چگونه میتوانم از بیمارستان دولتی به دلیل فوت پدرم شکایت کنم؟
خسته نباشید. من پدرم برای درد و ورم شکم و اسهال با آمبولانس به بیمارستان دولتی منتقل شد. دکتر بعد از مدت طولانی گفت که انسداد روده است و باید سریعا جراحی شود. این "فوری" دو روز طول کشید. فقط از پدرم یک آزمایش خون، یک سونوگرافی، اکوی رادیولوژی گرفتند. دکتر سیتیاسکن نوشته بود، اما یکی از پرسنل گفت لازم نیست و او را به اتاق عمل بردند.
پدرم دو روز در بیمارستان بود و تا زمان عمل هیچ غذایی نخورده بود. قبلش هم یک روز در خانه چیزی نخورده بود. بارها به آنها گفتم که پدرم خیلی ضعیف شده و به خاطر اسهال و اینکه دو روز در بیمارستان گفتند آب به او ندهید، آب بدنش خیلی کم شده بود. گفتم به او سرم تقویتی بزنید که در عمل دوام بیاورد، اما توجه نکردند. بعد از عمل متوجه شدم پدرم در همان زمان دو بار سکته قلبی کرده و متوجه نشده بودند و یک بار هم زیر عمل سکته کرده است.
تشخیصشان قبل از عمل انسداد روده بود. گفتند بعد از عمل، دو سرعته چهار ساعت طول کشید تا ۲ شب. تنفس پدرم را فلج کرده بودند و گفتند نگران نباشید، او را به مگا بردند و گفتند تا فردا به هوش میآید. روده را بخشهایی را کنده بودند و گفتند وقتی باز کردند متوجه توده سرطانی شدند و نمونه برداشتند. طول میکشد تا جوابش بیاید. بعد پدرم را بین بیمارانی قرار دادند که مشکلات مختلفی داشتند و حتی همراه داشتند، آن هم بدون ماسک و گان، در حالی که پدرم عمل انسداد کرده بود و قسمتی از روده را روی شکم قرار داده بودند و ممکن بود عفونت داشته باشد.
از نظافت و رسیدگی اصلا نگویم بهتر است. فردای آن روز گفتند کلیه بیمارتان از کار افتاده و باید دیالیز شود. رضایت دادیم. بعد گفتند بیمارتان ریههایش آب آورده و باید تخلیه شود به وسیله یک لوله، در حالی که با وضعیت پدرم بهتر بود این کار سریعتر انجام شود و آب دور ریه سریع تخلیه شود. بدون هماهنگی با پزشک پدرم را از ونتیلاتور جدا کردند و همان شب پدرم ایست قلبی داشت اما احیا شد.
فردا که مراجعه کردم دیدم چشمانش را با دو تا چسب بستهاند. گفتم چرا؟ چرا با چسب؟ گفتند به خاطر ایست قلبی چشمانش باز مانده و نمیتواند پلک بزند. در صورتی که من تمام وسایل نظافت شخصی را برای پدرم خریده بودم و با اینکه دو بار وسایل سرقت شد باز خریداری کردم. اما هر بار که میرفتم با صحنهای خیلی بدی مواجه میشدم. صورت و دور چشمان پدرم به شدت کثیف بود به طوری که چشمانش را نمیتوانست باز کند و مژهها به هم چسبیده بودند و هر بار که اعتراض میکردم مرا بیرون میکردند.
پدرم هوشیار بود، میشنید، میدید و درک میکرد. هر بار که صداش میکردم و تقاضا میکردم پلک بزند یا دستم را فشار دهد انجام میداد. دو روز قبل از فوت پدرم متوجه شدم چشمان پدرم اصلا به خاطر ایست قلبی نبوده بلکه به خاطر عفونت و بیتوجهی در نظافت به این شکل افتاده است. پرستار گفت چهار تا آقا بیاورید که بیمارتان را ببریم سیتیاسکن. گفتم بیاورید بالا سرش، شرایطش را ندارد. گفتند نیست. گفتم بگذارید من پیدا کنم، حتی شده از تهران نوار مغزی میآورم بالای سرش. فردا گفتند با دستگاه ونتیلاتور پرتابل همراه پزشک و پرستار میبریم.
وقتی پدرم را آوردند دیدم لوله پلاستیکی ونتیلاتور را به کپسول اکسیژن وصل کردهاند و هم در راه رفت و هم برگشت دوبار از دهان پدرم کامل جدا شد و آنها حتی حواسشان نبود. ناگفته نماند خبری از پزشک نبود و فقط یک پرستار همراه پدرم بود. تخت خراب بود و تخت را به شدت بالا و پایین میکردند و لوله در دهان پدرم باعث آزار میشد و زبانش را در دهانش میچرخاند. بار اعتراض کردم و مرا بیرون کردند. پدرم را به مگا ۲ بردیم و فردا همان روز تولد برادرم بود. با جعبه شیرینی به بیمارستان رفتم که متوجه شدم پدرم سکته کرده و در حال احیا است اما اجازه ندادند کنار پدرم باشیم یا حتی او را از دور تماشا کنیم.
حتی وقتی گفتند فوت کرده نگذاشتند کنار او لحظاتی را سپری کنیم. برادرم به شدت در روز تولدش شوکه شده بود و میخواست پدرم را ببیند که نگهبان جلوی او را گرفت و انگشتان دستش را به پایین هم کرد. دستان برادرم تا چند روز به شدت درد میکرد. و پدرم را در کاور گذاشته و بیرون آوردند در صورتی که حق ما بود کنار پدرم باشیم.
من و برادرم که ۱۵ سال از من کوچکتر است واقعا بیپناه و درمانده هستیم و نه خانواده پدری و نه مادری ارتباطی نداریم و از پدرم فقط یک کارگاه برایمان مانده که آن هم اقساط عقبافتاده دارد. من درخواست کالبدشکافی دادم چون حس میکنم پدرم زنده بود حتی در سردخانه نبض پایینی داشت. قابل ذکر است من از همان لحظه ورود به بیمارستان به تمام پرستاران و کسانی که بالای سر پدرم میآمدند اعلام کردم پدرم ۱۵ سال مصرف شیشه داشته و باید مطابق با آن داروهای بیهوشی را اندازهگیری کنند و اینکه پدر من بیماری قلبی، چربی و قند نداشت. در تمام این مدت حتی یک بار پزشکی که پدرم را جراحی کرد، ندیدم. حتی این درخواست را از مدیریت کل بیمارستان کردم اما جواب نگرفتم. تقریبا ۲۳ روز از فوت پدرم میگذرد و نمونهای که در حین عمل گرفته بودند برای پاتولوژی گفته بودند جوابش یک ماه دیگر میآید و رفتم بگیرم. به من ندادند، یکی گفت ما دادیم پاتولوژی، یکی گفت ثبت نشده، یکی گفت اطلاعی ندارم.