ماجرای زنان قاتل ایرانی داستانی عجیب و پیچیده دارد. پرونده قتلهای هر کدام از این زنان تا به سرانجام برسد، سالهای طولانی را پشت سر گذاشته، برای عدهای از آنها کمپین اعدام نکنید به راه افتاد و در برخی پروندهها به نتیجه رسید و قاتل توانست رضایت اولیای دم را بگیرد و از چوبه دار بگریزد و سرنوشت برخی دیگر طناب دار بود.
از ماجرای مهین قدیری، اولین و تنها قاتل سریالی زن در ایران که فیلم او نیز ساخته شده است و اعدام شد تا ماجرای افسانه و کبری که توانستند از چوبه دار رهایی یابند.
ماجرای قدیمیترین قاتل زن، فاطمه مطیع که سالها در زندان بود و بالاخره بعد از سالها آزاد شد.
مشهورترین پرونده های زنان قاتل ایران
در این پرونده ماجرای هفت قاتل زن مشهور را بررسی میکنیم.
قدیمیترین زندانی زن
فاطمه مطیع، قدیمیترین زندانی زن محسوب میشد. او تیر سال ۱۳۷۲ به جرم قتل یکی از بستگان همسرش در سن ۴۳ سالگی به زندان رفت و بعد از ۲۰ سال در سال ۹۲ با ۶۳ سال سن بالاخره آزاد شد.
در میان این سالها فقط حدود دو سال از سال ۸۵ تا ۸۷ رنگ آزادی را به خود دید. در آن زمان علت قتل عنوان شد فاطمه، مجید را به خانهاش کشانده و با ریختن سمی پودری شکل در دوغش او را به قتل رسانده است.
در بازجویی اولیه فاطمه قتل را پذیرفت و گفت به علت اختلافی که همسرم با مجید داشت این کار را کردم، اما در دادگاه تا روز آخر این گفتههایش را انکار کرد و گفت: وقتی ماموران سراغ من و همسرم آمدند شوهرم از من خواست اعتراف کنم.
او گفت که برایم رضایت میگیرد و چون زن هستم اعدام نمیشوم، ولی این کار را نکرد. من در این قتل بیگناه هستم.
فاطمه در سالهای زندان ۲۴ بار دست به خودکشی زد که هر بار نافرجام بود. او حتی یک بار موفق به فرار از زندان شده بود که با مشورت وکیلش خود را به پلیس معرفی کرد و کماکان چشم انتظار آن بود که ورق روزی به نفع او برگردد.
او زندانیان زن زیادی را دیده بود؛ شهلا و ریحانه دیگر قاتلانی بودند که در نهایت اعدام شدند. فاطمه بعد از ۲۰ سال با پرداخت دیه بالاخره از زندان آزاد شد و به قول خودش دیگر لقب قدیمیترین زندانی زن متعلق به او نیست.
دلارا دارابی دختر نقاش
دلارا دارابی متولد مهر ۱۳۶۵ که به جرم قتل عمد در زندان لاکان رشت اعدام شد. دلارا در زمان وقوع قتل ۱۷ سال داشت و همین موضوع باعث شده بود تا قتل را گردن بگیرد.
او به برپایی نمایشگاه نقاشی در زمان زندان مشهور بود. ماجرای قتل از این قرار بود که دلارا به همراه امیرحسین پسر مورد علاقهاش به خانه مهین دخترعموی پولدار پدرش میروند.
دلارا در دادگاه گفت: پسر مورد علاقهام به من گفته بود شخصی قصد دارد خانه مهین را با سندی جعلی بفروشد.
او از من خواست وی را به خانه مهین ببرم تا در مورد این ماجرا با او صحبت کند. وقتی وارد خانه شدیم مهین بلند شد تا از ما پذیرایی کند ولی من به قصد کمک به آشپزخانه رفتم و از او خواستم بنشیند.
وقتی برگشتم دیدم امیرحسین با چوب بر سر مهین کوبیده و پیرزن روی زمین افتاده است.
آنقدر ترسیده بودم که نمیدانستم باید چه بکنم. امیرحسین از من خواست برایش چاقو بیاورم. من هم این کار را کردم. بعد از پشت با چاقو مهین را زد و او را به قتل رساند سپس هر آنچه در کشوها بود، برداشت و فرار کرد.
مهین با ۱۶ ضربه چاقو به قتل رسید و پدر دلارا خودش او را تحویل پلیس داد. دلارا دلیل گردن گرفتن قتل را گفته امیرحسین عنوان کرده بود که تو زیر ۱۸ سال هستی و اعدام نخواهی شد.
در آن زمان دفاعیات عبدالصمد خرمشاهی وکیل پرونده به نتیجه نرسید و با این که نقصهایی در پرونده وجود داشت در نهایت دلارا دارابی در ۱۱ اردیبهشت سال ۸۸ اعدام شد، در حالی که نقاشیهایش روی دیوار زندان رشت به چشم میخورد، اما امیرحسین که به عنوان معاونت در قتل به ۱۰ سال حبس محکوم شده بود سال بعد از اعدام دلارا در زندان خودکشی کرد.
اولین قاتل سریالی زن ایران
تا سال ۱۳۸۷، ایرانیها هنوز با یک زن قاتل سریالی آشنا نشده بودند. در بهمن سال ۸۷، با پیدا شدن جسد زنی میانسال در قزوین، داستان قتلهای زنجیرهای که بعدها مشخص شد، به دست یک زن اتفاق میافتد، آغاز شد.
«مهین قدیری»، چهارماه بعد به دست پلیس افتاد. وقتی پنج زن و یک مرد را کشته بود و از آن روز نامش را در تاریخ جنایی ایران ثبت کرد: نخستین قاتل سریالی زن در ایران. مهین قدیری در ۱۴ سالگی ازدواج کرده بود و زمان قتلها ۳۲ساله بود و دو فرزند داشت.
وی بعدها دلیل قتلهایش را فقر و نیاز مالی برای درمان یکی از دو فرزندش اعلام کرد.
او با پرسه در اطراف زیارتگاههای قزوین، زنان مسنی را که در دست و سر و گردنشان زیورآلات طلا داشتند شناسایی و به بهانه رساندنشان به خانه، آنها را سوار رنوی زردش میکرد و بعد آنها را با آبمیوه مسموم و خفهشان میکرد.
مهین در زمان اعترافاتش، شخصیتی پیچیده و باهوش از خود نشان داد و همین او را برای بررسی، خاصتر کرد.
مهین، آذر سال ۸۹ اعدام و پروندهاش برای همیشه بسته شد، اما حالا دوباره با ساخته شدن فیلمی درباره زندگی و قتلهای او، یک بار دیگر نامش بر سر زبانها افتاد.
مهین در اعترافاتش گفته بود اگر مادرم ارثیه پدریام را میداد مشکلات مالی نمیتوانست من را به اینجا بکشاند.
شوهرم به عنوان یک مرد و شریک زندگی وظیفهاش را به درستی انجام نداد و معتاد بود. او به دلیل این که چک داشته خود را مجبور به قتل میدانست.
او گفته بود تا زمانی که چک هایم پاس شود قتلها را ادامه میدادم و منتظر بودم فرجی حاصل شود و یک جوری از این مخمصه نجات پیدا کنم.سال ۸۹ مهین قدیری اعدام شد.
داستان کبری یا عروس سیاهبخت
کبری رحمانپور معروف به عروس سیاه بخت، یکشنبه ۵ آبان سال ۷۹ در آپارتمانی واقع در خیابان نیاوران به دنبال اختلاف با همسر ۵۵ سالهاش در غیاب او، مادرشوهر ۷۵ سالهاش را با ضربات کارد از پای در آورد.
کبری که در آن زمان ۲۰ ساله بود در جریان تحقیقات گفت: من دختری ۱۸ ساله بودم و خانواده فقیری داشتم.
شوهرم که مردی میانسال از یک خانواده مرفه بود بهخواستگاریام آمد و با آنکه پدر بیمار و از کار افتادهام مخالفت میکرد، من تن به این ازدواج دادم تا باری از دوش خانوادهام بردارم.
شوهرم علیرضا قبلا ازدواج کرده بود و پسری ۱۸سالهداشت، تصمیمگرفتم با همه مشکلات بسازم ولی با مادر شوهرم دچار اختلاف شدم.
این اختلافات تا جایی پیش رفت که یک روز با هم درگیر شدیم. در این درگیری نفهمیدم چطور شد که چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه به او زدم که باعث مرگش شد.
کبری دستگیر شد و در چهار جلسه از خودش دفاع کرد و نهایتا به قصاص نفس متهم شد.
عبدالصمد خرمشاهی وکیل کبری رحمانپور در آن زمان در این باره گفت: با گذشت ۱۳ سال هنوز موکلم در زندان است و در حالی که همسرش حاضر به رضایت نیست. دیگر فرزندان مقتول رضایت خود را اعلام کردهاند.
همسر کبری درخواست قصاص دارد و در این صورت باید سهم دیه دیگر اولیای دم را بپردازد اما تاکنون هیچ اقدامی نکرده است. در نهایت کبری رحمانپور، ۱۹ خرداد سال ۹۲ با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی بعد از ۱۳ سال از زندان آزاد شد.
او حالا بیسروصدا در گوشهای زندگی میکند در حالی که همچنان پروندهاش مختومه نشده است.
افسانه نوروزی هشت سال میان آزادی و اعدام
قتل، عصر روز یکشنبه ۱۵ تیر ماه ۱۳۷۶ در ویلای شماره ۱۴ ارم جزیره کیش اتفاق افتاد.
قاتل زنی بود به نام افسانه نوروزی و مقتول بهزاد مظفر مقدم یکی از افراد سرشناس در جزیره. ماجرا از زمانی آغاز شد که همسر افسانه کار و شغل خود را در تهران از دست میدهد و برای کار به جزیره کیش نزد یکی از دوستان صمیمیاش میرود.
وضع مالی آنها به قدری بد بود که شوهر افسانه برای تامین زندگی همسر و سه فرزندش حتی یک کلیه خود را میفروشد. بهزاد به شوهر افسانه مبلغی پول قرض میدهد تا برای آوردن جنس از کیش به تهران اقدام کند.
زمانی که همسر افسانه در تهران بود به گفته افسانه، بهزاد با داشتن زن و دو فرزند قصد تعرض به او را داشته و افسانه با ۲۷ ضربه چاقو او را به قتل میرساند و به همسرش خبر میدهد از تهران به کیش بازگردد و با هم به تهران فرار میکنند و فردای آن روز افسانه نوروزی دستگیر میشود.
مادر بهزاد به عنوان ولیدم هشت سال از قاتل پسرش نمیگذرد و عنوان میکند همسر افسانه به دلیل طلبش پسرش را کشته که در دادگاه این موضوع اثبات نشد.
در نهایت پس از هشت سال در بهمن سال ۸۳ افسانه نوروزی در حالی که سه فرزندش نوجوان بودند با ۳۴ سال سن بعد از پرداخت دیه از زندان و چوبه دار رها شد.
شهلا جاهد مشهور به قربانی عشق
شهلا بیگمان یکی از معروفترین قاتلان زن ایران است. شهرت او نه به خاطر جنایتش بلکه به دلیل رابطهاش با همسر مقتول بود. به عبارتی او معروفیتش را بیشتر به این دلیل به دست آورد که لاله سحرخیزان همسر ناصر محمدخانی، بازیکن فوتبال را به قتل رساند.
شهلا از سیزده سالگی دل به ناصر بست و در حالی همسر موقت ناصر محمدخانی شد که او با لاله سحرخیزان زندگی مشترکش را آغاز کرده بود.
شهلا هفدهم تیر ۸۱، چهار سال بعد از این آشنایی، زمانی که ناصر همراه تیم پرسپولیس به آلمان رفته بود، شبانه با کلیدی که از ناصر گرفته بود وارد خانهاش شد.
شهلا یک سال بعد به قتل لاله اعتراف کرد و در رابطه با جنایت گفت: «ناصر با پرسپولیس به آلمان رفته بود. من تصمیم گرفتم با استفاده از غیبت او برای همیشه لاله را از زندگیام حذف کنم. شب حادثه با کلیدی که از خانه ناصر داشتم، داخل منزل او رفتم و پشت شوفاژ پنهان شدم.
از آنجا دیدم لاله، دو فرزند و دوستش به خانه آمدند. تا صبح پشت شوفاژ بودم. وقتی فرزندان لاله به مدرسه رفتند و دوستش از خانه خارج شد، لاله روی تخت دراز کشید. من چاقو را آماده و دستکشم را دست کردم.
بعد یک راکت بدمینتون برداشتم و با دسته آن محکم ضربهای به سر لاله زدم. بعد با هم درگیر شدیم و من هم با ضربات چاقو آن قدر او را زدم تا جان داد.»
با آن که شهلا بعد از آن منکر جنایت بود، اما با توجه به بازسازی صحنه قتل، اعترافات صریح متهم، مدارک و شواهد موجود در پرونده، وی آذر ۸۹ به دار مجازات آویخته شد.
ریحانه جباری پروندهای پر از جنجال
ریحانه جباری متولد شهریور سال ۶۶ دختر جوانی بود که در تیرماه سال ۱۳۸۶ و در سن ۱۹ سالگی به جرم قتل مرتضی عبدالعلی سربندی ۴۷ ساله، بازداشت و محاکمه شد. حکم اعدام وی به جرم قتل عمد در نهایت در ۳ آبان ۱۳۹۳ اجرا شد.
ریحانه جباری اتهام قتل غیرعمد را پذیرفته و دلیل آن را نتیجه دفاع از خود در برابر تجاوز جنسی اعلام کرده بود. پرونده ریحانه به قدری جنجالهای داخلی و خارجی داشت که یک بار وکیل او عبدالصمد خرمشاهی راجع به این پرونده گفت: شاید اگر این پرونده در رسانه ها این قدر جنجالی نمیشد، اولیای دم رضایت میدادند.
ریحانه طراح دکوراسیون داخلی یک شرکت تبلیغاتی و در اظهاراتش گفته بود که برای طراحی دکوراسیون مطب مقتول مرتضی عبدالعلی سربندی، پزشک عمومی رفته بوده است.
ریحانه علت چاقو زدن به این فرد را دفاع از خود در برابر تجاوز عنوان کرده بود. در نهایت با آن که ریحانه مدعی دفاع مشروع بود، اما مدارک و شواهد زیادی در صحنه به دست آمد که این گفته او را رد میکرد.
ریحانه جباری تیر ۸۶ ، زمانی که ۱۹ سال بیشتر نداشت دست به قتل زد و با گذشت هفت سال از جنایت، سوم آبان ۹۳ پای چوبه دار رفت.