دادنامه یکی از اصطلاحات حقوقی است که افراد زمانی که یک پرونده در جریان در یکی از مراجع قضایی دارند با آن مواجه خواهند شد.
افرادی که آشنایی با علم حقوق نداشته باشند، به طور حتم در زمان مواجهه با اصطلاحات این رشته سردرگم میشوند و معنی آن را نمیدانند. دادنامه هم یکی از همان اصطلاحات است که هرکسی ممکن است معنی آن را ندارند.
یک پرونده زمانی که در دادگاه مطرح میشود یا موضوع حقوقی دارد و یا موضوع کیفری. رسیدگی به پرونده نیز بستگی به موضوع آن دارد، زیرا رسیدگی به پرونده حقوقی به یک شکل و رسیدگی به پرونده کیفری به یک شکل آغاز میگردد و با هم تفاوتهایی دارند.
علاوه بر آن رسیدگی به پروندههای کیفری خود بستگی به این دارد که جرم وقوع یافته از نوع جرایم قابل گذشت باشد یا غیر قابل گذشت چون نحوه شروع و شیوه رسیدگی به هر یک از این دو نوع جرم متفاوت با دیگری است.
رسیدگی به جرایم قابل گذشت به این صورت است که در قدم اول شخص شاکی باید شکایت کیفری خود را از شخص مجرم مطرح کند. برای این کار باید به دادسرا مراجعه کرده و شکواییه خود را در خصوص جرم اتفاق افتاده توسط شخص مجرم تنظیم نماید و به اطلاع برساند.
در مورد جرایم غیرقابل گذشت کمی داستان فرق خواهد کرد به این صورت که هم خود شخص شاکی خصوصی میتواند اقدام به تنظیم شکواییه علیه شخص مجرم نماید و هم دادستان به عنوان مدعی العموم اگر از جرمی که وقوع یافته خبردار شود، میتواند پیگیری آن را شروع کند.
همچنین در جرم غیرقابل گذشت اگر شاکی خصوصی شکایت خود را پس بگیرد، بازهم جریان رسیدگی به جرم خاتمه نیافته و همچنان توسط دادستان مورد پیگیری قرار میگیرد.
حال اگر بخواهیم یک توضیح مختصر درباره شیوه رسیدگی به پروندههای حقوقی بدهیم باید بگوییم که رسیدگی به این قبیل پروندهها تنها زمانی آغاز میشود که شخص خواهان علیه خوانده دادخواست تنظیم و در آن خواسته خود را مطرح نماید.
در پروندههای حقوقی قاضی این حق را ندارد که اگر مطلع شد شخص حق دیگری را پایمال کرده خود اقدام به شروع رسیدگی کند. به عبارت بهتر قاضی مراجع قضایی حقوقی این اجازه را ندارد که تا قبل از ارائه دادخواست از سوی خواهان، یک پرونده حقوقی را مورد پیگیری قرار دهد.
صدور دادنامه پایان راه نیست بلکه در مرحله نهایی لازم است محکوم له یا وکیل اجرای احکام او برای پیگیری مطالبات خود مطابق دادنامه اقدام نمایند.
دادنامه چیست؟
در تعریف دادنامه باید بگوییم به رأی کتبی که از سوی قاضی صادر میشود، دادنامه میگویند.
زمانی که رسیدگی قضایی در مورد یک پرونده اعم از آن که حقوقی باشد یا کیفری اغاز گردد، قاضی وظیفه خواهد داشت که تشریفات مربوط به دادرسی که عبارت است از تعیین و ابلاغ کردن جلسه رسیدگی، تشکیل جلسات با حضور طرفین، گوش دادن به ادعاها و دلایل و دفاعیت هر دو طرف، بررسی و نتیجهگیری در مورد اینکه حق با کی است، استخراج حکم قانونی در بازه زمانی مشخص و در نهایت صدور رای که ممکن است حکم باشد یا قرار، را به صورت کامل و به ترتیب انجام دهد.
این که گفته شده قاضی وظیفه دارد تشریفات دادرسی را انجام دهد، به این معناست که این حق را ندارد که به هر بهانهای از انجام هر یک از این وظایف فرار کند.
به عنوان مثال قاضی این حق را نخواهد داشت که به علت سکوت قانونگذار و یا مبهم بودن موضوع و هر بهانه دیگری، رای صادر نکند.
گفتیم رأیی که قاضی صادر میکند یا حکم است یا قرار، اما باید بدانید که فرقی ندارد رأی چه باشد در هر صورت این رأی زمانی که به صورت مکتوب تنظیم و اعلام شود، دادنامه نامیده خواهد شد.
پس در حالتی که قاضی بعد از آن که دفاعیات طرفین را شنید و بررسیهای لازم را انجام داد و تصمیم نهایی خود را گرفت، اگر رأی را به صورت شفاهی در جلسه رسیدگی اعلام کند، این رأی دیگر دادنامه نامیده نمیشود. چون به رأیی دادنامه گفته میشود که به صورت مکتوب تنظیم شده باشد.
دادنامه یا همان رأی قاضی که به صورت کتبی تنظیم شده باشد به این صورت صادر میشود که قاضی یک نسخه از رأی را خود شخص قاضی مینویسد و انتهای آن را امضا میکند. سپس این دادنامه تایپ شده و به طرفین دعوی ابلاغ خواهد شد.
بنابراین نسخه اصلی دادنامه که توسط قاضی تنظیم و امضا شده است بایگانی شده و نسخه تایپ شده آن به دست طرفین میرسد. از همین جهت طرفین امضای قاضی را در ذیل دادنامه مشاهده نمیکنند بلکه در دادنامه آنها، امضای مامور ابلاغ وجود خواهد داشت.
برای بررسی دادنامه خود میتوانید از وکیل آنلاین بنیاد وکلا کمک بگیرید.
انواع دادنامه کدام است؟
دادنامه یا مربوط به آراء صادر شده از دادگاه بدوی است یا از دادگاه تجدیدنظر.
دادنامه بدوی در واقع همان رأیی است که قاضی در دادگاه بدوی صادر میکند. دادنامه تجدیدنظر نیز رأیی است که قاضی در دادگاه تجدیدنظر آن را صادر میکند.
اگر قاضی در همان جلسه رسیدگی (اعم از آن که در مرحله بدوی باشد یا تجدیدنظر) بررسیهای لازم را انجام داده و تصمیم خود را در مورد پرونده بگیرد و آن را به صورت شفاهی در جلسه اعلام کند، میتوان گفت که رأی صادر کرده اما نمیتوان گفت که دادنامه صادر کرده است. چون آن را به صورت مکتوب درنیاورده است.
قسمتهای مختلف دادنامه
گفتیم که دادنامه در حقیقت همان رأی قاضی است که به شکل مکتوب درآمده. اما این دادنامه از بخشها و قسمتهای مختلفی تشکیل شده که از قرار زیر است:
- شمارههای قید شده روی دادنامه که میتوان از طریق آنها پرونده را پیگیری نمود.
در ابتدای دادنامه شماره دادنامه، شماره پرونده و همچنین شماره بایگانی شعبه درج شده است. به وسیله این شمارهها میتوان وضعیت دادنامه و پرونده را مورد پیگری قرار داد. البته لازم به ذکر است که در میان این شمارهها، شماره بایگانی شعبه از همه مهمتر است.
- مشخصات اصحاب دعوی قضایی و وکلای هر دو طرف (در صورت داشتن وکیل)
در دادنامه مشخصات اصحلا دعوی قید خواهد شد. حال اگر پرونده قضایی از نوع حقوقی باشد، مشخصات اصحاب دعوی با عنوان خواهان و خوانده قید شده و اگر پرونده قضایی کیفری باشد مشخصات آنها به عنوان شاکی و متشکیعنه یا متهم در دادنامه قید خواهد شد.
علاوه بر طرفین، اگر هر دوی آنها و یا یکی اط آنها وکیل داشته باشند، مشخصات وکیل نیز درج میگردد.
- در پروندههای قضایی حقوقی، خواسته خواهان در دادنامه قید خواهد شد.
زمانی که پرونده حقوقی باشد، به موضوع پرونده خواسته گفته میشود. خواسته نیز در حقیقت آن چیزی است که خواهان از دادگاه درخواست کرده تا قاضی به آن رسیدگی کند و در مورد آن رای صادر نماید. به عنوان مثال فرض کنید شما از کسی مقداری طلب دارید.
حال برای آن که طلب خود را از آن شخص دریافت کنید اقدام به تنظیم دادخواست مطالبه وجه میکنید. مطالبه وجه میشود خواسته شما.
وقتی این موضوع در دادگاه رسیدگی شده و قاضی نیز رأی خود را به نفع شما صادر میکند، اگر اقدام به تنظیم دادنامه نماید خواسته شما را در آن درج خواهد کرد.
- گردش کار از قسمتهای مهم هر دادنامه
در زمان نوشتن دادنامه توسط قاضی، در قسمت گردش کار، او دلایلی را بیان میکند که بر اساس آن رأی خود را صادر نموده است.
به عنوان مثال معمول است که در دادنامه دلایل به این صورت نوشته شود «خواهان به خواستهی فوق به طرفیت… دادخواستی تنظیم کرده/شاکی شکایتی علیه… مطرح کرده و بر اساس این دادخواست/شکایتنامه و پس از انجام تشریفات قانونی با تعیین وقت مقرر و ابلاغ وقت به آنها جلسات دادرسی تشکیل شده و سپس دادگاه با توجه به محتویات پرونده ختم دادرسی را اعلام و با استعانت از خداوند متعال به شرح آتی مبادرت به صدور رأی میکند.»
پس باید این چنین گفت که در گردش کار قاضی دلیلی را که باعث شده رسیدگی به پرونده آغاز گردد و تشریفات دادرسی در خصوص آن اجرا گردد را قید میکند.
- رأی دادگاه مهمترین قسمت هر دادنامه
اما مهمتری قسمت هر دادنامه رأی دادگاه است. در قسمت رای دادگاه، قاضی در قدم اول جهات موضوعی را توضیح میدهد و پس از آن جهات حکمی را بیان خواهد کرد.
سپس جهات موضوعی و حکمی را جمعبندی کرده و رأی خود را یک بهطور معمول یک خط است، اعلام مینماید.
جهات موضوعی اموری است که در گذشته رخ داده است. مثلا اقای الف در تاریخ ۵/۸/۹۹ چکی صادر کرده به سررسید ۵/۴/۱۴۰۰ و به موجب این چک متعهد به پرداخت مبلغی به آقای ب شده است.
جهات حکمی هم به اموری گفته میشود که قانون در مورد یک موضوعی حکم یکسانی صادر کرده است. به طور مثال قانون گفته هرکس ملزم به ادای دین خود به دیگری است. این یک جهت حکمی محسوب میشود.
پس باید چنین گفت که ابتدا باید موضوع یا جهت موضوعی که در عالم واقع اتفاق افتاده را بیان کرد و سپس جهت حکمی مربوط به این موضوع را قید نمود.
در نهایت نیز قاضی رأی نهایی خود را باتوجه به این دو جهت اعلام میکند. به عنوان مثال در دادنامه نوشته میشود که شخص آقای الف به استناد سند لازم الاجرای چک و دیگر شواهد و قراین محکوم به پرداخت مبلغ چک و خسارت تاخیر تادیه به اقای ب است.
در ادامه رأی نیز ذکر خواهد شد که رأی قابلیت اعتراض دارد یا به صورت قطعی صادر شده است. همچنین مهلت اعتراض نیز قید خواهد شد.
- درج امضای مامور ابلاغ و نام قاضی صادرکننده رأی در قسمت انتهایی دادنامه
در بالا به این موضوع اشاره کردیم که دادنامهای که به طرفین دعوی ابلاغ میشود، نسخه تایپ شده آن است و امضای مامورین ابلاغ در ذیل آن قرار دارد. علاوه بر امضای مامورین ابلاغ نام قاضی که دادنامه را صادر نموده نیز درج خواهد شد.
اما باید بدانید که امضای قاضی فقط در نسخه دست نویس دادنامه که در خود دادگاه بایگانی میشود وجود دارد و در نسخه ابلاغ شده به طرفین قابل رویت نخواهد بود.
دادنامه کیفری چیست؟
در مقدمه این مطلب بیان کردیم که جرایم پروندههای کیفری به دو دسته تقسیم میشوند؛
- جرایم قابل گذشت
- جرایم غیرقابل گذشت.
در جرایم قابل گذشت رسیدگی به جرم رخ داده تنها زمانی شروع میشود که شاکی اقدام به تنظیم شکواییه علیه شخص مجرم نماید. اما رسیدگی به جرایم غیرقابل گذشت هم در زمانی شروع میشود که شاکی در دادسرا شکایت نامه تنظیم کند و هم در زمانی که دادستان به عنوان مدعی العموم متوجه وقوع آن جرم گردد که در این حالت موضوع را برای انجام تحقیقات بیشتر به بازپرس ارجاع میدهد.
علت این امر هم آن است که چون این جرایم با نظم عمومی در ارتباط است، صرفا با شکایت کیفری شاکی خصوصی به جریان نخواهد افتاد و اگر دادستان نیز وقوع آن را بفهمد میتواند رسیدگی را آغاز کند.
به هر جهت، بعد از آن که رسیدگی قضایی به هر یک از روشهای فوق آغاز شد، قاضی مکلف خواهد بود که دادرسی عادلانه انجام دهد و اقدام به صدور رأی نماید.
قاضی باید جلسه رسیدگی را تعیین و ساعت و روز آن را به هر دو طرف ابلاغ کند. سپس بعد از آن که در جلسه رسیدگی به دفاعیات و مستندات هر دو طرف گوش داد، رأی خود را بتوجه به آن در مهلتی که قانونگذار برای او تعیین کرده، صادر نمیاد. این رأی همانگونه که گفتیم یا قرار است یا حکم.
قاضی به هیچ بهانهای اجازه نخواهد داشت که از صدور رأی خودداری کند و در واقع صادر نمودن رأی از وظایف اوست. حتی اگر قانون در مورد موضوع رخ داده، ساکت باشد.
حال وقتی قاضی رأی خود را به صورت کتبی تنظیم و صادر میکند در حقیقت دادنامه صادر کرده است و چون موضوع پورنده کیفری است، به آن دادنامه کیفری گفته میشود. اما در هر صورت برای دادنامه محسوب شدن رأی کیفری، باید به صورت کتبی تنظیم گردد.
شرایط صدور دادنامه کیفری
برای آن که یک دادنامه کیفری صادر شود لازم است شرایطی وجود داشته باشد که به شرح زیر خواهد بود:
- در قدم اول برای صدور دادنامه باید یک دعوا و شکایتی در دادگاه مطرح نمود و فرقی ندارد که شکایت از یک جرم قابل گذشت باشد یا غیرقابل گذشت.
- طرح شکایت به این خاطر است که قاضی صلاحیت رسیدگی به پرونده را پیدا کند تا بتواند در مورد آن تحقیق کرده و پس از انجام رسیدگی و بررسیهای لازم، رای خود را به صورت کتبی درآورده و صادر کند که همانطور که تا به الان متوجه شدهاید، به این رای کتبی دادنامه گفته میشود.
- قاضی صالح به رسیدگی به پرونده برای صدور دادنامه باید رأی خود را به صورت کتبی و به صورت دست نویس بنویسد و سپس ذیل آن را امضا کند.
همانطور که میدانید این نسخه دادنامه یعنی نسخهای که توسط قاضی و به صورت دست نویس تنظیم شده در دفتر دادگاه بایگانی خواهد شد و نسخه تایپی آن به همراه امضا مامور ابلاغ در ذیل ان به دست طرفین اختلاف خواهد رسید. بنابراین طرفین امضای قاضی را در انتهای دادنامه مشاهده نمیکنند.
- رای یا همان دادنامه کیفری که از سوی دادگاه صادر میشود ضرورت دارد که مستدل، مستند به مواد قانونی و موجه بوده و بر طبق اصل قانونی صادر شده باشد.
همچنین قاضی باید در مهلتی که به او داده شده رای خود را صادر کند و در صورتی که از صدور رای و تنظیم دادنامه در این مهلت خودداری نماید، محکوم به محکومیت انتظامی تا درجه ۴ خواهد شد.
دادنامههای کیفری که از سوی دادگاه صادر میشود اقسام مختلفی دارد که عبارت است از: رأی بر برائت، حکم به حبس و سایر مجازاتها، صدور قرار منع یا موقوفی تعقیب و تعلیق اجرای مجازات.
اگر متهم در زمان صدور رای در بازداشت و حبس باشد و حکم برائت او صادر شود، بلافاصله به دستور دادگاه باید آزاد گردد.
اما اگر متهم تا قبل از صدور دادنامه کیفری در بازداشت و حبس باشد و به موجب دادنامه نیز محکوم به سپری کردن مدتی در حبس شود، دادگاه باید روزهایی که تا قبل از صد.ر رای در بازداشت و حبس بوده است را هم جز مجازاتش محسوب و از تعداد روزهایی که باید در زندان بگذراند کاهش دهد.
مهلت صدور دادنامه توسط قاضی دادگاه
گفتیم که قاضی برای صدور رای خود اعم از آن که به صورت دادنامه باشد یا رای شفاهی مهلتی دارد که اگر در این مهلت رای را صادر نکند، به مجازات انتظامی محکوم خواهد شد.
حال به مجب ماده ۲۹۵ قانون آیین دادرسی مدنی زمانی که ختم دادگاه اعلام شد قاضی این حق را دارد که در پایان جلسه رای خود را به صورت شفاهی اعلام کند و یا اگر مایل به صدور آن در قالب دادنامه است، باید در مدت ۱ هفته آن را صادر و به طرفین ابلاغ کند.
رایی که قاضی صادر میکند نباید به صورت کلی باشد و فقط باید نسب به همان دعوی و شکایتی که در دادگاه مطرح گردیده صدق کند.
ابلاغ سنتی یا ابلاغ به وسیله سامانه ثنا
در سال های قبل، ابلاغ تمامی دادنامه ها و یا حکم هایی که از طرف دادگاه برای طرفین صادر می گردید از طریق مامور ابلاغ بود اما اکنون روش جدیدی در نظر گرفته شده است به نام سامانه الکترونیکی ثنا که به موجب ماده ۱۷۵ قانون آیین دادرسی کیفری در سال ۱۳۹۲ قوه قضایی موظف گردیده است که تمامی حکم های صادر شده نتیجه پروندههای طرفین را از طریق این سامانه الکترونیکی به دست آنها برساند.
در تبصره این ماده آمده است که همین اطلاع رسانی از طریق این سامانه کافی میباشد و این نوع ابلاغ و اطلاعرسانی جایگزین ابلاغهای سنتی قدیم گردیده است.
تایید کردن دادنامه بدوی و رد نمودن تجدیدنظرخواهی
زمانی که که یک دعوی یا شکایت در مراجع قضایی حقوقی یا کیفری مطرح میگردد، در غالب موارد صرف یک بار رسیدگی و صدور رای، حکم قطعیت نمییابد و در بیشتر مواقع شخصی که به حکم صادر شده اعتراض داشته باشد میتواند اقدام به اعتراض در دادگاه تجدیدنظر کند.
پس به نظر مشاوره حقوقی ما میتوان چنین گفت که در اکثر موارد و در بیشتر موضوعات این امکان وجود دارد که شخص نسبت به رای صادر شده در مراجع دیگر همچون دادگاه تجدیدنظر و یا دیوان عالی کشور اعتراض نماید.
دادگاهی که اولین رای را صادر کرده و رسیدگی ابتدایی موضوع در آن انجام میگیرد، دادگاه بدوی نام دارد و که رای بدوی نیز صادر میکند. رای بدوی در برخی از مواقع امکان اعتراض به آن وجود دارد و در برخی از مواقع نیز غیرقابل اعتراض در دادگاههای تجدیدنظر است.
در خصوص آراء بدوی که قابل تجدیدنظر هستند، افراد تنها ۲۰ روز ار تاریخ صدور رای بدوی فرصت دارند که اقدام به اعتراض از آن رای کنند در غیر این صورت حق تجدیدنظر خواهی و اعتراص خود را از دست خواهند داد و رای قطعی میشود.
دادنامه نیز از این جهت هیچ تفاوتی با رای ندارد و هرگاه قاضی رای خود را به صور دادنامه صادر نمود و به طرفین ابلاغ کرد، اگر موضوع دادنامه از آن موصوعاتی باشد که امکان تجدیدنظرخواهی در مورد آن وجود داشته باشد، شخص معترض میتواند ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ دادنامه، اقدام به اعتراض نسبت به آن رای در دادگاه تجدیدنظر کند.
چگونگی اجرای دادنامه
حال میخواهیم درباره این موضوع صحبت کنیم که زمانی که دادنامه صادر شد، نحوه اجرای آن به چه صورت است؟
در پاسخ به این سوال باید بگوییم که زمانی که دادنامه صادر شد و موضوع آن از موضوعات قابل تجدیدنظر خواهی بود، اگر افراد به آن اعتراض کردند باید مجددا در دادگاه تجدیدنظر مورد بررسی قرار بگیرد و درباره آن رای صادر شود.
دادگاه تجدیدنظر در زمان بررسی مجدد درباره موضوع یا ممکن است درخواست اعتراض را رد کند و رای دادگاه بدوی را قطعی بداند و یا آن که رای جدیدی درباره موضوع صادر کند. در هر صورت رایی که از سوی دادگاه تجدیدنظر صادر میشود، قطعی و غیرقابل اعتراض خواهد بود.
حال رایی که صادر شده باید به محل اجرا گذاشته شود. در این حالت شخصی که دادنامه به نفع او صادر شده باید رای را به اجرای احکام بدوی برده و درخواست صدور جراییه مبنی بر رای قطعی بدهد.
علت این کار این است که رای صادر شده از سوی دادگاه اعم از بدوی یا تجدیدنظر به صورت خود به خود به اجرا در نمیآید و فرد باید درخواست صدور اجراییه آن را بدهد. اجراییه را نیز دادگاه نخستین یا همان دادگاه بدوی صادر میکند.
سوالات متداول
صدور دادنامه به چه شکل است؟
صدور دادنامه به این صورت است که قاضی باید در مورد موضوع پرونده تصمیمگیری نموده و در مورد آن رای صادر کند. حال اگر رای خود را به شکل کتبی صادر کند، در حقیقت دادنامه صادر کرده است.
دادنامه کیفری چیست؟
در تعریف دادنامه کیفری باید بگوییم که هیچ تفاوتی با دادنامه حقوقی ندارد تنها موضوع پرونده در دادنامه کیفری از موضوعات کیفری و جرایم است و شخصی که دادنامه بر علیه او تنظیم شده به یکی از مجازاتهای مقرر در قانون مجازات اسلامی محکوم خواهد شد.
آیا در دادسرا هم دادنامه کیفری صادر میشود؟
دادنامه فقط در دادگاه و از سوی قاضی صادر میشود و دادستان نمیتواند دادنامه صادر کند.
در صورت نیاز به مشورت با یک متخصص حقوقی و مطالعه دادنامه شما جهت اتخاذ اقدامات بعدی میتوانید از خدمات مشاوره حقوقی تلفنی ما در بنیاد وکلا بهرهمند شوید.