس خبر میکردن و میگفتن این خانم منو گول زده شوهر داشته اومده تو زندگیم یا شماره همسر قبلیمو میدادن به پسرشون و منو تهدید میکردن که عکس هاتو که باهم گرفتیم براش میفرستم خیلی فشار عصبی بهم وارد شد تو اون مدت بارها تشنج کردم و به بیمارستان رفتم خانوادم در جریان بودن اخر یا دیگه خسته شده بودم هر روز جنگ و دعوا و پلیس و بیمارستان دیگه خواستم تموم کنم زنگ زدم شوهرم و همه چیو براش تعریف کردم ایشون گفتن وسایلتو جم کن میام میبرمت شوهرم ادم بسیار منطقی هستن اون روز هزار بار خدامو شکر کردم که طلاق نگرفتم اما چه فایده با اون اقا وارد رابطه شده بودم و کلی عکس داشت ازم قسم خورد و دست روی قران گذاشت که همه رو پاک کردم وسایلمو به هزار بدبختی بردم بیرجند و ایشون مرتب منو تهدید میکرد که در خونه مادرت ابرو ریزی میکنم در خونه فامیل هات میرم خواهرت و میدم چند نفر بهش تجاوز کنن و خیلی چیزهای دیگه
یک ادم واقعا روانی
خونمو بردم بیرجند و فقط بخاطر اینکه دهنشو ببندم اخر هفته ها میرفتم اون شهر اخرین بار دعوای مفصلی کردیم من خیلی از ایشون میترسیدم کلی کتکم زدن پارچ روی سرم شکستن و پلیس خبر کردن با هزار بدبختی تونستم از اون خونه با دخترم برم بیرون و اتوبوس گرفتم و برگشتم و دیگه هیچ وقت پامو اونجا نزاشتم....از اون به بعد مرتب زنگ میزد و میگفت میرم پیش روانشناس گوه خوردم و از اینجور حرفهامن جوابشو ندادن تا اینکه از همه جا بلاکش کردم
بهم پیام میداد میگفت یه رم دارم همه عکس هات توشه و عکس هاتو پخش میکنم
من کانلا از زندگیم حذفش کردم نه پیام نه زنگ هیجی
یهو متوجه شدم یه پیج فیک زده به اسم من و همه فامیل هامو فالو کرده همه عکس های خصوصیمو حتی لختی از کل بدنمو فرستاده توش همه هم دیدن
فقط خانوادم و همسرم از رابطه من با اون اقا خبر داشتن
فامیلام تند تند عکسامو برام میفرستادن و میگفتن اینا جیه
دنیا رو سرم خراب شد
به برادرش پیام دادم گفتم داداشتون داره عکس هامو پخش میکنه
گفت به من مربوط نیست تو دایرکتم کلی عکس لختی از تمام بدنم و صورتم و خونمون و همه چی که تابلوعه من هستم فرستاده برای دایرکت همه فامیلم عکس فرستاده
ابروم رفت زندگیم خراب شد
دلم میخواد بمیرم
تورو خدا کمکم کنین