عقل در قانون مجازات اسلامی ایران منجمله منافعی شناخته شده که حرمت دارد، منظور از حرمت در قوانین کیفری آن است که در صورت بروز هرگونه آسیب به منافع مذکور به نفع فرد آسیب دیده خسارت تعیین میشود که توسط مرتکب باید پرداخت شود.
خسارتی که از آن صحبت شد در قالب دیه یا ارش تعیین میشود، دیه به خسارتهایی میگویند که میزان و مواقع قابل استفاده آن در شرع تعیین شده است، در مقابل ارش به خساراتی گفته میشود که در شرع معین نشده باشد، و در واقع برای آسیبهایی که دیه مقرر ندارند ارش تعیین میگردد.
تعیین دیه مانند دیه زوال عقل یا نقصان عقلی به این نحو است که در قانون مجازات اسلامی برای انواع آسیبهای وارده درصدی از دیه کامل به عنوان دیه مشخص شده است، سپس میزان دیه کامل انسان در هر سال تعیین و اعلام میشود و نسبت زمان وقوع و درصد مزبور دیه صدمع وارد شده محاسبه میگردد.
بر خلاف دیه که درصد آن از دیه کامل انسان در قانون مجازات به تبعیت از شرع تعیین شده، ارش توسط دادگاه و به کمک کارشناس تعیین میگردد که کارشناس برای این امر به آسیب وارد شده و وضعیت دیه آسیبهای مشابه در قانون مجازات توجه میکند.
گفته شد که دیه به عنوان خسارت تعیین میشود، با این حال اختلافاتی بین حقوقدانان در رابطه با ماهیت دیه وجود داشت که آیا دیه صرفا جبران خسارت است یا ماهیت مجازات هم دارد. اهمیت تعیین ماهیت از حیث ادله اثباتی است، جرایم و مجازاتها از ادله اثبات متفاوتی به نسب دعاوی مالی و جبران خسارتها برخوردارند.
خوشبختانه در قانون مجازات سال ۱۳۹۲ تکلیف موضوع تا حدود مشخص شد و دیه به عنوان ضمان مالی و مسئولیت مدنی شناخته شد، به همین سبب نیز نحوه احراز و اجرای آن با دیگر موارد مصرح در قانون مذکور متفاوت است و میتوان از روشهای اثبات دعاوی حقوقی نیز برای اثبات جنایات مستوجب دیه استفاده کرد.
نکته دیگر آن که با وجودی که دیه برای جبران خسارتهایی که به نفس، اعضا یا منافع وارد میشود پیشبینی شده اما همه آسیبها را شامل نمیشود و چنانچه آسیبهای وارده عمدی باشند مجازاتهای مختص خود را خواهند داشت، مجازات جرایم عمدی ممکن است بنا بر یک سری دلایل قانونی قابلیت اعمال نداشته باشند که در این صورت نیز مجازات اولیه به دیه تبدیل میشود.
به عبارت سادهتر دیه در جرایم غیرعمد به طور مطلق و جرایم عمدی در حالتی که مجازات اولیه و پایه قابل اعمال نباشد جاری است.
اکثریت قریب به اتفاق اعضای بدن انسان در قانون مجازات مورد اشاره قرار گرفته و دیه یا ارش آنها تعیین شده است، همچنین منافع متعددی نیز هستند که ورود آسیب به آنها مشمول دیه دانسته شده است. میزان دیه منفعت با توجه به اهمیت منفعت زایل شده متغیر بوده و میتواند شامل تمام دیه کامل انسان و یا بخشی از آن باشد.
در این خصوص موضوعات قابل بررسی و قابل توجه بسیار است اما در این نوشتار قصد بررسی دیه زوال عقل یا نقصان عقلی را با استناد به نظر وکیل کیفری متخصص خواهیم داشت.
تعیین دیه زوال عقل یا نقصان عقلی
زوال عقل که از آن به خِرَدسودگی نیز یاد میشود از مفاهیم پزشکی و روانپزشکی است و به معنای اختلال مزمن و گاه حادی است که به عملکردهای روانی شخص آسیب وارد میآورد. اختلال ایجاد شده به گونهای است که شخصیت شخص تغییر یافته و تواناییهای فکری همچون اندیشه، داوری اتفاقات و موقعیتشناسی وی مختل میشود.
زوال عقل میتواند ناشی از عوامل طبیعی همچون آلزایمر که در اثر افزایش سن به وجود آمده باشد، یا ناشی از برخی بیماریها و نیز ناشی از صدمات و جراحات.
از آن جایی که عقل به عنوان خاستگاه اندیشه از اهمیت به سزایی در زندگی انسان برخوردار است و آسیب به آن میتواند زندگی طبیعی را از وی سلب نماید،ا زوال کامل عقل که یکی از مصادیق آن جنون است با توجه به نظر پزشک و روانپزشک معتمد در هر مورد تعیین میشود.
نکتهای که در خصوص مجازات زوال عقل وجود دارد آن است که در این مورد خاص شارع و طبیعتا قانونگذار بر خلاف موارد دیگر تفاوتی بین جنایتی که موجب زوال عقل شده از حیث عمدی یا غیرعمدی بودن قائل نشده و قصاص را در هیچ صورت روا ندانسته است.
این موضوع از حکم ماده ۶۷۷ قانون مجازات اسلامی به دست میآید، که زوال عقل را در هر صورت عمد و غیرعمد مشمول دیه اعلام کرده است.
نکاتی درباره جراحات منتج به زوال عقل در قوانین کیفری
- دلیلی که منجر به زوال عقل شده و نحوه ورود جنایت از نظر قانونگذار فاقد اهمیت است. به عبارت دیگر صرف وقوع نتیجه برای اثبات دیه کافی شمرده شده، برای مثال ماده ۶۷۵ قانون مجازات به ترساندنی اشاره کرده که به زوال عقل بینجامد و آن را مشمول دیه اعلام کرده است.
البته باید توجه داشت که زوال عقل معمولا به عنوان یک جرم واحد اتفاق نمیافتد، بلکه جرم منحصر به فرد دیگری نسبت به یک شخص وارد میشود که در خلال آن زوال عقل نیز رخ میدهد، برای مثال در جرم آدم ربایی احتمال آن که مجنی علیه مجنون شود وجود دارد.
همچنین در حوادث رانندگی ممکن است شخص از چندین ناحیه دچار آسیب شده و نیز در اثر ورود ضربه به سر وی زوال عقل نیز رخ داده باشد، در تمامی این موارد دیه و ارش زوال عقل به مجازات جرم پایه افزوده میشود.
- گزاره دیگری که قانونگذار مورد اشاره قرار داده جنون ادواری است که به آن ارش تعلق خواهد گرفت.
جنون ادواری به حالتی گفته میشود که شخص بین حالت سلامت و جنون در نوسان است، ممکن است در زمانهایی در سلامت کامل عقلانی به سر ببرد و در زمانهایی دچار جنونهای آنی گذرا یا ماندگار شود، در این حالتها با توجه به شدت جنون و اثراتی که بر زندگی مجنی علیه وارد شده و با توجه به نظر کارشناس ارش تعیین میگردد.
حالت جنون ادواری نه تنها بر زندگی روزمره شخص بلکه بر اداره امور مالی وی نیز اثر گذاشته و برخی از امتیازات را از وی سلب مینماید. برای مثال معاملات مجنون ادواری در حالت جنون صحیح نیست اما در حالت افاقه صحیح است، در نتیجه اختلاف ناشی از وضعیت وی در زمان انجام هر عملی میتواند محل مناقشه قرار گیرد.
- مورد دیگری که در زوال عقل بدان اشاره میشود نقصان یافتن حافظه است.
با وجود نقاط مبهمی که درباره حافظه وجود دارد و موضوع مطالعات پزشکی و روانپزشکی است اما میدانیم که بستر آن در مغز است پس طبیعی است که آسیب دیدن حافظه و از دست رفتن آن به عنوان یکی از زیرشاخههای زوال عقل بررسی میشود.
در این حالت نیز میزان خسارت با توجه به میزان آسیب وارد شده و اثرات موقت یا دائمی آن در قالب ارش تعیین میشود. در این مورد نیز همچون حالت جنون ادواری به نظر میرسد که آسیب وارده از جنون دائمی بیشتر است، زیرا در حالت جنون دائم شخص دیگر نمیتواند تشخیص دهد که چه محدودیتهایی یافته و یا چه قابلیتهایی را از دست داده است.
اما در دو حالت اخیر شخص قدرت تشخیص خود را به طور کامل از دست نمیدهد، لذا به نظر میرسد که نکات مذکور باید در تعیین میزان ارش مورد توجه قرار گیرد.
- حالت دیگری که ذیل زوال عقل قرار میگیرد به اغما رفتن مجنی علیه است، دوره زمانی که شخص هوشیار نبوده از مصادیق زوال موقت عقل دانسته میشود و به همین سبب پس از به هوش آمدن و به نسبت دورانی که بیهوش بوده به وی ارش تعلق میگیرد.
البته اگر شخص دیگر به هوش نیاید و در همان اغما دار فانی را وداع گوید، تنها دیه نفس برای وی خواهد بود و نسبت به دوران اغما ارش جداگانهای تعیین نمیگردد. اما در مقابل اگر شخصی از ابتدا در اغما به سر ببرد و نسبت به وی جنایاتی روا داشته شود که به زوال عقل، طولانی شدن مدت اغما، از دست رفتن حافظه، اختلال در عملکرد مغز وی منجر شود، مانند آن است که نسبت به شخص هوشیار جنایت روا داشته شده و همان احکام را خواهد داشت.
در اینجا بهتر است که دلیل حکم قانونگذار بررسی شود، به عنوان یک اصل کلی در تعیین مجازاتها، چنانچه در اثر یک جنایت چندین خسارت وارد آمده باشد به صورتی که خسارات در طول یکدیگر باشند یا به عبارت دیگر یک خسارت بیشتر از دیگری باشد، تنها خسارت بیشتر مشمول مجازات قرار میگیرد، در اینجا نیز فوت شخص در طول اغما است و آسیبی است شدیدتر در نتیجه تنها دیه نفس بر مرتکب بار میشود.
- حال دیگری که قابل تصور است جایی است که عقل زایل شده و شخص برای مثال دچار جنون شده، دیه کامل به وی پرداخت میشود اما پس از گذشت مدت زمانی وی سلامت عقلی خود را باز مییابد. در این حالت دیه پرداخت شده از وی مسترد شده و ارش پرداخت میشود.
البته با توجه به اینکه دیه و ارش هر دو از جنس وجه نقد هستند و دو دین در مقابل یکدیگر قرار میگیرند اصولا تهاتر صورت میگیرد، به دیگر سخن میزانی از دیه که با ارش برابری کند از آن مجنی علیه خواهد بود ولی باید مازاد بر آن را پرداخت نماید.
- حکم ماده ۵۴۶ قانون مجازات اسلامی نیز حائز اهمیت است. طبق این ماده اگر زوال عقل به دلیل ضربهای باشد که به شکستن سر منتهی شده و تنها یک ضربه منجر به وقوع هر دو شده باشد، تنها دیه زوال عقل مستقر خواهد شد و دیه شکستگی سر جداگانه محاسبه نمیشود، اما اگر چندین ضربه به شخص وارد شده باشد که یکی به شکستن سر و ضربه دیگری به زوال عقل منتهی شده باشد، دیه هر دو یعنی هم جراحت و هم زوال عقل محاسبه و از مرتکب دریافت خواهد شد.
حالت قابل تصور بعدی که در جلسات مشاوره حقوقی تلفنی نیز مطرح میشود، آن است که تنها یک ضربه به هر دو آسیب منتج شده باشد، اما زوال عقل معمولا در اثر آن ضربه اتفاق نمیافتد و بنابر دلایلی در این حالت خاص این نتیجه اتفاق افتاده، در این صورت نیز برای جراحت وارده و منفعت زایل شده دیه جداگانه تعیین میشود.
نحوه جبران خسارت زوال عقل یا نقصان عقلی
بیان شد که اعضا، منافع و جان آدمی حرمت داشته و نمیتواند مورد تعرض قرار گیرد، علاوه بر این موضوع، اصل حقوقی وجود دارد که بنا میدارد هیچ خسارتی نباید بدون جبران باقی بماند. جبران در بخشهای مختلف سیستم قضایی ما حالتهای مختلفی دارد.
برای مثال در مقابل قتل عمد قصاص حکم اولیه قانونگذار است، در مقابل تلف مال جبران آن از طریق تهیه مثل آن یا پرداخت وجه، یا بازگرداندن وضع به حالت اولیه نحوه جبران شمرده شده است.
در مورد زوال عقل و زیرشاخههای آن بیان شد که در حالت عمد و غیرعمد تنها دیه و ارش تعلق میگیرد، دیه در صورت زوال کامل عقل است که برابر دیه کامل انسان خواهد بود و ارش در سایر موارد.
حال با مقدمه بیان شده باید دید مسئولیت جبران و پرداخت به عهده چه شخصی است. اصولا هرکس خسارتی وارد آورد شخصا باید از عهده جبران آن برآید، اما این اصل اولیه استثنائاتی به همراه دارد. برای مثال چنانچه وارد کننده آسیب طفل صغیری باشد مسئولیت جبران معمولا با ولی وی است.
یا در مثالی دیگر چنانچه شخصی در اثر حمله حیوانی بترسد و در اثر این ترس سلامت عقلانی وی مخدوش شود، مسئولیت جبران خسارت در صورت جمع بودن شرایطی برعهده صاحب آن حیوان خواهد بود، چون دیدیم که دلیل زوال عقل موثر در حکم نبود و ترساندن نیز میتوانست علت آن شمرده شود.
اگر چندین شخص به طور همزمان به مجنی علیه آسیب وارد کرده باشند و در اثر مجموع آسیبها سلامت عقلانی مجنی علیه اختلال یافته باشد، یا چندین شخص در فاصلههای زمانی یا با اعمال متفاوت آسیبهایی وارد آورده باشند، بین اینکه زوال عقل ناشی از یک عامل باشد یا چند عامل، حکم متفاوت است.
همچنین در صورتی که چندین عامل موثر باشد، بین زمانی که تاثیر عوامل یکسان است یا متفاوت باز هم حکم قضیه متفاوت خواهد بود.
آنچه که بیان شد فرضهای مختلفی است که در وضعیت زوال عقلی از جانب جبران کننده ممکن است به وجود آید، بررسی تک به تک آنها از حوصله این نگارش خارج است، اما در کل به عنوان حکم اولیه وارد کننده آسیب مسئول جبران آن خواهد بود و در صورتی که مرتکبین چند نفر باشند همگان در جبران سهیم خواهند بود.
علاوه بر شخص مسئول و پرداخت کننده خسارات، شخص دریافت کننده خسارات نیز ممکن است متفاوت باشد، بین زمانی که شخص آسیب دیده دچار جنون دائمی شده و در نتیجه اهلیت خود را از دست میدهد و زمانی که آسیب موقت است باید تفاوت قائل شد.
در حالت اول با توجه به اینکه شخص مجنون در سیستم حقوقی ما به دلیل نداشتن اهلیت قدرت دخل و تصرف در اموال خود را از دست میدهد طبیعی است که نمیتواند دریافت کننده خسارت که از جنس وجه نقد است قرار گیرد، بلکه باید به شخصی که صلاحیت رسیدگی به اموال وی را داراست پرداخت صورت پذیرد، اما در حالت دوم دریافت کننده خود مجنی علیه خواهد بود.
نکته پایانی که مشاوره حقوقی لازم میداند مورد اشاره قرار گیرد حالتی است که زوال یا نقصان عقلی ناشی از تصادف رانندگی بوده است، در خصوص نحوه جبران خسارات رانندگی علاوه بر شرکت بیمه، که تا میزان تعهدات خود مسئول خواهد بود.
سازمانی تحت عنوان سازمان تامین خسارتهای بدنی ایجاد شده که در مواقعی مسئولیت جبران خسارات ناشی از حوادث رانندگی را بر عهده گرفته است.
سازمان مزبور خسارتهایی را تامین میکند که به عللی همچون بیمه نداشتن مرتکب یا انقضای بیمه وی، مشخص نبودن مرتکب حادثه، کافی نبودن سقف پوشش مالی بیمه نامه به صورتی که دیه تعیین شده از سقف مزبور مازاد باشد، و یا حالتهایی که شرکت بیمه ورشکست شده یا پروانه فعالیت آن مردود است و نیز در حالتهایی که صدمه بدنی وارده تحت پوشش شرکت بیمه نیست، به دلیل جبران نشده نماندن خسارت وارده، جبران خسارات را برعهده میگیرد که البته نیازمند انجام امور اداری مربوطه است.
متخصص دریافت دیه زوال عقلی یا نقصان عقلی
حالتهای مختلفی از آسیب به عقل که میتواند دیه به همراه داشته باشد مشاهده شد، اما این بخش تنها بخش آسان موضوع است. آنجا که پای جبران، میزان خسارات، تعیین پرداخت کننده خسارات به میان میآید پیچیدگیهای موضوع شروع میشود.
مشاهده شد که برای تعیین دیه و تعلق یافتن آن به مجنی علیه نخست باید وقوع آسیب و سپس ارتباط آن با اعمال یک یا چند شخص احراز گردد، در صورت تعدد اشخاص نیز باید میزان دخالت هر کدام بررسی شود، و در مواقعی ممکن است مسئولیت جبران با نهاد مجزایی به نام صندوق تامین خسارتهای بدنی باشد.
اثبات موارد یاد شده در مراجع صالح و علی الخصوص اتصال آن به شخص یا اشخاص معین و وصول دیه تعیین شده امریست که نیازمند همراهی اشخاص متخصص در وکیل آنلاین و حضوری است.
به ویژه در جایی که خسارات وارده فراتر از تنها زوال عقل است و نیز در حالتی که شخص در زندگی روزمره خود دچار اختلال شده و میزان ارشی که تعیین میشود در گذران امور زندگی وی موثر است.
قطعا وقوع هر یک از موارد یاد شده در حق یک انسان جای تاسف دارد اما جبران آن تا حد ممکن یک ضرورت است، اگر با وضعیت مشابهی مواجه شدید میتوانید از وکلا و مشاورین گروه بنیاد وکلا برای پیگیری امور، تنظیم شکوائیه، دفاع از پرونده خود و نیز اجرای حکم کمک بگیرید.