توقیف دادرسی موجب فراغ دادرس نخواهد بود، زیرا توقیف دادرسی موقت بوده و بعد از مرتفع شدن عوامل توقیف، مجددا دادرسی در همان دادگاه ادامه خواهد یافت.
عوامل رفع توقیف دادرسی عبارتند از: معرفی وارث، معرفی ولی یا معرفی نماینده قانونی دیگر.
اگر توقیف به دلیل فوت یکی از اصحاب دعوا باشد، باید وراث از سوی طرف مقابل معرفی شوند ولی معرفی وراث مستلزم ارائه گواهی حصر وراثت نخواهد بود.
ارائه گواهی حصر وراثت از جانب طرف مقابل عملامقدور نیست بلکه به هر دلیل ثابت بشود که افرادی که معرفی میشوند وراث متوفای خواهان یا خوانده هستند در این صورت کفایت خواهد کرد.
اگر توقیف به دلیل حجر یکی از اصحاب دعوا باشد، رفع توقیف با معرفی نماینده قانونی خواهد بود؛ مثلا قیم یا ولی اوست. اگر توقیف به دلیل زوال سمت باشد، رفع توقیف مستلزم معرفی کسی که بعدا دارای این سمت نشده است خواهد بود.
برای رفع توقیف از دادرسی، ذینفع باید این موضوع را درخواست کند؛ یعنی علاوه بر اینکه موانع توقیف را علاوه بر اینکه موجبات توقیف را مرتفع میکند و موانع دادرسی را از بین میبرد، باید ذینفع باید در خواست بکند که از دادرسی رفع توقیف بشود، بدون درخواست رفع توقیف از جانب ذینفع صرف اینکه وراث معرفی شدند یا نماینده قانونی معرفی شدند، رفع توقیف از دادرسی نخواهد شد.
شما میتوانید برای رفع توقیف دادرسی از یک وکیل دادگستری متخصص کمک بگیرید.
سایر موارد توقیف دادرسی
قانو نگذار در مواد مختلف مواردی را بیان کرده است که در آن موارد دادرسی متوقف میشود.
مطابق ماده ۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی در مورد صدور قرار اناطه، هنگامی که اثبات موضوع دعوایی که در دادگاه در حال رسیدگی است مستلزم اثبات ادعای دیگری باشد که رسیدگی به آن در صلاحیت این دادگاه نیست، دادگاه باید قرار اناطه صادر کرده و رسیدگی را تا مشخص شدن نتیجه دعوای دوم متوقف کند.
مثال: رسیدگی به دعوای سهم الارث ناشی از زوجیت در صلاحیت دادگاه مدنی است اما رسیدگی به اثبات رابطۀ زوجیت که مورد انکار وارث متوفی قرار گرفته، در صلاحیت دادگاه خانواده است.
شخصی به عنوان زوجه مدعی است که باید از ماترک متوفی ارث ببرد از طرفی وراث خواندگان منکر زوجیت این شخص با متوفی هستند، اثبات رابطه زوجیت و نکاح در صلاحیت دادگاه خانواده است و از صلاحیت دادگاه مدنی خارج است و از طرفی هم تاثیر این موضوع در بحث مطالبه سهم الارث به گونهای است که دادگاه تا زمانیکه زوجیت شخص ثابت نشود نمیتواند به وراثت حکم بدهد.
در نتیجه به تجویز ماده ۱۹ دادرسی متوقف خواهد شد و دادگاه منتظر رسیدگی دادگاه صالح در دعوای زوجیت خواهد ماند و بعد از اینکه آن دعوا تکلیف آن مشخص شد این دادگاه به بحث مطالبه سهم الارث رسیدگی خواهد کرد. در ماده ۱۹ اینگونه میخوانیم:
هرگاه رسیدگی به دعوا منوط به اثبات ادعایی باشد كه رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه دیگری است، رسیدگی به دعوا تا اتخاذ تصمیم از مرجع صلاحیت دار متوقف میشود. در این مورد، خواهان مكلف است ظرف یك ماه در دادگاه صالح اقامه دعوا كند و رسید آن را به دفتر دادگاه رسیدگی كننده تسلیم نماید، در غیراین صورت قرار رد دعوا صادر میشود و خواهان میتواند، پس از اثبات ادعا در دادگاه صالح مجددا اقامه دعوی نماید.
توقیف دادرسی به دلیل اعتراض ثالث طاری
چنانچه شخص ثالثی نسبت به رایی که به عنوان دلیل در دادگاه مورد استفاده قرار گرفته، اعتراض کند و دادگاه تشخیص دهد که حکمی که در مورد اعتراض ثالث صادر خواهد شد، در رسیدگی به دعوا مؤثر است.
مطابق ماده ۴۲۳ قانون آیین دادرسی مدنی تا مشخص شدن نتیجه اعتراض به دعوا متوقف خواهد شد.
زوال دادرسی (استرداد درخواست)
استرداد دادخواست میتواند به صورت صریح یا ضمنی باشد، اما در هر صورت باید بیانگر اراده جدی استردادکننده از عمل خود باشد.
مطابق ماده ۳۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی، استرداد دادخواست علاوه بر مرحله نخستین در مرحله تجددنظر هم امکان دارد.
در مورد استرداد دادخواست در مرحله فرجام خواهی و واخواهی قانون صراحتا به آن اشاره نکرده است اما با توجه به مواد ۴۲۰،۳۶۳ و ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی دادخواست در این مراحل هم قابل استرداد است.
مطابق ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی، در بحث اعتراض ثالث ترتیب دادرسی همان ترتیب دادرسی نخستین است. پس همان گونه که در مرحله نخستین استرداد دادخواست امکان پذیر است، در مرحله اعتراض ثالث هم استرداد دادخواست امکان دارد.
پس بنابراین همان طوری که در مرحله نخستین استرداد دادخواست امکان پذیر هست، در مرحله اعتراض ثالث هم باید استرداد دادخواست ممکن باشد.
زوال دادرسی (استرداد دعوا)
استرداد دعوا هم در بند ب ماده ۱۰۷ و هم در ابتدای بند ج این ماده بیان شده است.
مطابق ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی در دو مورد شخص میتواند دعوای خود را مسترد نماید: در این دو مورد استراد رضایت خوانده را نیاز ندارد و بدون رضایت خوانده هم امکان پذیر خواهد بود.
خواهان میتواند مادامی که دادرسی تمام نشده دعوای خود را مسترد نماید که در اینجا استرداد دعوا نیاز به رضایت خواهان ندارد. در این مقطع استرداد دعوا زمانی مطرح میشود که دادرسی به انتها نرسیده و دادرسی ختم نشده است.
امکان استرداد دعوا برای خواهان هم در دعوای اصلی، هم در دعوای متقابل و هم در دعوای ورود ثالث وجود دارد. خواهان میتواند از حق خودش در استرداد دعوا در این مقطع استفاده بکند، پس بنابراین اولین مورد از استرداد دعوا، استرداد دعوا قبل از ختم یا پایان یافتن دادرسی است.
مورد دوم زمانی است که استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا باشد.
زمانی که دادگاه بعد از اینکه دادگاه اظهارات اصحاب دعوا را استماع کرد یا مقررات مربوط به اصل تناظر را رعایت کرد و فرصت دفاع و امکان دفاع را برای خوانده فراهم کرد هرچند حتی اگر خوانده در جلسه دادگاه حاضر نشود.
زمانی که دادگاه بر اساس محتویات و مستندات پرونده و یا بر اساس دفاعیات کتبی خوانده مذاکرات طرفین را پایان یافته تلقی کند و درصورتی که حضور مجدد اصحاب دعوا را در جلسۀ دادرسی لازم نداند، ختم مذاکرات طرفین را اعلام خواهد کرد.
از قبیل اینکه کارشناسی یا قرار تحقیق و معاینه محلی انجام دهد اما در صورتی که حضور مجدد اصحاب دعوا و دعوت آنها را برای جلسه دادرسی لازم نداند در این مرحله ختم مذاکرات طرفین اعلام شده است. دراین مرحله برای این که خواهان بتواند دعوای خود را مسترد نماید، حتماً باید رضایت دهد.
در صورتی که خوانده دعوا رضایت به استرداد آن توسط خواهان بدهد در این صورت خواهان میتواند دعوای خود را مسترد بکند. در دو صورت ذکر شده با درخواست خواهان برای استرداد دعوا، دادگاه قرار رد دعوا صادر خواهد کرد؛ بنابراین در این دو صورت یعنی استرداد دعوا قبل از ختم دادرسی و پس از ختم مذاکرات در صورتیکه خوانده راضی باشد در این صورت دادگاه قرار رد دعوا را صادر خواهد کرد.
بعد از پایان دادرسی استرداد دعوا تحت هیچ شرایطی از سوی خواهان پذیرفته نمیشود و دادگاه مکلف است که در ادامه رسیدگی خود تصمیم نهایی و قاطع را اتخاذ بکند، درخواست استرداد دعوا میتواند کتبی یا شفاهی باشد، در صورتیکه دعوا مسترد شود دادگاه قرار رد دعوا راصادر خواهد کرد.
دریافت مشاوره حقوقی در روند رفع توقیف میتواند به شما بسیار کمک کند.