در این مقاله تمامی نکات مربوط به ارث را از صفر تا صد به شما آموزش خواهم داد.
با مطالعه این مقاله میتوانید نکات مهم پیرامون ارث و تقسیم ماترک را آموخته و با قوانین موثر در طبقات ارث به شکل اصولی آشنا شوید.
برای اینکه بتوانید با روشهای تقسیم ارث و قواعد آن به شکل اصولی آشنا شوید و قواعد حقوقی مهم آن را بشناسید، حتما تا انتهای مقاله همراه من باشید.
آشنایی با ارث و احکام آن
در گام اول این مقاله قصد داریم شما را با مفهوم ارث آشنا کنیم؛ بنابراین در این قسمت اطلاعات مهمی در خصوص تعریف ارث و تعریف ترکه به شما ارائه میشود.
اگر قصد دارید اطلاعاتی در رابطه با موجبات ارث در قانون مدنی ایران کسب کنید مطالعه این بخش را به شما توصیه میکنم.
ارث چیست؟
ارث به مجموعهای از اموال، داراییها، بدهیها، حقوق و وظایفی گفته میشود که پس از مرگ یک شخص (مورث) به افراد دیگری (وارثان) منتقل میشود.
ارث یکی از مباحث مرتبط با احوال شخصیه است و بیشتر مقررات آن برگرفته از آداب و رسوم و اعتقادات قومی و مذهبی است. بنابراین نکات و مسائل مربوط به احکام ارث در مواد ۸۶۱ تا ۹۴۹ قانون مدنی با تکیه بر عقاید فقهی مشهور بیان شده است.
منظور از ارث انتقال اموال حقوق و دیون از شخص فوت شده به وراث بعد از فوت اوست. ارث از انواع وقایع حقوقی است زیرا اراده اشخاص در آن اثری ندارد و حکم قانون در آن موثر است.
منظور از ترکه چیست؟
وقتی از ترکه صحبت میکنیم منظور ما کل دارایی ناخالصی است که از فرد متوفی به جا مانده است؛ این عنوان دربرگیرنده داراییهای مثبت و منفی فرد متوفی یعنی بدهیها و طلبهای او میباشد.
بر اساس قانون مدنی برای تقسیم ارث میان وراث ابتدا باید تمامی دیون متوفی و واجبات مالی او به همراه هزینههای متعارف کفن و دفن از ترکه کسر شود و سپس باقیماندهی اموال که ترکه خالص است بین وراث تقسیم شود.
موجبات ارث در قانون مدنی
مطابق آنچه در ماده ۸۶۷ قانون مدنی آمده است ارث به موت حقیقی یا موت فرضی مورث تحقق پیدا میکند بنابراین تا زمانی که شخصی فوت نکرده باشد نمیتوان در خصوص ارث او صحبت کرد اما با فوت شخص ارث محقق میشود و وراث میتوانند پس از دادن طلب طلبکاران و عمل به وصایای او تا یک سوم ترکه اموالی که از مورث بر جای میماند تقسیم کنند.
اما چه اسبابی باعث میشود که شخصی از باقیمانده اموال فرد مردهای سهم ببرد در این قسمت قصد داریم رابطه سببی و نسبی موجب وراثت را بررسی کنیم.
رابطه نسبی
شایعترین دلیلی که شخصی از دیگری ارث میبرد وجود رابطه نسبی بین فرد متوفی و وارث است. منظور از رابطه نسبی حالتی است که دو شخص به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به واسطه رابطه خونی پیوند داشته باشند.
به عنوان مثال زمانی که زن و مردی با یکدیگر ازدواج میکنند و از این ازدواج فرزندی متولد میشود رابطه فرزند با پدر و مادر خود رابطه نسبی است؛ همچنین رابطه این فرزند با عمو یا دایی خود نیز رابطه نسبی است.
رابطه فرزند با پدر و مادر رابطه نسبی مستقیم است در حالی که رابطه فرزند با عمو یا دایی رابطه نسبی با واسطه یا غیر مستقیم است.
امکان دارد که این واسطهها بیشتر و بیشتر نیز باشد مثلاً رابطه نسبی یک فرد با دختر خالهاش به واسطه مادر و خاله اوست بنابراین واسطهها بیشتر است.
ماده ۸۶۲ قانون مدنی در رابطه با طبقات نسبی ارث بیان میدارد که اشخاصی که به موجب نسب ارث میبرند سه طبقهاند:
- پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد
- اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها
- اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آنها
البته این ماده به این معنا نیست که همه این افراد از شخص متوفی ارث میبرند بلکه برخی بر گروه دیگر اولویت و ترجیح دارند که در ادامه بررسی خواهیم کرد.
نکته مهم به گفته مشاوره حقوقی در خصوص طبقات نسبی آن است که کسانی از متوفی ارث میبرند که در زمان فوت او زنده باشند بنابراین وقتی میگوییم پدر و مادر متوفی از او ارث میبرند منظور ما پدر و مادر زنده اوست بنابراین اگر پدر شخصی قبلا فوت شده باشد در زمان فوت دیگر پدری ندارد که از او ارث ببرد.
رابطه سببی
در خصوص رابطه سببی باید گفت وقتی شخصی فوت میشود و از او ترکهای باقی میماند علاوه بر اقربای نسبی شخص دیگری نیز به وراث اضافه میشود؛ همسر زوج یا زوجه متوفی اقربای سببی است.
البته این تصور اشتباه است که از همه اقربای همسر ارث برده شود بلکه بین اقربای سببی تنها خود زن و شوهر از یکدیگر ارث میبرند؛ برای ارث بردن زن و شوهر از یکدیگر دو شرط لازم است اولا نکاح باید دائمی باشد و دوماً در زمان فوت یکی از زوجین رابطه زوجیت برقرار باشد و به دلایلی مانند طلاق یا فسخ از بین نرفته باشد.
در خصوص رابطه سببی ماده ۸۶۴ قانون مدنی بیان میکند که از جمله اشخاصی که به موجب سبب ارث میبرند هر یک از زوجین است که در حین فوت دیگری زنده باشد.
در خصوص رابطه سببی نکته قابل توجه آن است که در عقد موقت رابطه توارث ایجاد نمیشود بنابراین اگر زن و شوهری نکاح موقت داشته باشند و رابطه زوجیت آنها با نکاح موقت باشد از یکدیگر ارث نخواهند برد.
نکته مهم دیگر آن است که زوجین زمانی از یکدیگر ارث میبرند که در زمان مرگ یکی از آنها رابطه زوجیت بینشان برقرار باشد البته باید دقت داشت در طلاق رجعی تا قبل از پایان مدت عده رابطه زوجیت بین طرفین همچنان برقرار است و بنابراین طرفین در حکم زن و شوهر هستند.
به عنوان مثال اگر فوت در زمان عده طلاق رجعی صورت بگیرد دیگری از متوفی ارث میبرد این نکته در ماده ۹۴۳ قانون مدنی مورد اشاره قرار گرفته است.
موضوع بسیار مهم و استثنایی که به این ماده وارد شده است در ماده ۹۴۴ قانون مدنی بیان شده است که میگوید هرگاه مردی مریض باشد و در حالت مرض زن خود را طلاق دهد و کمتر از یک سال بعد از طلاق به همان دلیل بیماری بمیرد زن از او ارث میبرد هرچند که طلاق صورت گرفته بائن باشد.
تعدد موجبات ارث در شخص واحد
گاهی پیش میآید که شخصی با فرد دیگر از جهات و اسباب متعدد دارای رابطه توارث است چنین حالتی را اجتماع اسباب متعدد برای ارثبری مینامند.
فرض کنید مردی با دختر خالهاش ازدواج کند پس از ازدواج این مرد فوت میکند این احتمال وجود دارد که دختر خالهاش از دو جهت از این مرد ارث ببرد از جهت سببی چون همسر اوست و از جهت نسبی با فرض اینکه در طبقات اول و دوم وارثی برای آن مرد نباشد و در طبقه سوم نیز از درجه اول شخصی نباشد دختر خاله علاوه بر آن که به عنوان همسر متوفی ارث میبرد.
ممکن است به عنوان دختر خاله متوفی نیز ارث ببرد؛ در این حالت هر دو سهم با یکدیگر جمع میشود و هیچ کدام مانع دیگری نیست.
حالت دیگری آن است که دو رابطه نسبی در شخص واحد جمع شود. مثلا اگر شخصی با فرد متوفی روابط خویشاوندی متعددی داشته باشد و از دو جهت ارث ببرد البته این موضوع امری نادر و غیر طبیعی است.
طبقات ارث در قانون مدنی
در قانون مدنی ما سهم الارث افراد بر اساس طبقات مختلفی تعیین میشود؛ در این بخش قصد دارم طبقات مختلفی که از متوفی ارث میبرند به شما معرفی کرده و در خصوص سهم الارث آنها توضیحاتی بدهم.
با مطالعه این بخش میتوانید اطلاعات جامعی در خصوص سهم الارث طبقات و درجات مختلف وراث کسب کنید.
سهمالارث طبقه اول
طبقه اول ارث شامل پدر و مادر، اولاد و اولاد اولاد میشود که سهم الارث آنها به این ترتیب است:
هرگاه پدر متوفی در قید حیات باشد برای تعیین سهم او باید دو حالت را تفکیک کرد اگر متوفی دارای اولاد باشد سهم پدر یک ششم ترکه است. و در صورتی که متوفی دارای اولاد نباشد پدر متوفی قرابت بر میشود یعنی در کنار قرار میگیرد تا فرض برها سهم کسری خود را ببرند و سپس باقیمانده ترکه به پدر میرسد.
در خصوص مادر متوفی اگر متوفی دارای اولاد باشد مادر یک ششم ترکه را دارا میشود.
در صورتی که متوفی دارای اولاد نباشد اما مادر متوفی در طبقه دوم دارای حاجب نقصانی باشد مادر یک ششم ترکه را دارا میشود.
و در حالتی که متوفی دارای اولاد نیست و مادر نیز در طبقه دوم حاجب نقصانی ندارد مادر یک سوم ترکه را دارا میشود.
هر گاه متوفی دارای فرزند دختر باشد اگر متوفی پسر نداشته باشد فرزند دختر فرض بر است و دارای دو سوم ترکه میشود و هرگاه متوفی و فرزند پسر نیز داشته باشد در این صورت فرزند دختر قرابت بر میشود و باید منتظر بماند تا صاحبان فرض سهم خود را بردارند.
سهم الارث پسر متوفی همواره به صورت قرابت بر تعیین میشود.
ارث قائم مقامی در طبقه اول
ارث قائم مقامی در طبقه اول زمانی است که اولاد درجه اول در طبقه اول قبل از متوفی فوت شده باشند و هیچ یک از اولاد درجه یک در قید حیات نباشند بنابراین سهم فرزندان به نوهها خواهد رسید.
سهمالارث طبقه دوم
وراث طبقه دوم شامل وارثان نسبی و افراد دورتر نسبت به طبقه اول میشود از جمله وارثان این طبقه پدربزرگ و مادر بزرگ تا اجداد و برادران و خواهران میشود.
اگر پدربزرگ و مادربزرگ تنها وارثان متوفی باشند تمام ترکه به آنها به ارث میرسد. در خصوص پدربزرگ و مادربزرگ پدری، ذکور یعنی پدربزرگ دو برابر اناث یعنی مادربزرگ ارث میبرد. اما در خصوص پدربزرگ و مادربزرگ مادری، سهم الارث بین آنها مساوی تقسیم میشود.
اگر همه پدربزرگها و مادربزرگهای پدری و مادری با هم در قید حیات باشند یک سوم ترکه به پدربزرگ و مادربزرگ مادری میرسد که بین آنها به تساوی تقسیم میشود و مابقی ترکه به پدربزرگ و مادربزرگ پدری میرسد که به پدربزرگ دو برابر مادربزرگ به ارث میرسد.
در خصوص تقسیم ارث بین خواهر و برادر متوفی باید گفت اگر فرد متوفی خواهران و برادران ابوینی داشته باشد، خواهران و برادران پدری ارث نمیبرند، و در صورتی که او خواهر و برادر ابوینی نداشته باشد خواهران و برادران پدری نیز ارث میبرند.
بنابراین اگر وراث میت چند برادر و خواهر ابوینی باشد ترکه بین آنها مساوی تقسیم میشود.
ارث قائم مقامی در طبقه دوم
منظور از قائم مقام در طبقه دوم قائم مقام برادران و خواهران فرد متوفی یعنی فرزندان خواهر و برادران متوفی، نوهها و نتیجهها و … آنها میشود و همچنین قائم مقام جد یا جده اجداد ایشان است.
در طبقه دوم در صورتی که متوفی هیچ برادر یا خواهری نداشته باشد سهم الارث ایشان به فرزندان آنها میرسد بنابراین فرزندان در صورتی ارث میبرند که هیچ یک از خواهران و برادران متوفی در قید حیات نباشند.
قائم مقام پدربزرگ و مادربزرگ پدر و مادر آنهاست در طبقه دوم در صورتی که پدربزرگ یا مادربزرگ متوفی در قید حیات نباشد سهم ایشان به پدران و مادران ایشان میرسد.
سهمالارث طبقه سوم
وارثان طبقه سوم شامل عموها و عمهها و خالهها و داییها و فرزندان آنها میشود؛ وراث طبقه سوم در صورتی ارث میبرند که در طبقات اول و دوم وارثی وجود نداشته باشد.
در صورتی که متوفی اعمام یا اخوال ابوینی یعنی عموها و عمههای پدری و مادری داشته باشد اعمام یا اخوال ابی یعنی خالهها و داییهای پدری ارث نمیبرند و در صورت نبودن اعمام یا اخوال ابوینی اعمام یا اخوال ابی سهم آنها را میبرند.
در خصوص اعمام ابی یا ابوینی ذکور دو برابر اناث ارث میبرند و در خصوص اعمام امی ذکور برابر اناث ارث میبرند.
در رابطه با اخوال ابی یا ابوینی ذکور برابر با اناث و اخوال امی ذکور برابر اناث ارث میبرند.
در خصوص سهم الارث اعمام؛ اعمام ابی یا ابوینی پس از کسر سهم اعمام امی از سهم اعمام هر آنچه باقی مانده باشد به اعمام ابی یا ابوینی تعلق میگیرد.
اعمام امی از سهمی که برای اعمام مانده است در صورت متعدد بودن یک سوم ترکه و در صورت منفرد بودن یک ششم ترکه را به ارث میبرند.
در رابطه با اخوال یک سوم کل ترکه متعلق به اخوال است که برای اخوال ابی یا ابوینی باقیمانده سهم اخوال پس از کسر امیها تعلق میگیرد.
در رابطه با اخوال امی در صورت متعدد بودن یک سوم از یک سوم سهم اخوال و در صورت واحد بودن یک ششم از یک سوم سهم اخوال تعلق میگیرد.
ارث قائم مقامی در طبقه سوم
در خصوص ارت قائم مقامی در طبقه سوم باید گفت هرگاه وراث درجه اول در طبقه سوم وجود نداشته باشند سهم ایشان به فرزندان آنها میرسد.
برای مثال هرگاه خاله متوفی در زمان فوت متوفی در قید حیات نباشد سهم خاله به فرزندان خاله میرسد این قاعده طبق انتظار زمانی اجرا میشود که هیچ یک از وراث درجه یک موجود نباشند.
موانع ارث
در این قسمت قصد داریم در رابطه با این موضوع صحبت کنیم که ممکن است همه شرایط ارث بری وجود داشته باشد اما با وجود مانعی دیگر امکان ارث بردن شخصی از فرد دیگر نباشد.
در این حالت یعنی همه شرایط ارث بردن موجود است اما آن مانع اجازه نمیدهد که شخص وارث از مورث خود ارث ببرد؛ این موانع ارث در قانون مدنی صراحتا مورد اشاره قرار گرفته است که در این بخش از مقاله قصد دارم هر یک از این موانع را بررسی کنیم.
قتل
گاهی وجود انگیزههای شدید مالی و گرایش به امور مالی ممکن است بعضی از وراث را به ارتکاب قتل مورث خود تحریک کند و ایشان را وسوسه کند تا با کشتن مورث به اموال و داراییهای او برسند. تا زمانی که مورث فوت نکرده باشد وارثین هیچ حق شرعی یا قانونی بر اموال مورث ندارند.
در قانون مدنی ایران برای جلوگیری از ایجاد چنین انگیزههایی برای قتل مورث، قتل مورث توسط وارث از موانع ارثبری وارث دانسته شده است.
در این خصوص ماده ۸۶۰ قانون مدنی این چنین بیان میدارد که قتل از موانع ارث است بنابراین کسی که مورث خود را عمدا بکشد از ارث او ممنوع میشود اعم از اینکه قتل بالمباشره باشد یا بالتسبیب و منفرداً باشد یا با شراکت دیگری.
بنابراین هرگاه شخصی عمداً دیگری را بکشد حتی اگر پس از قتل تازه متوجه شود که وارث او بوده است چنین قاتلی نیز از ارث محروم میشود.
نکته مهم در خصوص قتل به عنوان یکی از موانع ارث بردن آن است که بین قاتل و مقتول باید رابطه وراثت به صورت مستقیم وجود داشته باشد.
قتل باید عمدی باشد بنابراین مثلا اگر پسری در اثر حادثهای رانندگی پدر خود را به قتل برساند به دلیل غیر عمدی بودن قتل نباید او را از ارث محروم کرد.
همچنین قتل صورت گرفته نباید به حکم قانون یا برای دفاع از خود باشد این نکته در ماده ۸۸۱ قانون مدنی اینطور بیان شده است که در صورتی که قتل عمدی مورث به حکم قانون یا برای دفاع باشد مفاد ماده فوق مجری نخواهد بود.
کفر
مانع دوم برای ارث بردن کفر است؛ مطابق آنچه در فقه اسلامی بیان شده است شخصی که به خداوند متعال و پیغمبر اسلام ایمان نداشته باشد کافر است، بنابراین پیروان دین مسیحیت یهودیت و … نیز از مسلمان ارث نمیبرند.
مطابق آنچه در ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی در خصوص محرومیت کافر از ارث بردن از مسلمان بیان شده است؛ کافر از مسلم ارث نمیبرد و اگر در بین ورثه متوفای کافری مسلم باشد وراث کافر ارث نمیبرند اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند.
در این ماده چند حالت ایجاد میشود؛
- حالت اول آن که متوفی مسلمان است و وراث وی کافر است.
- حالت دوم آن که متوفی کافر است و وراث وی مسلمان است در این صورت مسلمان از کافر ارث میبرد.
- حالت سوم آن که متوفی کافر است و وراث او نیز کافر است که در این صورت وراث از مورث خود ارث میبرند.
- حالت چهارم آن است که متوفی کافر است و وراث او برخی کافر و برخی مسلمانند که در این صورت تنها وراث مسلمان ارث میبرند.
لعان
لعان یا ملاعنه مراسمی در حقوق اسلامی است که در آن زن و شوهر با رعایت تشریفات خاصی یکدیگر را لعنت میکنند.
به این معنا که شوهر با سوگندهای خاصی به زن خود نسبت زنا دهد و همسرش با سوگندهای مشابهی اتهام شوهرش را رد کند. با تحقق لعان زن و شوهر از یکدیگر جدا شده و ازدواج دوباره آنها تا ابد ممنوع است.
لعان هنگامی محقق میشود که مردی به همسر خود نسبت زنا دهد یا فرزندی را که زن به دنیا آورده از خود نفی کند.
لعان علاوه بر آنکه رابطه زوجیت را به پایان میرساند و موجب ایجاد حرمت ابدی بین زن و شوهر میشود باعث قطع رابطه نسبیت بین پدر و اولاد نیز میگردد و به همین دلیل نه پدر از فرزندان خود و نه فرزندان از پدر خود ارث نخواهند برد.
ماده ۸۸۲ قانون مدنی به این مورد اشاره کرده است که بعد از لعان زن و شوهر از یکدیگر ارث نمیبرند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمیبرند لیکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث میبرند.
نکته مهم و قابل توجه آن است که هرگاه پدر بعد از لعان رجوع کند پسر از او ارث میبرد ولی از اقارب پدری ارث نمیبرد، همچنین اقارب پدر و همچنین پدر از او ارث نمیبرند.
نسب نامشروع
از دیگر موانع ارثبری، تولد ناشی از زناست. در واقع هرگاه شخصی در اثر یک رابطه جنسی نامشروع به دنیا بیاید به سبب اینکه قرابت و نسبیت بین وی و پدر و مادرش ایجاد نمیشود پس توارث هم بین آنها برقرار نمیشود. این نکته در ماده ۸۸۴ قانون مدنی بیان شده است.
حجب و انواع آن
حجب به معنای مانعی است که میتواند موجب آن شود که فردی از طبقات یا درجات بالاتر از ارث محروم شود یا آن که بخشی از ارث را از دست بدهد در این قسمت انواع حجب را برای شما تعریف کردهام.
موارد حجب حرمانی
در موارد حجب حرمانی شخصی شخص دیگر را از اصل ارث محروم میکند. این موارد در ماده ۸۸۷ قانون مدنی آمده است.
در بین اقربای نسبی تا زمانی که از طبقه اول شخصی وجود داشته باشد وراث طبقه دوم ارث نمیبرند و همینطور تا از وراث طبقه دوم شخصی باشد به وراث طبقه سوم ارث نمیرسد یعنی هر طبقه طبقه بعدی را از ارث محروم میکند.
همچنین در حالتی که در هر طبقه درجه نزدیکتر درجه دورتر آن دسته را از ارث محروم میکند.
حالت دیگر آن است که اقربای ابی با بودن اقربای ابوینی از ارث محروم میشوند؛ اگر در یک طبقه و درجه اقربای ابوینی وجود نداشته باشند اقربای ابی همان طبقه و درجه سهم آنان را میبرند.
باید توجه داشت که شش دسته از وراث به هیچ وجه دچار حجب هرمانی نمیشوند که عبارتند از : پدر و مادر، پسر، دختر، زوج و زوجه متوفی.
موارد حجب نقصانی
منظور از حجب نقصانی آن است که وجود اشخاص دیگری موجب آن شود که سهم اشخاص دیگر کمتر شود. مثلا در حالتی که زن متوفی دارای اولاد باشد، سهم شوهر او از نصف به یک چهارم تقلیل پیدا میکند.
همچنین در حالتی که مرد متوفی دارای اولاد باشد سهم همسر او از یک چهارم به یک هشتم تقلیل پیدا میکند.
شرایط تحقق ارث
برای آن که وراث بتوانند از اموال به جا مانده از فرد متوفی به عنوان سهم الارث استفاده کنند باید شرایطی وجود داشته باشد تا رابطه توارث به طور کامل شکل بگیرد؛ مثلا امکان اینکه از فردی که هنوز در قید حیات است ارثی به فرزندان یا نزدیکان او برسد وجود ندارد.
بنابراین مهمترین شرط توارث فوت فرد مورث است؛ در این قسمت به شرایط تحقق ارث از جمله فوت مورث وجود وراث و وراثت متقابل و وجود ترکه اشاره کردهام.
فوت مورث
بدیهیترین و اساسیترین شرط تحقق ارث فوت شخص مورث است. تا زمانی که شخصی نمرده باشد بحث در خصوص ارث و میراث او امری بیهوده است زیرا اساساً ارث و میراث زمانی مطرح میگردد که فردی فوت شده باشد. اما مرگ و فوت در حقوق مدنی به دو دسته تقسیم میشود فوت واقعی و یا فوت فرضی.
منظور از مرگ واقعی زمانی است که تمامی اجزا و اعضای جسمانی شخص از مغز یا قلب یا عروق از کار افتاده به نحوی که شخص دیگر فاقد جان باشد.
در خصوص فوت فرضی ممکن است شخصی ناپدید شود به طوری که هیچکس از وی اطلاعی نداشته باشد به این فرد غایب مفقودالاثر گفته میشود.
در خصوص غایب مفقود الاثر ممکن است سه حالت ایجاد شود؛
- حالت اول آن که فوت غایب و تاریخ فوت وی اثبات شود.
- حالت دوم آنکه فوت غایب مسلم باشد اما تاریخ فوت او قابل اثبات نباشد که در این صورت دادگاه باید تاریخی را به عنوان تاریخ فوت تعیین نماید.
- و حالت سوم زمانی است که هیچ اطلاع دقیقی از حیات یا مرگ غایب به دست نمیرسد.
هرگاه مدت زمان مدیدی از آخرین خبری که از غایب مفقود الاثر در دسترس بود گذشته باشد و در این مدت هیچ خبر قطعی از زنده بودن یا مرگ او در دست نباشد در صورتی که به نظر دادگاه عادتا چنین شخصی در این وضعیت زنده نمیماند دادگاه به تقاضای هر ذینفعی حکم موت فرضی غایب مفقود الاثر را صادر میکند.
وجود وراث
اصلیترین شرط تحقق ارث یعنی فوت مورث را بررسی کردیم اما باید دانست صرف فوت شخص برای تحقق نهاد ارث کافی نیست، شرط دوم وجود وارث است.
در حقیقت وقتی کسی میمیرد و ارثی از او باقی میماند شخص دیگری باید زنده باشد که از این ارث و اموال باقی مانده برخوردار شود این نکته در ماده ۸۷۵ قانون مدنی این چنین بیان شده است که شرط وراثت زنده بودن در حین فوت مورث است و اگر حملی باشد در صورتی ارث میبرد که نطفه او حین الفوت منعقد بوده و زنده هم متولد شود اگرچه فورا پس از تولد بمیرد.
از این ماده به سادگی میتوان برداشت کرد که وراثی از متوفی ارث میبرند که در زمان فوت ایشان در حال حیات باشند هرچند بلافاصله پس از ایشان فوت کنند.
همانطور که از ماده پیداست در حقوق مدنی ایران حمل انسان موجود دانسته شده و برای وی اهلیت تمتع و دارا شدن حق را به رسمیت شناختند البته این دارا شدن به شرطی است که حمل زنده به دنیا بیاید.
وراثت متقابل
موارد بسیاری اتفاق میافتد که دو نفر با یکدیگر رابطه وراثتی متقابل داشته باشند؛ یعنی در صورت فوت هر یک از آنها دیگری از او ارث ببرد.
در این خصوص چندین حالت ممکن است رخ بدهد:
- حالت اول آن است که تاریخ فوت هر دو معلوم باشد در این صورت آن فردی که دیرتر مرده است از آن که زودتر فوت شده ارث خواهد برد. زمانی که هر دو دقیقا در یک لحظه فوت شده باشند هیچ یک از دیگری ارث نخواهد برد.
- حالت دوم آن است که تاریخ فوت یکی معلوم و دیگری مجهول باشد در این صورت چنین فرض میشود که آن که تاریخ فوتش مجهول است بعد از فردی که تاریخ فوتش معلوم است فوت کرده است. این نکته در ماده ۸۷۶ قانون مدنی مورد اشاره قرار گرفته است.
- حالت سوم آن است که تاریخ فوت هیچ کدام معلوم نباشد که در این صورت به حکم ماده ۸۷۵ قانون مدنی هیچ یک از این دو شخص از دیگری ارث نمیبرد.
البته ماده ۸۷۳ قانون مدنی استثنایی به این موضوع وارد کرده است و بیان میدارد که اگر تاریخ فوت اشخاصی که از یکدیگر ارث میبرند مجهول و تقدم و تاخر هیچ یک معلوم نباشد اشخاص مزبور از یکدیگر ارث نمیبرند مگر آن که موت به سبب غرق یا هدم واقع شود که در این صورت از یکدیگر ارث میبرند.
وجود ترکه
شرط دیگر در تحقق ارث آن است که ارث و وراثت زمانی قابل طرح است که از متوفی مالی باقی مانده باشد؛ بنابراین اگر از ابتدا مالی از متوفی باقی نمانده باشد یا مالی که باقیمانده تنها کفاف پرداخت دیون متوفی را بدهد و چیزی برای وراث باقی نماند، ترکهای وجود ندارد تا بین وارثین تقسیم شود.
ماده ۸۶۹ قانون مدنی نیز بیان میکند که وقتی شخصی فوت شد از اموال و داراییهای او ابتدا حقوق و دیونی که به ترکه میت تعلق میگیرد و باید قبل از تقسیم آن ادا شود برداشت میشود.
ارث زوجین از یکدیگر
نکات مهم در خصوص ارث زوجین آن است که زوجین در طبقه خاصی وارد نمیشوند و با تمام طبقات ارث میبرند؛ البته شرط ارث بردن زوجین از یکدیگر آن است که زوجیت آنها دائمی باشد زیرا در نکاح موقت زن و مرد از هم ارث نمیبرند.
در طلاق رجعی در مدت عده رابطه توارض همچنان برقرار است و زوجین از یکدیگر ارث میبرند اما در طلاق بائن زن و شوهر از یکدیگر ارث نمیبرند.
زوج از همه اموال زوج ارث میبرد زوجه نیز از همه اموال زوج ارث میبرد اما با این توضیح که زوجه از عین زمین ابنیه و اشجار شوهر ارث نمیبرد بلکه از قیمت زمین ابنیه و اشجار متعلق به شوهر ارث میبرد.
مراحل تقسیم ارث
به طور کلی تقسیم ارث و ماترک میان وراث مراحل مختلف قانونی را دارد که البته بسته به شرایط مختلف میتواند متغیر باشد از جمله آنکه بین وراث فرد محجوری باشد و یا مواردی از این دست که ممکن است تقسیم ارث را در صلاحیت دادگاه قرار دهد.
در این قسمت از مقاله به شرح مراحل تقسیم ارث و همچنین روشهای درخواست تقسیم ارث از دادگاه و شورای حل اختلاف پرداختهام.
۱. درخواست تقسیم ارث
در گام اول ابتدا ورثهی متوفی باید درخواست تقسیم ارث را راسا و یا با نمایندگی وکیل به شورای حل اختلاف آخرین محل سکونت متوفی ارائه کنند.
۲. گواهی انحصار وراثت
هر کدام از ورثه جهت ارائه درخواست تقسیم ارث میتوانند راسا اقدام نمایند؛ اما به طور کلی باید برای تقسیم ارث گواهی انحصار وراثت صادر شود که صدور آن از جانب شورای حل اختلاف مستلزم ارائه مدارک متوفی و گواهی فوت او، مدارک وراث، عقدنامه متوفی و استشهادیه ثبت شده در دفاتر اسناد رسمی است.
شورای حل اختلاف با دریافت مدارک مربوط به درخواست گواهی انحصار وراثت ، این درخواست را یک نوبت در روزنامه محلی آگهی میکند و در صورت عدم اعتراض، پس از یک ماه گواهی صادر میشود.
پس از صدور گواهی انحصار وراثت امکان مطالبه ارث توسط ورثه وجود دارد.
۳. درخواست تقسیم از شورای حل اختلاف
زمانی که گواهی انحصار وراثت صادر شود در صورتی که ورثه در خصوص تقسیم ترکه توافقی نداشته باشند؛ میتوانند با ارائه و تنظیم دادخواست تقسیم ترکه به شورای حل اختلاف تقسیم را از شورا بخواهند.
بنابراین در خصوص اختلاف در تقسیم ارث یا وجود یک فرد محجور در بین وراث مستلزم آن است که روند قانونی تقسیم ارث توسط دادگاه انجام شود بنابراین هر یک از وراث یا تمامی آنها میتوانند با ارائه گواهی انحصار وراثت و ثبت دادخواست تقسیم ترکه از دادگاه تعیین تکلیف در این خصوص را تقاضا کنند.
حل اختلاف در تقسیم ارث
بعد از فوت متوفی باقیمانده اموال به وراث قانونی او تعلق دارد و در صورتی که فرد متوفی وصیتنامه در این خصوص تدوین نکرده باشد ممکن است وراث متوفی توافق و ترازی در خصوص تقسیم ارث نداشته باشند و اختلافات زیادی بین آنها ایجاد شود.
بر اساس آنچه در ماده ۵۸۹ قانون مدنی آمده است هرگاه تمام شرکا به تقسیم مال مشترک راضی باشند تقسیم به نحوی که شرکا تراضی نمایند به عمل میآید و در صورتی که توافقی بین شرکا حاصل نشود حاکم اجبار به تقسیم میکند مشروط بر اینکه تقسیم مشتمل بر ضرر نباشد.
بنابراین وراث نیز میتوانند در خصوص تقسیم ارثیه مشترک با هم توافق و تراضی نمایند اما در صورتی که توافقی بین آنها حاصل نشود ممکن است اختلافاتی در خصوص تقسیم ارث و نحوه تقسیم و نحوه اداره و مدیریت امور حقوقی ایجاد شود.
برای حل اختلاف در خصوص تقسیم ارث ابتدا باید گواهی انحصار وراثت دریافت شود، سپس دادخواست تقسیم ترکه به شورای حل اختلاف ارائه میشود، در صورتی که وراث نسبت به داراییهای باقیمانده متوفی شناخت کاملی نداشته باشند میتوانند دادخواست تحریر ترکه را به شورای حل اختلاف ارائه کنند.
همچنین در حالتی که هر یک از وراث بیم سو استفاده یا افراط و تفریط در استفاده از ترکه را داشته باشند میتوانند مهر و موم ترکه را تقاضا کنند.
در حالتی که اختلاف در فروش مال مشترک وجود داشته باشد میتوانند دادخواست دستور فروش مال مشاعی در دادگاه را ارائه دهند.
تمام این اقدامات در خصوص تسریع فرایند تقسیم سهم الارث و پایان دادن به اختلافات انجام میگیرد.
پرسشهای متداول
در این مقاله تلاش کردیم صفر تا صد نکات مرتبط با ارث را برای شما شرح دهیم و همچنین طبقات مختلف وراث را برای شما بازگو کردیم؛ در ادامه به مهمترین سوالات متداول شما پاسخ دادهام.
ارث چیست؟
تقسیم ارث چگونه انجام میشود؟
تکمیل فرآیند تقسیم ارث با همراهی وکیل بنیاد وکلا
آیا شما یا یکی از نزدیکانتان با مشکل ارث و تقسیم آن مواجه هستید؟ گروه حقوقی بنیاد وکلا به عنوان معتبرترین مرکز حقوقی ایران در این زمینه تخصص و تجربه لازم را دارد تا شما را در هر مرحله از رسیدگی قانونی راهنمایی کند.
خدمات ما در حوزه ارث شامل:
- تحلیل دقیق پروندههای مربوط به ارث و یا تقسیم ارث توسط وکیل ارث
- نمایندگی قانونی در محاکم و فرآیندهای قضایی مربوط به ارث یا اختلافات آن
- راهنمایی در خصوص اقدامات پیشگیرانه و حقوقی در ارائه دادخواست تقسیم ارث آن میشود.
اگر به دنبال وکیل متخصص دعاوی ارث هستید و میخواهید هر چه سریعتر با وکیل در موضوع ارث و تقسیم ترکه مشورت کنید ، وارد صفحه مشاوره حقوقی ارث شوید و از روشهای تلفنی و آنلاین استفاده کنید.