دادنامه یکی از اصطلاحات حقوقی است که افراد زمانی که یک پرونده در جریان در یکی از مراجع قضایی دارند با آن مواجه خواهند شد.
افرادی که آشنایی با علم حقوق نداشته باشند، به طور حتم در زمان مواجهه با اصطلاحات این رشته سردرگم میشوند و معنی آن را نمیدانند. دادنامه هم یکی از همان اصطلاحات است که هرکسی ممکن است معنی آن را ندارند.
یک پرونده زمانی که در دادگاه مطرح میشود یا موضوع حقوقی دارد و یا موضوع کیفری. رسیدگی به پرونده نیز بستگی به موضوع آن دارد، زیرا رسیدگی به پرونده حقوقی به یک شکل و رسیدگی به پرونده کیفری به یک شکل آغاز میگردد و با هم تفاوتهایی دارند.
علاوه بر آن رسیدگی به پروندههای کیفری خود بستگی به این دارد که جرم وقوع یافته از نوع جرایم قابل گذشت باشد یا غیر قابل گذشت چون نحوه شروع و شیوه رسیدگی به هر یک از این دو نوع جرم متفاوت با دیگری است.
رسیدگی به جرایم قابل گذشت به این صورت است که در قدم اول شخص شاکی باید شکایت کیفری خود را از شخص مجرم مطرح کند. برای این کار باید به دادسرا مراجعه کرده و شکواییه خود را در خصوص جرم اتفاق افتاده توسط شخص مجرم تنظیم نماید و به اطلاع برساند.
در مورد جرایم غیرقابل گذشت کمی داستان فرق خواهد کرد به این صورت که هم خود شخص شاکی خصوصی میتواند اقدام به تنظیم شکواییه علیه شخص مجرم نماید و هم دادستان به عنوان مدعی العموم اگر از جرمی که وقوع یافته خبردار شود، میتواند پیگیری آن را شروع کند.
همچنین در جرم غیرقابل گذشت اگر شاکی خصوصی شکایت خود را پس بگیرد، بازهم جریان رسیدگی به جرم خاتمه نیافته و همچنان توسط دادستان مورد پیگیری قرار میگیرد.
حال اگر بخواهیم یک توضیح مختصر درباره شیوه رسیدگی به پروندههای حقوقی بدهیم باید بگوییم که رسیدگی به این قبیل پروندهها تنها زمانی آغاز میشود که شخص خواهان علیه خوانده دادخواست تنظیم و در آن خواسته خود را مطرح نماید.
در پروندههای حقوقی قاضی این حق را ندارد که اگر مطلع شد شخص حق دیگری را پایمال کرده خود اقدام به شروع رسیدگی کند. به عبارت بهتر قاضی مراجع قضایی حقوقی این اجازه را ندارد که تا قبل از ارائه دادخواست از سوی خواهان، یک پرونده حقوقی را مورد پیگیری قرار دهد.
دادنامه چیست؟
در تعریف دادنامه باید بگوییم به رأی کتبی که از سوی قاضی صادر میشود، دادنامه میگویند.
زمانی که رسیدگی قضایی در مورد یک پرونده اعم از آن که حقوقی باشد یا کیفری اغاز گردد، قاضی وظیفه خواهد داشت که تشریفات مربوط به دادرسی که عبارت است از تعیین و ابلاغ کردن جلسه رسیدگی، تشکیل جلسات با حضور طرفین، گوش دادن به ادعاها و دلایل و دفاعیت هر دو طرف، بررسی و نتیجهگیری در مورد اینکه حق با کی است، استخراج حکم قانونی در بازه زمانی مشخص و در نهایت صدور رای که ممکن است حکم باشد یا قرار، را به صورت کامل و به ترتیب انجام دهد.
این که گفته شده قاضی وظیفه دارد تشریفات دادرسی را انجام دهد، به این معناست که این حق را ندارد که به هر بهانهای از انجام هر یک از این وظایف فرار کند.
به عنوان مثال قاضی این حق را نخواهد داشت که به علت سکوت قانونگذار و یا مبهم بودن موضوع و هر بهانه دیگری، رای صادر نکند.
گفتیم رأیی که قاضی صادر میکند یا حکم است یا قرار، اما باید بدانید که فرقی ندارد رأی چه باشد در هر صورت این رأی زمانی که به صورت مکتوب تنظیم و اعلام شود، دادنامه نامیده خواهد شد.
پس در حالتی که قاضی بعد از آن که دفاعیات طرفین را شنید و بررسیهای لازم را انجام داد و تصمیم نهایی خود را گرفت، اگر رأی را به صورت شفاهی در جلسه رسیدگی اعلام کند، این رأی دیگر دادنامه نامیده نمیشود. چون به رأیی دادنامه گفته میشود که به صورت مکتوب تنظیم شده باشد.
دادنامه یا همان رأی قاضی که به صورت کتبی تنظیم شده باشد به این صورت صادر میشود که قاضی یک نسخه از رأی را خود شخص قاضی مینویسد و انتهای آن را امضا میکند. سپس این دادنامه تایپ شده و به طرفین دعوی ابلاغ خواهد شد.
بنابراین نسخه اصلی دادنامه که توسط قاضی تنظیم و امضا شده است بایگانی شده و نسخه تایپ شده آن به دست طرفین میرسد. از همین جهت طرفین امضای قاضی را در ذیل دادنامه مشاهده نمیکنند بلکه در دادنامه آنها، امضای مامور ابلاغ وجود خواهد داشت.
انواع دادنامه کدام است؟
دادنامه یا مربوط به آراء صادر شده از دادگاه بدوی است یا از دادگاه تجدیدنظر.
دادنامه بدوی در واقع همان رأیی است که قاضی در دادگاه بدوی صادر میکند. دادنامه تجدیدنظر نیز رأیی است که قاضی در دادگاه تجدیدنظر آن را صادر میکند.
اگر قاضی در همان جلسه رسیدگی (اعم از آن که در مرحله بدوی باشد یا تجدیدنظر) بررسیهای لازم را انجام داده و تصمیم خود را در مورد پرونده بگیرد و آن را به صورت شفاهی در جلسه اعلام کند، میتوان گفت که رأی صادر کرده اما نمیتوان گفت که دادنامه صادر کرده است. چون آن را به صورت مکتوب درنیاورده است.
قسمتهای مختلف دادنامه
گفتیم که دادنامه در حقیقت همان رأی قاضی است که به شکل مکتوب درآمده. اما این دادنامه از بخشها و قسمتهای مختلفی تشکیل شده که از قرار زیر است:
- شمارههای قید شده روی دادنامه که میتوان از طریق آنها پرونده را پیگیری نمود.
در ابتدای دادنامه شماره دادنامه، شماره پرونده و همچنین شماره بایگانی شعبه درج شده است. به وسیله این شمارهها میتوان وضعیت دادنامه و پرونده را مورد پیگری قرار داد. البته لازم به ذکر است که در میان این شمارهها، شماره بایگانی شعبه از همه مهمتر است.
- مشخصات اصحاب دعوی قضایی و وکلای هر دو طرف (در صورت داشتن وکیل)
در دادنامه مشخصات اصحلا دعوی قید خواهد شد. حال اگر پرونده قضایی از نوع حقوقی باشد، مشخصات اصحاب دعوی با عنوان خواهان و خوانده قید شده و اگر پرونده قضایی کیفری باشد مشخصات آنها به عنوان شاکی و متشکیعنه یا متهم در دادنامه قید خواهد شد.
علاوه بر طرفین، اگر هر دوی آنها و یا یکی اط آنها وکیل داشته باشند، مشخصات وکیل نیز درج میگردد.
- در پروندههای قضایی حقوقی، خواسته خواهان در دادنامه قید خواهد شد.
زمانی که پرونده حقوقی باشد، به موضوع پرونده خواسته گفته میشود. خواسته نیز در حقیقت آن چیزی است که خواهان از دادگاه درخواست کرده تا قاضی به آن رسیدگی کند و در مورد آن رای صادر نماید. به عنوان مثال فرض کنید شما از کسی مقداری طلب دارید.
حال برای آن که طلب خود را از آن شخص دریافت کنید اقدام به تنظیم دادخواست مطالبه وجه میکنید. مطالبه وجه میشود خواسته شما.
وقتی این موضوع در دادگاه رسیدگی شده و قاضی نیز رأی خود را به نفع شما صادر میکند، اگر اقدام به تنظیم دادنامه نماید خواسته شما را در آن درج خواهد کرد.
- گردش کار از قسمتهای مهم هر دادنامه
در زمان نوشتن دادنامه توسط قاضی، در قسمت گردش کار، او دلایلی را بیان میکند که بر اساس آن رأی خود را صادر نموده است.
به عنوان مثال معمول است که در دادنامه دلایل به این صورت نوشته شود «خواهان به خواستهی فوق به طرفیت… دادخواستی تنظیم کرده/شاکی شکایتی علیه… مطرح کرده و بر اساس این دادخواست/شکایتنامه و پس از انجام تشریفات قانونی با تعیین وقت مقرر و ابلاغ وقت به آنها جلسات دادرسی تشکیل شده و سپس دادگاه با توجه به محتویات پرونده ختم دادرسی را اعلام و با استعانت از خداوند متعال به شرح آتی مبادرت به صدور رأی میکند.»
پس باید این چنین گفت که در گردش کار قاضی دلیلی را که باعث شده رسیدگی به پرونده آغاز گردد و تشریفات دادرسی در خصوص آن اجرا گردد را قید میکند.
- رأی دادگاه مهمترین قسمت هر دادنامه
اما مهمتری قسمت هر دادنامه رأی دادگاه است. در قسمت رای دادگاه، قاضی در قدم اول جهات موضوعی را توضیح میدهد و پس از آن جهات حکمی را بیان خواهد کرد.
سپس جهات موضوعی و حکمی را جمعبندی کرده و رأی خود را یک بهطور معمول یک خط است، اعلام مینماید.
جهات موضوعی اموری است که در گذشته رخ داده است. مثلا اقای الف در تاریخ ۵/۸/۹۹ چکی صادر کرده به سررسید ۵/۴/۱۴۰۰ و به موجب این چک متعهد به پرداخت مبلغی به آقای ب شده است.
جهات حکمی هم به اموری گفته میشود که قانون در مورد یک موضوعی حکم یکسانی صادر کرده است. به طور مثال قانون گفته هرکس ملزم به ادای دین خود به دیگری است. این یک جهت حکمی محسوب میشود.
پس باید چنین گفت که ابتدا باید موضوع یا جهت موضوعی که در عالم واقع اتفاق افتاده را بیان کرد و سپس جهت حکمی مربوط به این موضوع را قید نمود.
در نهایت نیز قاضی رأی نهایی خود را باتوجه به این دو جهت اعلام میکند. به عنوان مثال در دادنامه نوشته میشود که شخص آقای الف به استناد سند لازم الاجرای چک و دیگر شواهد و قراین محکوم به پرداخت مبلغ چک و خسارت تاخیر تادیه به اقای ب است.
در ادامه رأی نیز ذکر خواهد شد که رأی قابلیت اعتراض دارد یا به صورت قطعی صادر شده است. همچنین مهلت اعتراض نیز قید خواهد شد.
- درج امضای مامور ابلاغ و نام قاضی صادرکننده رأی در قسمت انتهایی دادنامه
در بالا به این موضوع اشاره کردیم که دادنامهای که به طرفین دعوی ابلاغ میشود، نسخه تایپ شده آن است و امضای مامورین ابلاغ در ذیل آن قرار دارد. علاوه بر امضای مامورین ابلاغ نام قاضی که دادنامه را صادر نموده نیز درج خواهد شد.
اما باید بدانید که امضای قاضی فقط در نسخه دست نویس دادنامه که در خود دادگاه بایگانی میشود وجود دارد و در نسخه ابلاغ شده به طرفین قابل رویت نخواهد بود.
دادنامه کیفری چیست؟
در مقدمه این مطلب بیان کردیم که جرایم پروندههای کیفری به دو دسته تقسیم میشوند؛
- جرایم قابل گذشت
- جرایم غیرقابل گذشت.
در جرایم قابل گذشت رسیدگی به جرم رخ داده تنها زمانی شروع میشود که شاکی اقدام به تنظیم شکواییه علیه شخص مجرم نماید. اما رسیدگی به جرایم غیرقابل گذشت هم در زمانی شروع میشود که شاکی در دادسرا شکایت نامه تنظیم کند و هم در زمانی که دادستان به عنوان مدعی العموم متوجه وقوع آن جرم گردد که در این حالت موضوع را برای انجام تحقیقات بیشتر به بازپرس ارجاع میدهد.
علت این امر هم آن است که چون این جرایم با نظم عمومی در ارتباط است، صرفا با شکایت کیفری شاکی خصوصی به جریان نخواهد افتاد و اگر دادستان نیز وقوع آن را بفهمد میتواند رسیدگی را آغاز کند.
به هر جهت، بعد از آن که رسیدگی قضایی به هر یک از روشهای فوق آغاز شد، قاضی مکلف خواهد بود که دادرسی عادلانه انجام دهد و اقدام به صدور رأی نماید.
قاضی باید جلسه رسیدگی را تعیین و ساعت و روز آن را به هر دو طرف ابلاغ کند. سپس بعد از آن که در جلسه رسیدگی به دفاعیات و مستندات هر دو طرف گوش داد، رأی خود را بتوجه به آن در مهلتی که قانونگذار برای او تعیین کرده، صادر نمیاد. این رأی همانگونه که گفتیم یا قرار است یا حکم.
قاضی به هیچ بهانهای اجازه نخواهد داشت که از صدور رأی خودداری کند و در واقع صادر نمودن رأی از وظایف اوست. حتی اگر قانون در مورد موضوع رخ داده، ساکت باشد.
حال وقتی قاضی رأی خود را به صورت کتبی تنظیم و صادر میکند در حقیقت دادنامه صادر کرده است و چون موضوع پورنده کیفری است، به آن دادنامه کیفری گفته میشود. اما در هر صورت برای دادنامه محسوب شدن رأی کیفری، باید به صورت کتبی تنظیم گردد.
شرایط صدور دادنامه کیفری
برای آن که یک دادنامه کیفری صادر شود لازم است شرایطی وجود داشته باشد که به شرح زیر خواهد بود:
- در قدم اول برای صدور دادنامه باید یک دعوا و شکایتی در دادگاه مطرح نمود و فرقی ندارد که شکایت از یک جرم قابل گذشت باشد یا غیرقابل گذشت.
- طرح شکایت به این خاطر است که قاضی صلاحیت رسیدگی به پرونده را پیدا کند تا بتواند در مورد آن تحقیق کرده و پس از انجام رسیدگی و بررسیهای لازم، رای خود را به صورت کتبی درآورده و صادر کند که همانطور که تا به الان متوجه شدهاید، به این رای کتبی دادنامه گفته میشود.
- قاضی صالح به رسیدگی به پرونده برای صدور دادنامه باید رأی خود را به صورت کتبی و به صورت دست نویس بنویسد و سپس ذیل آن را امضا کند.
همانطور که میدانید این نسخه دادنامه یعنی نسخهای که توسط قاضی و به صورت دست نویس تنظیم شده در دفتر دادگاه بایگانی خواهد شد و نسخه تایپی آن به همراه امضا مامور ابلاغ در ذیل ان به دست طرفین اختلاف خواهد رسید. بنابراین طرفین امضای قاضی را در انتهای دادنامه مشاهده نمیکنند.
- رای یا همان دادنامه کیفری که از سوی دادگاه صادر میشود ضرورت دارد که مستدل، مستند به مواد قانونی و موجه بوده و بر طبق اصل قانونی صادر شده باشد.
همچنین قاضی باید در مهلتی که به او داده شده رای خود را صادر کند و در صورتی که از صدور رای و تنظیم دادنامه در این مهلت خودداری نماید، محکوم به محکومیت انتظامی تا درجه ۴ خواهد شد.
دادنامههای کیفری که از سوی دادگاه صادر میشود اقسام مختلفی دارد که عبارت است از: رأی بر برائت، حکم به حبس و سایر مجازاتها، صدور قرار منع یا موقوفی تعقیب و تعلیق اجرای مجازات.
اگر متهم در زمان صدور رای در بازداشت و حبس باشد و حکم برائت او صادر شود، بلافاصله به دستور دادگاه باید آزاد گردد.
اما اگر متهم تا قبل از صدور دادنامه کیفری در بازداشت و حبس باشد و به موجب دادنامه نیز محکوم به سپری کردن مدتی در حبس شود، دادگاه باید روزهایی که تا قبل از صد.ر رای در بازداشت و حبس بوده است را هم جز مجازاتش محسوب و از تعداد روزهایی که باید در زندان بگذراند کاهش دهد.
مهلت صدور دادنامه توسط قاضی دادگاه
گفتیم که قاضی برای صدور رای خود اعم از آن که به صورت دادنامه باشد یا رای شفاهی مهلتی دارد که اگر در این مهلت رای را صادر نکند، به مجازات انتظامی محکوم خواهد شد.
حال به مجب ماده ۲۹۵ قانون آیین دادرسی مدنی زمانی که ختم دادگاه اعلام شد قاضی این حق را دارد که در پایان جلسه رای خود را به صورت شفاهی اعلام کند و یا اگر مایل به صدور آن در قالب دادنامه است، باید در مدت ۱ هفته آن را صادر و به طرفین ابلاغ کند.
رایی که قاضی صادر میکند نباید به صورت کلی باشد و فقط باید نسب به همان دعوی و شکایتی که در دادگاه مطرح گردیده صدق کند.
ابلاغ سنتی یا ابلاغ به وسیله سامانه ثنا
در سال های قبل، ابلاغ تمامی دادنامه ها و یا حکم هایی که از طرف دادگاه برای طرفین صادر می گردید از طریق مامور ابلاغ بود اما اکنون روش جدیدی در نظر گرفته شده است به نام سامانه الکترونیکی ثنا که به موجب ماده ۱۷۵ قانون آیین دادرسی کیفری در سال ۱۳۹۲ قوه قضایی موظف گردیده است که تمامی حکم های صادر شده نتیجه پروندههای طرفین را از طریق این سامانه الکترونیکی به دست آنها برساند.
در تبصره این ماده آمده است که همین اطلاع رسانی از طریق این سامانه کافی میباشد و این نوع ابلاغ و اطلاعرسانی جایگزین ابلاغهای سنتی قدیم گردیده است.
تایید کردن دادنامه بدوی و رد نمودن تجدیدنظرخواهی
زمانی که که یک دعوی یا شکایت در مراجع قضایی حقوقی یا کیفری مطرح میگردد، در غالب موارد صرف یک بار رسیدگی و صدور رای، حکم قطعیت نمییابد و در بیشتر مواقع شخصی که به حکم صادر شده اعتراض داشته باشد میتواند اقدام به اعتراض در دادگاه تجدیدنظر کند.
در اکثر موارد و در بیشتر موضوعات این امکان وجود دارد که شخص نسبت به رای صادر شده در مراجع دیگر همچون دادگاه تجدیدنظر و یا دیوان عالی کشور اعتراض نماید.
دادگاهی که اولین رای را صادر کرده و رسیدگی ابتدایی موضوع در آن انجام میگیرد، دادگاه بدوی نام دارد و که رای بدوی نیز صادر میکند. رای بدوی در برخی از مواقع امکان اعتراض به آن وجود دارد و در برخی از مواقع نیز غیرقابل اعتراض در دادگاههای تجدیدنظر است.
در خصوص آراء بدوی که قابل تجدیدنظر هستند، افراد تنها ۲۰ روز ار تاریخ صدور رای بدوی فرصت دارند که اقدام به اعتراض از آن رای کنند در غیر این صورت حق تجدیدنظر خواهی و اعتراص خود را از دست خواهند داد و رای قطعی میشود.
دادنامه نیز از این جهت هیچ تفاوتی با رای ندارد و هرگاه قاضی رای خود را به صور دادنامه صادر نمود و به طرفین ابلاغ کرد، اگر موضوع دادنامه از آن موصوعاتی باشد که امکان تجدیدنظرخواهی در مورد آن وجود داشته باشد، شخص معترض میتواند ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ دادنامه، اقدام به اعتراض نسبت به آن رای در دادگاه تجدیدنظر کند.
چگونگی اجرای دادنامه
حال میخواهیم درباره این موضوع صحبت کنیم که زمانی که دادنامه صادر شد، نحوه اجرای آن به چه صورت است؟
دادنامه بهعنوان سند رسمی تصمیمات و احکام دادگاه، پس از صدور به مرحلهای مهم به نام اجرا میرسد. اجرای دادنامه به معنای عملی کردن مفاد آن و تحقق اهداف قانونی است که از طریق صدور این سند دنبال میشود. در نظام حقوقی ایران، اجرای دادنامه مستلزم طی مراحل مشخص و رعایت اصول قانونی است.
در این بخش، مفهوم اجرای دادنامه، مراحل آن، و نکات مرتبط با این فرایند بهطور کامل بررسی میشود.
اجرای دادنامه به معنای به مرحله عمل درآوردن مفاد حکم یا تصمیمی است که توسط دادگاه صادر شده و به طرفین دعوا ابلاغ گردیده است. این اقدام معمولا شامل دو بخش اصلی میشود:
- اجرای احکام مدنی: مربوط به دعاوی حقوقی مانند الزام به پرداخت دین، تخلیه ملک، یا اجرای قرارداد.
- اجرای احکام کیفری: شامل مجازاتهای تعیینشده در پروندههای کیفری مانند حبس، جزای نقدی، یا قصاص.
در هر دو حالت، اجرای دادنامه توسط نهادهای ذیصلاح صورت میگیرد و هدف آن اجرای عدالت و تحقق حقوق افراد است.
شرایط اجرای دادنامه
برای اجرای یک دادنامه، دادنامه باید قطعی شده باشد یا فرصت اعتراض و تجدیدنظر خواهی نسبت به آن پایان یافته باشد. اگر دادنامه در مرحله تجدیدنظر تایید شود یا دادگاه بدوی بهطور قطعی رأی دهد، حکم آماده اجرا میشود.
دادنامه باید بهطور رسمی از طریق سامانه ثنا یا روشهای قانونی دیگر به طرفین ابلاغ شود.
اجرای احکام معمولا به درخواست یکی از طرفین، معمولا محکومله (شخصی که رأی به نفع او صادر شده)، آغاز میشود.
مراحل اجرای دادنامه
اولین مرحله در اجرای دادنامه، درخواست صدور اجراییه است. این درخواست باید توسط محکومله یا نماینده قانونی او به دادگاه صادرکننده رأی ارائه شود. پس از بررسی درخواست، دادگاه اجراییهای را صادر میکند که به محکومعلیه (شخص محکوم) ابلاغ میشود.
پس از صدور اجراییه، این سند به محکومعلیه ابلاغ میشود. ابلاغ اجراییه به محکومعلیه فرصتی برای وی فراهم میکند تا مفاد حکم را داوطلبانه اجرا کند.
اگر محکومعلیه ظرف مدت قانونی (معمولا ده روز) به مفاد حکم عمل نکند، فرایند اجرای اجباری آغاز میشود.
اگر محکومعلیه از اجرای داوطلبانه حکم خودداری کند، اجرای اجباری آغاز میشود. این فرایند با نظارت واحد اجرای احکام دادگستری صورت میگیرد و میتواند شامل اقدامات زیر باشد:
- توقیف اموال محکومعلیه
- اعمال فشارهای قانونی مانند ممنوعالخروجی
- اجرای حکم از طریق نهادهای قانونی (مانند کلانتری یا ضابطان قضایی)
اجرای دادنامه در دعاوی مدنی
اجرای احکام مدنی شامل تحقق حقوق مالی و غیرمالی است. اگر دادنامه مربوط به بدهی مالی باشد، محکومله میتواند با توقیف اموال محکومعلیه یا از طریق حسابهای بانکی او، بدهی را وصول کند.
اگر حکم به تخلیه ملک یا الزام به انجام تعهد باشد، نهاد اجرای احکام اقدامات لازم را برای تحقق این مفاد انجام میدهد.
اجرای دادنامه در دعاوی کیفری
در دعاوی کیفری، اجرای دادنامه به معنای اعمال مجازاتهای تعیینشده است. برخی از این موارد شامل:
- اجرای حکم حبس در مورد محکومان کیفری
- دریافت جزای نقدی و انتقال آن به خزانه دولت
- اعمال مجازاتهای تکمیلی یا جایگزین مانند منع اشتغال یا اقامت در مکان خاص
در دعاوی کیفری، اجرای حکم توسط واحد اجرای احکام کیفری انجام میشود و تحت نظارت دادستانی قرار دارد.
اجرای دادنامهها گاهی با مشکلاتی مواجه میشود که میتواند فرایند را به تاخیر اندازد. در بسیاری از دعاوی مالی، شناسایی اموال محکومعلیه برای توقیف دشوار است.
در برخی موارد، محکومعلیه از همکاری در اجرای حکم خودداری میکند که موجب پیچیدگی فرایند میشود. طولانی شدن مراحل قانونی و اداری در برخی موارد میتواند اجرای دادنامه را به تاخیر اندازد.
نکات قابلتوجه در اجرای دادنامه
اجرای دادنامهها معمولا هزینههایی را در بر دارد که باید توسط محکومعلیه پرداخت شود. این هزینهها شامل هزینه ابلاغ اجراییه و اقدامات اجرایی است. در بسیاری از موارد، طرفین دعوی میتوانند در مرحله اجرای حکم به توافق برسند. این توافق میتواند فرایند اجرا را تسهیل کند.
اگر یکی از طرفین نسبت به فرایند اجرا اعتراض داشته باشد، میتواند موضوع را از طریق دادگاه پیگیری کند. دادگاه در این موارد تصمیمگیری نهایی را بر عهده دارد.
تفاوت رای دادگاه و دادنامه
در نظام قضایی ایران، دو اصطلاح رای دادگاه و دادنامه بهطور متداول استفاده میشوند. این دو واژه در ظاهر ممکن است مشابه به نظر برسند، اما در حقیقت هر کدام مفهومی خاص و کاربردهای متفاوت دارند. در این مقاله، به بررسی تفاوتهای این دو واژه در چارچوب حقوق ایران میپردازم.
رای دادگاه به معنای تصمیم قضایی است که از سوی قاضی یا دادگاه پس از بررسی شواهد، مدارک، و استدلالات طرفین دعوی صادر میشود. رای دادگاه میتواند شامل موارد مختلفی همچون حکم، دستور، یا قرار باشد. رایها به طور کلی در مراحل مختلف دادرسی اعم از تحقیقات مقدماتی، رسیدگیهای اولیه، یا حتی در مراحل تجدید نظر صادر میشوند.
رایهای دادگاه معمولا میتوانند یکی از انواع زیر باشند:
- حکم: رایای که در آن دادگاه نتیجه دعوی را مشخص میکند، مانند حکم برائت، حکم به محکومیت یا صدور حکم طلاق.
- قرار: تصمیمات موقتی دادگاه، مانند قرار تامین کیفری یا قرار وثیقه.
- دستور: دستوراتی که در مراحل مختلف دادرسی صادر میشود، مانند دستور موقت برای توقیف اموال یا جلوگیری از اقدامات خاص.
رای دادگاه معمولا حاوی مفاد تصمیم قضایی است که در آن دلیل حکم یا قرار نیز ذکر میشود. رای دادگاه به طور رسمی و کتبی توسط قاضی یا دادگاه صادر و به طرفین ابلاغ میشود.
دادنامه، بر خلاف رای دادگاه، بهطور خاص به متن کتبی رای دادگاه اطلاق میشود. دادنامه معمولا شامل توضیحات دقیقتر و جزئیات بیشتر در مورد تصمیمات دادگاه است و بهطور خاص برای ابلاغ به طرفین دعوی تنظیم میشود. دادنامه به نوعی رسمیترین سند از نتیجه رسیدگی دادگاه به پرونده است و شامل موارد زیر میباشد:
- مشخصات دادگاه: اطلاعات مربوط به دادگاه صادرکننده حکم، تاریخ و شماره پرونده.
- تشریح موضوع دعوی: شرحی از موضوع پرونده و ادعاهای طرفین.
- دلایل و استدلالها: بیان دلایل و مستندات قانونی و قضایی که دادگاه براساس آنها رای خود را صادر کرده است.
- نتیجه حکم یا قرار: تصمیم نهایی دادگاه درباره دعوی.
دادنامه، بهعنوان یک سند رسمی، در صورت اعتراض طرفین قابل استناد در مراحل تجدیدنظر و حتی در مراجع بالاتر است. این متن بهطور دقیق و رسمی نگارش میشود تا بهعنوان مدرک مستند در پرونده قضایی بایگانی گردد.
رای دادگاه به تصمیم قضایی اطلاق میشود، در حالی که دادنامه به متن کتبی رای دادگاه اشاره دارد. به عبارت دیگر، رای دادگاه مفهومی کلی است که شامل هرگونه تصمیمی از سوی دادگاه میشود، اما دادنامه بهطور خاص به مستندات نوشتاری رای اشاره دارد.
رای دادگاه ممکن است شامل حکم، دستور یا قرار باشد، اما دادنامه معمولا تنها شامل حکم نهایی دادگاه و دلایل آن است. به عبارت دیگر، دادنامه بهعنوان یک سند رسمی و کتبی، جزئیات رای دادگاه را بهصورت مستند بیان میکند.
رای دادگاه معمولا در جلسه دادگاه و بهصورت شفاهی بیان میشود، اما دادنامه بعد از صدور رای و پس از نگارش متن آن، بهصورت کتبی تهیه و به طرفین ابلاغ میشود. بنابراین، دادنامه به نوعی مستند رسمی است که بیانکننده رای نهایی دادگاه است.
رای دادگاه در جریان دادرسی و رسیدگیهای قضایی بهعنوان یک تصمیم قضایی اتخاذ میشود، اما دادنامه بهعنوان یک سند رسمی، معمولا برای ابلاغ و استناد در مراحل بعدی دادرسی یا اعتراض به رای صادر میشود.
یکی از نکات مهمی که دادنامه را از رای دادگاه متمایز میکند، نقش آن در اعتراضات قضایی است. پس از صدور دادنامه، اگر طرفین از نتیجه دادگاه راضی نباشند، میتوانند با استناد به دادنامه به دادگاه تجدید نظر یا سایر مراجع قضایی اعتراض کنند. در واقع، دادنامه بهعنوان مستند اصلی و مرجع اعتراضات قانونی در دادگاههای بالاتر و مراحل دادرسی بعدی عمل میکند.
تفاوت حکم و قرار
در سیستم قضایی ایران، حکم و قرار دو نوع تصمیم قضایی هستند که در فرآیند دادرسی صادر میشوند. هر کدام از این دو دارای ویژگیها، کاربردها و آثار خاص خود هستند. درک تفاوت بین حکم و قرار میتواند به روشن شدن فرآیند دادرسی و نحوه برخورد با پروندهها کمک کند.
این دو اصطلاح در ظاهر مشابه به نظر میرسند، اما در حقیقت تفاوتهای اساسی دارند که در ادامه بهطور مفصل به آنها پرداخته میشود.
حکم، در نظام قضایی ایران به معنای تصمیم نهایی دادگاه است که درباره ماهیت دعوی اتخاذ میشود. به عبارت دیگر، حکم، نتیجهای است که دادگاه پس از بررسی ادعاها، شواهد، مدارک و استدلالهای طرفین دعوی اتخاذ میکند. این تصمیم معمولا در مورد صلاحیتها، حقوق و تعهدات افراد صادر میشود و میتواند برای طرفین دعوی آثار حقوقی و مالی مهمی بهدنبال داشته باشد.
حکم دادگاه معمولا در یکی از موارد زیر صادر میشود:
- حکم به محکومیت: زمانی که دادگاه تصمیم میگیرد که یکی از طرفین دعوی مسئول بوده و باید مجازات یا جبران خسارت انجام دهد.
- حکم به برائت: در صورتی که دادگاه نتواند گناه فرد را اثبات کند، حکم به بیگناهی او صادر میشود.
- حکم به استرداد: در برخی دعاوی، دادگاه حکم به استرداد مال یا اموال طرفین صادر میکند.
حکم دادگاه به طور معمول قطعی و حجت است، بهاین معنا که پس از صدور حکم و ابلاغ آن، طرفین نمیتوانند از آن فرار کنند مگر در صورت وجود شکایت تجدیدنظر یا اعتراضات قانونی دیگر.
قرار در مقابل حکم، به تصمیمات موقتی یا فرعی دادگاه گفته میشود که بهطور مستقیم به ماهیت دعوی و حقوق و تکالیف طرفین دعوی مربوط نمیشود، بلکه بیشتر مربوط به سیر دادرسی و انجام فرآیندهای اجرائی است. به عبارت سادهتر، قرارها معمولا برای حل و فصل مسائل مقدماتی یا اداری در پرونده صادر میشوند.
برخی از انواع قرارها عبارتند از:
- قرار تامین کیفری: قرارهایی که برای جلوگیری از فرار متهم یا تضمین حضور او در دادگاه صادر میشود، مانند قرار وثیقه یا کفالت.
- قرار رد دعوی: زمانی که دادگاه به این نتیجه میرسد که دعوی اصلاً قابل رسیدگی نیست، قرار رد دعوی صادر میکند.
- قرار معاینه محل: قرارهایی که دادگاه برای بررسی وضعیت یا وضعیت خاص یک مکان صادر میکند.
- قرار ابطال یا رد درخواستهای شکلی: زمانی که پرونده به دلایلی مانند نقص مدارک یا نادرست بودن درخواستها به جریان نمیافتد.
بر خلاف حکم که معمولا به ماهیت اصلی دعوی میپردازد، قرارها بیشتر برای پیشبرد دادرسی یا حل مشکلات اجرائی بهکار میروند.
حکم به مسائل ماهوی و اصلی دعوی مربوط میشود و نتیجه نهایی رسیدگی است، در حالی که قرار به مسائل فرعی، مقدماتی یا اجرایی پرونده ارتباط دارد.
حکم معمولا تاثیر حقوقی و مالی دارد، بهویژه اگر حکم به محکومیت یا استرداد مال باشد. اما قرار بیشتر به امور موقتی و انتظامی مانند صدور قرار تأمین یا رد درخواستهای شکلی میپردازد و تاثیر حقوقی طولانیمدت ندارد.
حکم دادگاه، در صورت اعتراض و در صورت وجود شرایط قانونی، قابل تجدیدنظر است. اما قرارها عموماً قابل اعتراض نیستند یا اعتراض به آنها در شرایط خاص و در مراحل بعدی رسیدگی امکانپذیر است.
حکم به طور کلی قطعی و نهایی است و باید اجرا شود، مگر در صورت اعتراض قانونی. در مقابل، قرارها معمولا در فرآیند دادرسی تغییرپذیرند و ممکن است تا پایان رسیدگی تغییر کنند.
نمونههایی از حکم و قرار
در یک پرونده سرقت، دادگاه پس از بررسی ادله و شواهد، حکم به محکومیت متهم به حبس صادر میکند. این حکم بهطور قطعی نشاندهنده تصمیم نهایی دادگاه در مورد مسئولیت کیفری متهم است.
در همان پرونده، دادگاه ممکن است برای جلوگیری از فرار متهم، قرار وثیقه صادر کند. این قرار تصمیمی موقتی است که برای ادامه روند رسیدگی به پرونده و تضمین حضور متهم در دادگاه اتخاذ میشود.
مرجع صدور دادنامه
مرجع صدور دادنامه دادگاهها هستند. دادگاهها بهعنوان ارگانهای قضایی، مسئول رسیدگی به دعاوی مختلف اعم از حقوقی، کیفری، اداری و غیره هستند. دادنامهها پس از بررسی و رسیدگی به پرونده و با توجه به مستندات و قوانین مربوطه، از سوی دادگاه صادر میشوند.
مرجع صدور دادنامه بستگی به نوع پرونده و صلاحیت قضایی دادگاه دارد. بهطور کلی، مراجع قضایی در ایران به دستههای مختلف تقسیم میشوند که هرکدام صلاحیت رسیدگی به انواع خاصی از دعاوی را دارند.
برخی از مهمترین مراجع صادرکننده دادنامه در ایران عبارتند از:
دادگاههای عمومی
دادگاههای عمومی بهعنوان اصلیترین مراجع قضایی در ایران مسئول رسیدگی به دعاوی حقوقی و کیفری هستند. این دادگاهها میتوانند به دعاوی مختلفی نظیر مطالبه مهریه، خسارت، جرایم کیفری و غیره رسیدگی کنند.
دادنامههایی که از سوی دادگاههای عمومی صادر میشوند، شامل رایها، حکمها، و قرارهای مختلفی هستند.
دادگاههای تخصصی
در برخی موارد، برخی از دعاوی به دادگاههای خاص و تخصصی ارجاع داده میشود که صلاحیت رسیدگی به مسائل خاص را دارند. از جمله این دادگاهها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- دادگاههای خانواده: این دادگاهها به دعاوی مرتبط با امور خانواده، مانند طلاق، مهریه، نفقه و حضانت رسیدگی میکنند.
- دادگاههای تجاری: این دادگاهها به دعاوی مربوط به تجارت، قراردادها، شرکتها و مسائل تجاری رسیدگی میکنند.
- دادگاههای اداری: این دادگاهها به دعاوی مرتبط با حقوق کارکنان دولتی و مسائل اداری رسیدگی میکنند.
هر کدام از این دادگاهها مسئول صدور دادنامههایی هستند که تنها در محدوده صلاحیت خود اعتبار دارند.
دادگاههای انقلاب
دادگاههای انقلاب به مسائل و دعاوی مرتبط با امنیت ملی و جرایم سیاسی رسیدگی میکنند. این دادگاهها صلاحیت رسیدگی به برخی از جرایم خاص را دارند و دادنامههایی که در این دادگاهها صادر میشود، از نظر قانونی و اجرائی اهمیت زیادی دارد.
دادگاههای تجدیدنظر و دیوان عالی کشور
در صورت اعتراض به رایهای صادره از سوی دادگاههای بدوی، دعاوی به دادگاههای تجدیدنظر یا دیوان عالی کشور ارجاع داده میشود. دادگاههای تجدیدنظر مسئول بررسی مجدد پروندهها و صدور دادنامه در موارد تجدیدنظر هستند. در صورتی که پرونده به دیوان عالی کشور ارجاع شود، این مرجع تصمیم نهایی را صادر میکند.
دادنامه از اهمیت ویژهای در فرآیند دادرسی برخوردار است. این سند رسمی نهتنها نتیجه رسیدگی دادگاه را نشان میدهد، بلکه بهعنوان مدرک معتبر قضایی در مراحل تجدیدنظر و در هر مرحله بعدی دادرسی مورد استفاده قرار میگیرد.
دادنامه بهعنوان مستند قضایی، در صورت اعتراض به رای دادگاه، بهعنوان مبنای تجدیدنظر قرار میگیرد. همچنین، این دادنامه برای طرفین دعوی بهعنوان یک سند رسمی از نتیجه دادرسی شناخته میشود.
نحوه مشاهده دادنامه
مشاهده دادنامه برای افراد درگیر در دعاوی قضایی از اهمیت بالایی برخوردار است. طرفین دعوی باید از نتیجه رسیدگی دادگاه و تصمیم نهایی آن آگاه شوند تا بتوانند تصمیمگیریهای بعدی خود را انجام دهند.
پس از مشاهده دادنامه، افراد در صورتی که تصمیم دادگاه را نپذیرند، میتوانند طبق مقررات قانونی به آن اعتراض کنند یا درخواست تجدیدنظر نمایند.
دادنامهها بهعنوان مستندات قانونی برای مراحل تجدیدنظر، دادرسیهای بعدی یا حتی در موارد اجرائی قابل استفاده هستند.
به طور کلی، دادنامه شامل نکات زیر است:
- اطلاعات مربوط به طرفین دعوی: نام، مشخصات و اطلاعات مربوط به طرفین پرونده.
- موضوع دعوی: شرحی از موضوع اصلی که مورد رسیدگی قرار گرفته است.
- دلایل و استدلالهای دادگاه: توضیحاتی در مورد چگونگی رسیدگی، بررسی مستندات و دلایل طرفین دعوی.
- نتیجه و حکم دادگاه: نتیجه نهایی که دادگاه به آن رسیده و حکم صادره.
پس از صدور دادنامه، یکی از مهمترین مراحل در دادرسی، ابلاغ دادنامه به طرفین دعوی است. این ابلاغ به معنای رسمی شدن رای است و طرفین را از نتیجه دادرسی آگاه میکند.
مشاهده دادنامه از طریق سامانه ثنا
یکی از راههای رایج برای مشاهده دادنامهها، استفاده از سامانه ثنا (سامانه نوبتدهی و ابلاغ الکترونیکی) است. این سامانه به افراد این امکان را میدهد که بهصورت آنلاین و از هر مکانی، به دادنامههای صادره در پروندههای قضایی خود دسترسی داشته باشند. برای استفاده از این سامانه، افراد باید مراحل زیر را طی کنند:
- ثبتنام در سامانه ثنا: ابتدا افراد باید در سامانه ثنا ثبتنام کنند. این ثبتنام نیازمند اطلاعات هویتی و قضایی شخص است.
- دریافت کد ملی: پس از ثبتنام، فرد یک کد ملی دریافت میکند که بهوسیله آن میتواند وارد سامانه شود.
- ورود به سامانه و مشاهده دادنامه: پس از ورود به سامانه، فرد میتواند به بخش ابلاغ الکترونیکی مراجعه کرده و دادنامههای خود را مشاهده کند. این دادنامهها بهصورت الکترونیکی در سامانه قرار داده میشوند و افراد میتوانند آنها را دانلود کنند.
این سامانه نه تنها برای افراد حقیقی، بلکه برای وکلا، کارشناسان و حتی سازمانها و شرکتها نیز قابل استفاده است.
مشاهده دادنامه از طریق مراجعه به دادگاه
در صورتی که فرد به سامانه ثنا دسترسی نداشته باشد یا به دلایلی نتواند از این سامانه استفاده کند، میتواند برای مشاهده دادنامه خود به دادگاهی که پرونده در آن رسیدگی شده است مراجعه کند.
در این حالت، طرفین دعوی یا وکیل آنها میتوانند با ارائه مدارک شناسایی و کد پیگیری پرونده، درخواست مشاهده دادنامه را از مسئولین دادگاه داشته باشند.
مراحل انجام این کار به طور کلی این است که دادگاه مربوطه را که پرونده در آن مورد رسیدگی قرار گرفته است، شناسایی کنید. با ارائه مدارک شناسایی و کد پرونده، درخواست خود را برای مشاهده دادنامه اعلام کنید. پس از انجام مراحل اداری، دادگاه نسخهای از دادنامه صادره را به فرد ارائه میدهد.
مشاهده دادنامه از طریق وکیل
افرادی که وکیل دارند میتوانند از طریق وکیل خود دادنامههای صادره را مشاهده کنند. وکیل میتواند با داشتن وکالتنامه معتبر و دسترسی به سیستمهای قضایی، دادنامهها را از دادگاه دریافت کرده و آنها را در اختیار موکل خود قرار دهد.
این روش برای افرادی که به دلایلی قادر به حضور شخصی در دادگاه یا سامانههای آنلاین نیستند، یک راهکار مناسب محسوب میشود.
در سیستم قضایی ایران، مشاهده دادنامه یکی از مراحل ضروری در پیگیری پروندههای قضایی است. افراد میتوانند از طریق سامانههای الکترونیکی، مراجعه به دادگاه، استفاده از وکیل یا سایتهای حقوقی معتبر، به دادنامههای خود دسترسی پیدا کنند.
این دسترسی نهتنها به افراد کمک میکند تا از نتیجه دادرسی آگاه شوند، بلکه به آنها این امکان را میدهد که در صورت لزوم به رای دادگاه اعتراض کنند یا از آن در مراحل بعدی دادرسی استفاده نمایند.
با توجه به پیشرفت فناوری، روند مشاهده دادنامهها نسبت به گذشته سادهتر شده و به راحتی در دسترس طرفین دعوی قرار گرفته است.
نمونه دادنامه
- نمونه دادنامه حقوقی
شماره پرونده: ۱۲۳۴۵۶
تاریخ صدور: ۱۴۰۲/۰۹/۱۵
مرجع قضایی: شعبه ۵ دادگاه عمومی حقوقی تهران
خواهان: علی رضایی، فرزند حسین، به شماره ملی ۱۲۳۴۵۶۷۸۹۰
خوانده: شرکت نوآوران تجارت، به نمایندگی حمید مرادی
موضوع دعوا: مطالبه وجه بابت قرارداد
رأی دادگاه
در خصوص دعوای خواهان، آقای علی رضایی، با وکالت آقای احمد کریمی به طرفیت شرکت نوآوران تجارت به نمایندگی آقای حمید مرادی به خواسته مطالبه وجه به میزان ۵۰۰ میلیون ریال بابت اجرای قرارداد مورخ ۱۴۰۰/۰۶/۱۰، دادگاه با بررسی مستندات و ادله ارائهشده از سوی طرفین و استماع اظهارات آنها، به شرح زیر اقدام به صدور رأی میکند:
خواهان با استناد به قرارداد منعقده و مدارک ارائهشده، مدعی است که مبلغ ۵۰۰ میلیون ریال بابت اجرای تعهدات قراردادی از سوی خوانده پرداخت نشده است. مدارک شامل قرارداد اصلی و رسیدهای جزئی پرداخت است که نشاندهنده باقیماندن مبلغ مذکور میباشد.
خوانده مدعی است که تعهدات قراردادی به دلیل عدم همکاری مناسب خواهان و ارائه خدمات ناقص بهطور کامل محقق نشده است و لذا پرداخت مابقی وجه تعلیق شده است. همچنین ادعای وجود مشکلات فنی در اجرای قرارداد مطرح گردید.
پس از بررسی مفاد قرارداد، رسیدهای پرداخت و اظهارات طرفین، مشخص شد که تعهدات قراردادی از سوی خواهان تا حد زیادی اجرا شده و دلایل ارائهشده از سوی خوانده برای تعلیق پرداخت، کافی و موجه نیست.
با توجه به مجموع مدارک و مستندات ارائهشده و مفاد قانون مدنی در خصوص لزوم ایفای تعهدات قراردادی، دادگاه دعوای خواهان را وارد دانسته و حکم به محکومیت خوانده به پرداخت مبلغ ۵۰۰ میلیون ریال به همراه خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ ۱۴۰۰/۱۰/۰۱ تا زمان پرداخت کامل مبلغ صادر مینماید.
رأی صادره ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ، قابل تجدیدنظر در محاکم تجدیدنظر استان تهران است.
رئیس شعبه ۵ دادگاه عمومی حقوقی تهران
- نمونه دادنامه کیفری
شماره پرونده: ۲۳۴۵۶۷۸
تاریخ صدور: ۱۴۰۲/۰۹/۲۰
مرجع قضایی: شعبه ۳ دادگاه کیفری ۲ تهران
متهم: رضا محمدی، فرزند علی، به شماره ملی ۴۵۶۷۸۹۱۲۳۴
شاکی: احمد نوری، فرزند حسین
اتهام: ضرب و جرح عمدی
رأی دادگاه
در خصوص اتهام آقای رضا محمدی، فرزند علی، دائر بر ارتکاب ضرب و جرح عمدی نسبت به شاکی، آقای احمد نوری، با استناد به شکایت شاکی، گزارش نیروی انتظامی، نظریه پزشکی قانونی و سایر ادله موجود در پرونده، دادگاه با بررسی جوانب مختلف پرونده و استماع اظهارات طرفین، رأی خود را به شرح زیر صادر میکند:
شاکی مدعی است که متهم در تاریخ ۱۴۰۲/۰۸/۱۵ در یک نزاع لفظی، با استفاده از یک شیء فلزی به وی حمله کرده و باعث آسیب به ناحیه سر و دست شده است. نظریه پزشکی قانونی نیز جراحات وارد شده را تایید کرده است.
متهم در دفاعیات خود اظهار داشت که نزاع به دلیل تحریک شاکی آغاز شده و وی صرفاً در حالت دفاع از خود عمل کرده است. همچنین ادعا کرد که آسیب وارده غیرعمدی بوده و قصدی برای واردکردن جراحت نداشته است.
دادگاه با توجه به مدارک موجود، از جمله شهادت شهود، گزارش پلیس و نظریه پزشکی قانونی، و با رد ادعای دفاع مشروع از سوی متهم، اقدام وی را ضرب و جرح عمدی تشخیص میدهد.
با استناد به مواد ۶۱۴ و ۶۰۲ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) و نظر به تأثیر جراحات بر شاکی، دادگاه متهم را به تحمل شش ماه حبس تعزیری و پرداخت دیه کامل جراحات وارده به مبلغ تعیینشده توسط پزشکی قانونی محکوم مینماید.
رأی صادره ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر در محاکم تجدیدنظر استان تهران است.
رئیس شعبه ۳ دادگاه کیفری ۲ تهران
پرسشهای متداول
صدور دادنامه به چه شکل است؟
دادنامه کیفری چیست؟
آیا در دادسرا هم دادنامه کیفری صادر میشود؟
مطالعه و تفسیر دادنامه با متخصصین بنیاد وکلا
بنیاد وکلا با برخورداری از مجموعهای از وکلای متخصص خدمات متنوعی را در زمینه مطالعه، بررسی و تفسیر دادنامه ارائه میدهد. مطالعه دادنامه یک مرحله بسیار مهم در فرآیند رسیدگی حقوقی است، چرا که فهم دقیق مفاد و استنباط درست از حکم صادرشده، میتواند مبنایی برای تصمیمگیری در مراحل بعدی باشد.
هنگامی که شما با یک دادنامه مواجه میشوید، ممکن است برای تفسیر و فهم ابعاد حقوقی آن نیاز به مشاوره حقوقی داشته باشید.
در این راستا، کارشناسان حقوقی، وکیلهای بنیاد وکلا آمادهاند تا با تحلیل و ارزیابی جوانب مختلف حکم صادرشده، مسیر مناسبی را برای ادامه پرونده به شما پیشنهاد دهند.
یکی از نکات مهم در این مرحله، بررسی امکان و ضرورت تجدیدنظرخواهی است. اگر وکیل بنیاد وکلا به این نتیجه برسند که اعتراض به رأی اولیه به نفع موکل است، اقدامات لازم را در این زمینه هدایت خواهند کرد. در غیر این صورت، جهت اجرای رأی و اطمینان از رعایت حقوق شما، پیگیریهای لازم انجام میشود.
با استفاده از خدمات مشاوره حقوقی بنیاد وکلا، شما اطمینان خواهید داشت که تمامی جوانب قضیه مورد ارزیابی دقیق قرار گرفته و بهترین راهکار متناسب با شرایط و اهداف شما انتخاب میشود. خدمات بنیاد وکلا در این زمینه بسیار قابل توجه است.