طلاق به دلیل تنفر از شوهر یکی از انواع طلاق بائن است که در قانون شرایط و نحوه اجرای آن بیان شده است. در این مقاله به بررسی این نوع طلاق، انواع و چگونگی انجام آن خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
نقش تنفر در زندگی زناشویی
تنفر میتواند تاثیرات مخربی بر زندگی زناشویی داشته باشد. وقتی یکی از طرفین یا هر دو طرف در یک رابطه زناشویی دچار تنفر شوند، احتمالا تمایلی به برقراری ارتباط موثر با یکدیگر نخواهند داشت. این عدم ارتباط میتواند منجر به سوءتفاهمها و مشکلات بیشتر شود.
تنفر معمولا به افزایش تعارضات و درگیریها در رابطه منجر میشود. تنشهای ناشی از تنفر میتواند به جدلها و بحثهای مداوم و ناکارآمد منجر شود. همچنین تنفر میتواند به کاهش رضایت کلی از زندگی زناشویی منجر شود.
زوجهایی که احساس تنفر نسبت به یکدیگر دارند، کمتر از رابطهشان لذت میبرند و این میتواند به نارضایتی و ناخشنودی منجر شود.
آمار طلاق به دلیل تنفر از شوهر در دادگاههای خانواده
آمارهای موجود نشان میدهند که در سالهای اخیر تعداد طلاقها در کشور افزایش یافته است و دلایل مختلفی برای این پدیده وجود دارد، از جمله تنفر از شوهر. اگرچه آمار دقیقی از تعداد طلاقهایی که به دلیل تنفر از شوهر در دادگاههای خانواده ثبت شدهاند موجود نیست، اما این موضوع به عنوان یکی از دلایل رایج طلاق شناخته میشود.
طبق قانون مدنی، زن میتواند در صورت وجود شرایط خاصی از جمله عسر و حرج (سختی و مشقت غیرقابل تحمل)، عدم پرداخت نفقه و سوء رفتار شوهر، درخواست طلاق دهد. در مواردی که زن از شوهر متنفر شده است، او باید دلایل قابل قبولی را برای اثبات شرایط سخت زندگی و ناتوانی در ادامه زندگی مشترک به دادگاه ارائه دهد.
آمارهای کلی نشان میدهند که عوامل اقتصادی، اعتیاد، و عدم توافق در مسائل جنسی و اخلاقی از مهمترین دلایل طلاق در کشور هستند. به طور مثال، در برخی از استانها از هر ۳ ازدواج، یک ازدواج منجر به طلاق میشود.
دلایل تنفر از شوهر از دید مشاوران خانواده
مشاوران خانواده دلایل متعددی را برای تنفر از شوهر از دیدگاه زنان بیان میکنند. این دلایل میتوانند به عوامل مختلفی مرتبط باشند که در زیر به برخی از مهمترین آنها اشاره شده است:
- سوء رفتار جسمی و روانی: خشونت خانگی و رفتارهای توهینآمیز میتواند به مرور زمان منجر به تنفر از شوهر شود.
- بیاحترامی و تحقیر: بیاحترامی به زن و تحقیر کردن او در جمع یا به صورت خصوصی یکی دیگر از عواملی است که میتواند باعث ایجاد حس نفرت و کراهت در زن گردد.
- خیانت و داشتن روابط نامشروع: کشف خیانت شوهر میتواند یک ضربه بزرگ به زن وارد کرده و باعث ایجاد تنفر شود.
- عدم صداقت: دروغگویی و پنهانکاری در رابطه نیز میتواند زمینهساز تنفر باشد.
- عدم تامین مالی: ناتوانی یا عدم تمایل شوهر به تامین نیازهای مالی خانواده میتواند منجر به نارضایتی و در نهایت تنفر گردد.
- بیکاری و بیمسئولیتی: شوهرانی که در زمینههای اقتصادی و مسئولیتهای خانوادگی کوتاهی میکنند، ممکن است باعث ایجاد تنفر در همسر خود شوند.
- نبود ارتباط موثر: عدم توانایی در برقراری ارتباط صمیمی و موثر نیز میتواند از دیگر دلایل به وجود آمدن حس نفرت و کراهت در زن باشد.
- بیتوجهی به نیازهای عاطفی: نادیده گرفتن نیازهای عاطفی و عدم توجه به احساسات زن به طوری که احساس کند هیچ ارزشی برای مرد ندارد، هم میتواند در طولانی مدت موجب کراهت و دوری زن از مرد شود.
طلاق به دلیل تنفر از شوهر از سوی زن چگونه است؟
مراحل درخواست طلاق به دلیل تنفر از شوهر به ترتیب زیر است:
- مراجعه به یکی از دفاتر خدمات الکترونیک قضایی برای ثبت و تنظیم دادخواست طلاق
- ثبت نام در سامانه ثنا یا سامانه میخک
- ثبت نام در سامانه تصمیم برای شرکت در جلسات مشاوره و غربالگری
- دریافت گواهی عدم امکان سازش از مرکز مشاوره بهزیستی
- ارائه رسید مربوط به بذل مهریه یا اموال بخشیده شده به شوهر
- ارائه مدارک هویتی شامل شناسنامه، کارت ملی، عقدنامه یا رونوشت آن
- ارسال مدارک و دادخواست طلاق توسط زن به یکی از شعب دادگاه خانواده
- دریافت ابلاغیه دادگاه از طریق پیامک یا ایمیل به زوجین
- حضور در دادگاه و بررسی اختلافات بین زوجین
- صدور حکم عدم امکان سازش توسط دادگاه
- مراجعه به دفترخانه برای جاری شدن صیغه طلاق
مدارک لازم برای طلاق به دلیل تنفر از شوهر
مدارکی که برای طلاق به دلیل تنفر از شوهر لازم است، عبارتند از:
- ارائه کارت شناسایی زوجین مانند شناسنامه و کارت ملی در طلاق مبارات
- ارائه کارت شناسایی زن مانند شناسنامه و کارت ملی در طلاق خلع
- اصل یا کپی عقدنامه یا سند ازدواج. (در صورت گم شدن و نداشتن آن میتوانید به دفترخانهای که ازدواج در آنجا ثبت شده، مراجعه کنید).
- متن توافق نامه طرفین در طلاق مبارات و طلاق توافقی
- ارائه گواهی تصمیم بر طلاق در طلاق توافقی
دریافت مشاوره حقوقی طلاق
طلاق به دلیل کراهت از شوهر از موارد خاصی است که احتمالا نیاز به دریافت مشاوره و راهنماییهای برای تنظیم دادخواست و لوایح دارید. در این موارد میتوانید با مراجعه به مشاوره حقوقی طلاق سوالات خود را بپرسید و راهنماییهای لازم را دریافت کنید.
مشاور حقوقی میتواند به شما در زمینه چگونگی طرح دادخواست و شروع پرونده، چگونگی ارائه مدارک و نحوه دفاع از خود در برابر دادگاه، کمک کند.
نقش وکیل در پروندههای طلاق به دلیل تنفر از شوهر
اصولا پروندههای طلاق که از جانب زن مطرح میشوند، بسیار پیچیده و زمانبر هستند. به همین جهت استفاده از وکیل طلاق برای پیشبرد این پروندهها بسیار مهم است.
وکیل میتواند به نمایندگی از شما در دادگاه حضور یافته و از پرونده دفاع کند. در نتیجه نیازی به حضورتان در دادگاه و درگیر شدن در پروسه طولانی و فرساینده طلاق نیست.
انواع طلاق به دلیل تنفر از شوهر در قانون ایران
قانون مدنی طلاق به دلیل تنفر از شوهر را به دو دسته تقسیم کرده است که در ادامه بررسی میشود.
طلاق خلع و شرایط آن
طلاق خلع یکی از انواع طلاق در فقه و حقوق اسلامی است که در آن زن در آن زن به دلیل نفرتی که از شوهر دارد، با بخشیدن مقداری مال به شوهر، از او جدا میشود.
این نوع طلاق معمولا در شرایطی اتفاق میافتد که زن به دلایلی از همسرش ناراضی بوده و به حدی از او تنفر دارد که حاضر است با پرداخت مبلغی، از زندگی مشترک خارج شود.
این مال میتواند معادل مهریه، کمتر یا بیشتر از آن باشد. برای آگاهی کامل از شرایط و جزئیات این نوع طلاق، مشورت با منابع معتبر و حقوقدانان توصیه میشود.
در قانون مدنی ایران نیز طلاق خلع به رسمیت شناخته شده و ماده ۱۱۴۶ قانون مدنی به تعریف آن پرداخته است: «طلاق خلع آن است که زن، به واسطه کراهتی که از شوهر خود دارد، در مقابل مالی که به شوهر میدهد طلاق بگیرد، اعم از اینکه مال مزبور عین مَهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مَهر باشد.»
طلاق خلع یکی از انواع طلاق بائن به شمار میرود؛ بدین معنا که پس از انجام آن، زن و شوهر نمیتوانند بدون عقد جدید دوباره با هم ازدواج کنند. در این نوع جدایی، زن میتواند در مدت عده از بخششی که انجام داده است، منصرف شده و مهریه خود را بازپس بگیرد. در چنین شرایطی، شوهر نیز میتواند به زندگی مشترک بازگردد.
شرایط طلاق خلع
برای وقوع طلاق خلع، شرایط زیر باید فراهم باشد:
- زن باید مبلغی را به شوهر پرداخت کند.
- زن باید نسبت به شوهر خود بیزاری و نفرت داشته باشد.
- مبلغی که زن پرداخت میکند، میتواند معادل مهریه، بیشتر یا کمتر از آن باشد یا حتی عین مهریه را شامل شود.
عده در طلاق خلع
در طلاق خلع، زن موظف است دوره عده را رعایت کند. مدت این عده، مشابه سایر انواع طلاق، سه ماه و ده روز است. این دوره از زمان وقوع طلاق آغاز شده و تا پایان آن، زن به لحاظ شرعی آماده برای ازدواج مجدد میشود. هدف از دوره عده، فراهم کردن زمان برای زن جهت گذر از مرحله طلاق و آمادگی برای فصل جدیدی در زندگیاش است.
مهریه در طلاق خلع
مهریه از حقوق مالی زن است که قبل از ازدواج تعیین میشود و در تمامی طلاقها باید حتما از سوی مرد پرداخت شود. اما در طلاق خلع، زن به شوهر مبلغی را پرداخت میکند تا از او جدا شود. این مبلغ ممکن است معادل مهریه یا مبلغ دیگری باشد.
اگر مهریه زن عینی باشد، او میتواند آن را به شوهر بدهد یا مبلغ معادل را به او پرداخت کند. اما در صورتی که مهریه زن غیرعینی باشد، زن میتواند مالی با ارزش مهریه را به شوهر بدهد.
در زمان عده، زن میتواند از بخشش خود منصرف شود و مهریه خود را بس دارد، اما شوهر میتواند به زن بازگردد و طلاق باطل شود.
در این نوع از طلاق، زن میتواند از حقوق دیگری مانند نفقه و اجرت استفاده کند. به طور کلی، طلاق خلع به زنان امکان میدهد که از زندگی مشترک خلاص شوند، اما اگر شرایط زندگیشان دچار مشکلاتی باشد، میتوانند به روشهای دیگری نیز مراجعه کنند.
نفقه در طلاق خلع
در طلاق خلع، نفقه یکی از حقوق قانونی زن است و شوهر نمیتواند از پرداخت آن امتناع کند. اگر شوهر از پرداخت نفقه خودداری کند، زن میتواند به دادگاه مراجعه کرده و درخواست صدور حکم الزامی برای پرداخت نفقه را داشته باشد.
در صورتی که شوهر عدم پرداخت نفقه را تایید کند، دادگاه میتواند حکم الزامی برای پرداخت نفقه را ابلاغ کرده و شوهر را متعهد به پرداخت آن نماید.
رجوع در طلاق خلع
طبق قوانین مدنی، طلاق را میتوان به دو نوع طلاق رجعی و طلاق بائن تقسیم کرد. در طلاق رجعی، مرد در طول دوره عده حق بازگشت به زن را دارد، اما در طلاق بائن این امکان وجود ندارد. بنا به بند ۳ ماده ۱۱۴۵ قانون مدنی، «طلاق خلع و مبارات مادام که زن رجوع به عوض نکرده باشد، طلاق بائن است.»
این ماده نشان میدهد که در طلاق خلع امکان رجوع برای شوهر وجود ندارد، بنابراین طلاق خلع به عنوان یک نوع از طلاق بائن شناخته میشود. اما اگر زن تصمیم به بازگشت به شوهر خود و پس گرفتن مالی که برای طلاق پرداخت کرده، داشته باشد؛ طلاق خلع به طلاق رجعی تبدیل شده و شوهر نیز میتواند رجوع کند.
طلاق مبارات و شرایط آن
طبق ماده ۱۱۴۷ قانون مدنی، طلاق مبارات نوعی از طلاق است که در آن هر دو طرف از ازدواج احساس کراهت و نفرت میکنند و هیچکدام از آنها تمایل به زندگی با همسر خود را ندارند. در این نوع طلاق، مبلغی که زن به شوهر میدهد تا از او طلاق بگیرد، باید کمتر از مهریه تعیین شده باشد.
نکته مهمی که در مورد طلاق مبارات وجود دارد آن است که طلاق مبارات نوعی از طلاق بائن است. به این معنا که مرد بعد از طلاق مبارات دیگر حق رجوع به زن را در مدت عده طلاق ندارد.
شرایط طلاق مبارات
در طلاق مبارات، یکی از شرایط اصلی این است که هر دو طرف یعنی زن و مرد، از یکدیگر کراهت و نفرت داشته باشند. به این معنا که هر دوی آنها باید احساس کنند که زندگی با همدیگر برایشان مناسب نیست.
اما چون اختیار بر عهده مرد است، زن میتواند با پرداخت بخشی از مهریه یا ارائه مالی، مرد را به طلاق متقاعد کند. البته مرد نیز باید از زن کراهت داشته باشد و موافقت کند که زن از او جدا شود.
شرط ضروری دیگر در طلاق مبارات این است که مبلغی که زن به مرد برای راضی کردن او به طلاق پرداخت میکند، باید معادل یا کمتر از مهریه او باشد. به عبارت دیگر، این مبلغ نباید بیشتر از مقدار مهریه تعیین شده برای زن باشد.
در زمان بحث درباره شرایط طلاق مبارات، لازم است توجه داشت که در طلاق خلع، کراهت باید تنها از سوی زن باشد و همچنین مبلغی که به مرد پرداخت میشود باید بیشتر از مهریه زن باشد. اما در طلاق مبارات اینطور نیست.
عده در طلاق مبارات
عده در طلاق مبارات همانند عده در طلاق بائن است، که معمولا سه ماه و ده روز طول میکشد. زن در این مدت باید از هرگونه ازدواج یا نزدیکی با مرد دیگری خودداری کند. اگر زن عادت ماهیانه نداشته باشد، باید به مدت دو بار پاک شدن از خون این مدت را رعایت کند.
در طلاق مبارات، مدت زمان عده برای زن از زمان صیغه طلاق شروع میشود. اگر زن در این مدت فوت کند، عده به پایان میرسد و مرد میتواند با زن دیگری ازدواج کند.
طلاق بائن یکی از انواع طلاق مبارات است که بعد از آن، مرد قابلیت رجوع به همسر خود در طول مدت عده طلاق را نخواهد داشت. بر اساس ماده ۱۱۴۵ قانون مدنی، این نوع طلاق را طلاق بائن مینامند و طلاق خلع و مبارات مادامی که زن به عوض رجوع نکرده است، در این دسته قرار میگیرد.
طلاق با توافق طرفین و شرایط آن
طلاق توافقی، یا همان طلاق با توافق طرفین نامگذاری شده، یکی از انواع طلاق است که براساس مواد مربوطه در قانون مدنی تنظیم میشود.
در این نوع طلاق، هر دو طرف، یعنی همسران، به طور توافقی تصمیم به جدایی میگیرند و این توافق به شکل رسمی و با انجام مراحل قانونی انجام میشود.
شرایط طلاق توافقی
شرایط طلاق توافقی عموما به شکل زیر است:
- توافق طرفین: هر دو همسر باید به طور آزاد و با اطلاع کامل از شرایط، با طلاق موافقت کنند.
- توافق بر شرایط مالی و نفقه: زوجین باید در مورد مسائل مالی مانند تقسیم داراییها، پرداخت نفقه و سایر امور مالی به توافق رسیده باشند.
- توافق بر حضانت: اگر زوجین فرزندانی دارند، باید در مورد مراقبت از آنها توافق کنند، از جمله تعیین حضانت و حقوق والدین.
- تنظیم مدارک رسمی: برای اعتبار قانونی طلاق توافقی، باید مدارک رسمی مناسب تهیه شود و مراحل قانونی مرتبط با اعلام و ثبت طلاق انجام شود. که اولین و مهمترین آن، ارائه گواهی تصمیم بر طلاق از سوی نهاد مشاوره دادگاه خانواده میباشد.
مهریه در طلاق توافقی
در طلاق توافقی زن و شوهر قبل از حضور در دادگاه بر روی نحوه پرداخت مهریه و مقدار آن با هم به توافق میرسند. زن میتواند همه مهریه را ببخشد یا همه را یک جا بگیرد. دادگاه نیز حکم را بر اساس توافق آنها صادر میکند. بنابراین اگر به توافق نرسیده باشند، دادخواست رد خواهد شد.
آیا تنفر از شوهر دلیل موجهی برای طلاق است؟
در بسیاری از قوانین و فرهنگها، تنفر از همسر به تنهایی معمولا دلیل قانونی برای طلاق نمیباشد. در بسیاری از جوامع، طلاق نیاز به دلایل قانونی یا اجتماعی مشخص دارد که ممکن است شامل عواملی مانند خیانت، بیاحترامی، خشونت خانگی، عدم توافق در مسائل مالی یا فرزندپروری و غیره باشد.
اما در برخی حالات، تنفر و اختلافات بین همسران میتواند به طلاق منجر شود، به شرطی که این تنفر و اختلافات به حدی شدید و غیرقابل تحمل باشند که ادامه زندگی مشترک دیگر ممکن نبوده و روابط بین همسران به شدت تخریب شده باشد.
اما معمولا در سیستمهای قانونی، تنفر به تنهایی به عنوان دلیل موجهی برای طلاق شناخته نمیشود و نیاز به موارد دیگری مانند بیاحترامی مستمر، خشونت خانگی، یا عدم توافق در مسائل مهم است.
در هر صورت، قبل از اقدام به طلاق، مهم است که از مشاوره حقوقی و روانشناسی استفاده کنید تا اطمینان حاصل شود که این تصمیم بهترین گزینه برای شما و خانوادهتان است و تمامی جنبهها و موارد مرتبط در نظر گرفته شدهاند.
آیا امکان طلاق به دلیل تنفر از شوهر در قانون ایران پیشبینی شده است؟
در قانون ایران، طلاق به دلیل تنفر از شوهر به طور صریح به عنوان یکی از دلایل موجه برای طلاق شناخته نمیشود. در واقع، قوانین طلاق در ایران معمولا به دلایلی مانند خیانت، بیاحترامی مستمر، خشونت خانگی، عدم توافق در مسائل مهم، و غیره توجه میکنند.
به عنوان مثال، بر اساس ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی ایران، اگر یکی از طرفین به دلیل خشونت خانگی یا عدم توانایی برای زندگی مشترک، خواستار جدایی شود، دیگری میتواند درخواست طلاق کند.
در واقع در قانون، طلاق به دلیل تنفر از شوهر و تنها بخاطر نپسندیدن همسر مورد تایید دادگاه قرار نمیگیرد. اگرچه زن میتواند مهریهاش را کمتر یا بیشتر از مقدار تعیین شده به مرد بدهد، اما اگر رفتارهای ناپسند شوهر، اعتیاد، یا ندادن نفقه و خرجی به زن و فرزندانش، برای زن عسر و حرج و مشقت ایجاد کند، بدون شک، زن میتواند از همسر خود جدا شود.
بنابراین، تنفر به تنهایی به عنوان یک دلیل موجه برای طلاق در قوانین ایران شناخته نمیشود و نیاز به اثبات دلایل دیگری دارید که به طور قانونی به عنوان دلیل موجه برای طلاق در نظر گرفته شوند.
نقش رضایت مرد در طلاق به دلیل تنفر از شوهر از طرف زن
از آن جایی که طلاق به دلیل تنفر از شوهر از مصادیق عسر و حرج به شمار میآید و زن میبایست در کنار کراهت، برخی از مصادیق در مشقت بودن را به اثبات برساند، در نتیجه رضایت شوهر تاثیر چندانی در طلاق ندارد.
زمانی که زن کراهت خود را ثابت کند، دادگاه بر اساس رای نهایی را صادر میکند و مرد ملزم به پذیرش آن و حضور در دفترخانه برای ثبت صیغه طلاق است.
جمعبندی
طلاق به دلیل تنفر از شوهر از انواع طلاق است که در قانون مدنی به آن اشاره شده است. در این طلاق زن از مردم یا زن و مرد به صورت همزمان چنان از هم تنفر و کراهت دارند که ادامه زندگی برایشان غیرممکن است. بنابراین زن با پرداختن مبلغی معادل که دادگاه تعیین میکند؛ از شوهر طلاق میگیرد.
البته صرف دوست نداشتن نمیتواند دلیل موجهی برای این نوع طلاق باشد. بلکه زن باید بتواند در دادگاه ثابت کند که کراهت و تنفر از شوهر او را رنج و مشقت انداخته است. مثلا به خاطر سوء رفتار، اعتیاد و رفتارهای خارج از شان خانواده نسبت به او کراهت پیدا کرده است. در این طلاق حقوق رجوع با زن بود و مرد نمیتواند در دوران عده رجوع کند.