در این مقاله تمامی نکات مرتبط با عقد وقف و اقدام به آن، به صورت صفر تا صد را به شما آموزش داده میدهم.
با مطالعه این مقاله میتوانید نکات مهم در خصوص عقد وقف و شرایط آن، ارکان مهم وقف، کلیات مرتبط با شرایط وقف و مال موقوفه و غیره را آموخته و شرایط واقف به همراه شرایط موقوف علیه را بشناسید.
برای اینکه با نکات مهم از مشاوره حقوقی و قانونی عقد وقف آشنا شوید پیشنهاد میکنم تا انتهای مقاله همراه من باشید.
آشنایی با نکات پایه وقف
در این قسمت از مقاله قصد دارم در قدم اول شما را با ماهیت عقد وقف آشنا کرده و تاریخچه و نقش وقف در اسلام و سیره ائمه را مختصرا بررسی کنم.
بنابراین اگر علاقهمند به کسب اطلاعات در خصوص نحوه تشکیل وقف هستید مطالعه این بخش از مقاله را به شما توصیه میکنم.
وقف چیست؟
ماده ۵۵ قانون مدنی به تعریف وقف پرداخته است. بر اساس این ماده وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود.
به طور کلی میتوان گفت وقف عبارت است از اینکه مالک عین مال خود را از مالکیت خود به طور دائمی خارج سازد و حق انتفاع از آن را فی سبیل الله برای شخص معین یا اشخاص نامعین قرار دهد.
در تعریف وقف دو جز وجود دارد؛ حبس عین به این معنا که مالکیت مال موقوفه از واقف سلب میشود و واقف و موقوف علیهم هیچ یک مالک مال نیستند و مال قابل نقل و انتقال و معامله نیست در واقع اثر وقف فک ملک است نه تملیک مال.
جز دیگر تسبیل منفعت به این معنا که منافع مال موقوفه در جهت خاصی که واقف تعیین کرده به مصرف برسد.
به طور مثال وقتی شخصی بنایی را بسازد و آن را به عنوان مسجد وقف کند بعد از انعقاد عقد وقف آن بنا از مالکیت واقف خارج شده و دیگر قابل انتقال نیست و باید لزوماً طبق نظر واقف عمل شود و تنها کاربرد آن مسجد خواهد بود.
تاریخچه وقف در اسلام
به طور کلی در خصوص تاریخچه وقف در اسلام میتوان گفت که پیش از اسلام نیز هرچند وقف به معنای امروزی وجود نداشته است اما از انواع مختلفی از امور خیریه یا اختصاص دادن اموال به معابد با نیات مختلف جریان داشته است که شباهت با وقف دارد.
بنابراین وقف پیش از اسلام نیز بین مردم رواج داشته با این تفاوت که بعد از اسلام با نیت رضای خدا و بر اساس احکام منحصر به خود شکل گرفته است.
در خصوص اقدام به وقف بعد از اسلام گفته میشود، پیامبر در سال سوم هجرت مزرعه حیطانالسبعه را که به او هدیه شده بود وقف نمود.
این روش از زمان پیامبر و امامان معصوم تا روزگار صحابه و تابعان آنها ادامه پیدا کرد. در کشور ما نیز بیشترین توسعه اوقاف بعد از اسلام مربوط به دوران صفویه است.
وقف در قرآن و روایات
در قرآن کریم آیهای که صراحتا به وقف اشاره کرده باشد وجود ندارد اما به طور کلی آیات مرتبط با احسان و انفاق، قرض الحسنه و تعاون و صدقه را میتوان برای سندیت وقف استدلال کرد؛ از جمله آیه ۹۲ سوره آل عمران و آیه ۴۶ سوره کهف.
در روایات ائمه نیز توصیه و تشویق به وقف، بسیار قابل توجه است از آنجا که بسیاری از آنها در روایاتشان از وقت به عنوان صدقه جاریه تعبیر کردهاند.
نحوه تشکیل عقد وقف
در این بخش از مقاله قصد داریم شرایط تشکیل عقد وقف و ضمانت اجرای آن را شرح دهیم؛
همانطور که اشاره کردیم وقف نوعی عقد است و بنابراین جهت ایجاد آن حداقل دو اراده لازم است. ایجاب همواره از سوی واقف صورت میگیرد اما در مورد اینکه چه کسی باید ایجاب واقف را قبول کند باید بین وقف عام و خاص قائل به تفکیک شویم.
بر اساس آنچه در ماده ۵۶ قانون مدنی آمده است وقف واقع میشود به ایجاب از طرف واقف به هر لفظی که صراحتا دلالت بر معنی آن کند و قبول طبقه اول از موقوف علیهم یا قائم مقام قانونی آنها در صورتی که محصور باشند مثل وقف بر اولاد و اگر موقوف علیهم غیر محصور یا وقف بر مصالح عامه باشد در این صورت قبول حاکم شرط است.
بر اساس این ماده؛ در وقف ایجاب همواره از سوی واقف ابراز میشود و در وقف خاص قبول وقف با موقوف علیهم است و در وقف غیر محصور و وقف عام قبول با حاکم خواهد بود.
اما منظور از حاکم در بحث وقف چیست؟ بسیاری از حقوقدانان منظور از عبارت حاکم را مقام یا سازمان یا ادارهای که وقف مرتبط با آن مجموعه است میدانند؛ البته امروزه بر اساس قوانین فعلی منظور از حاکم ولی فقیه و به نمایندگی از ولی فقیه سازمان اوقاف و امور خیریه است.
ارکان عقد وقف
در این بخش از مقاله میخواهم ارکان تشکیل دهندهی عقد وقف را همراه با شرایط منحصر به آن به شما توضیح دهم؛ بنابراین مطالعه این بخش میتواند موجب دستیابی شما به اطلاعات مهم قانونی در خصوص واقف، موقوف علیهم و مال موقوفه شود.
واقف و شرایط آن
در قانون مدنی برای واقف شرایطی پیشبینی شده است که در این بخش از مقاله قصد داریم آنها را دستهبندی و مطالعه کنیم؛
واقف باید دارای اهلیت باشد
مطابق قواعد عمومی قراردادها یکی از شرایط اساسی معاملات اهلیت طرفین است؛ همچنین در ماده ۵۷ قانون مدنی آمده است که واقف باید مالک مالی باشد که وقف میکند و به علاوه دارای اهلیتی باشد که در معاملات معتبر است.
در این ماده تنها به اهلیت واقف اشاره شده است اما موقوف علیهم نیز باید دارای اهلیت باشند و اگر دارای اهلیت نباشند ولی یا قیم ایشان به جای موقوف علیه محجور عقد وقف را قبول خواهد کرد.
نکته قابل توجه آن است که در صورتی که واقف اهلیت قانونی را داشته باشد اما اختیار تصرف در اموال خود را از دست بدهد مانند تاجر ورشکسته و شخصی که اموالش در اجرای احکام مدنی توقیف شده است، باز هم حق وقف کردن اموال خود را ندارد، در غیر این صورت وقف باطل است.
واقف باید مالک عین مال موقوفه و منافع آن باشد
همانطور که اشاره کردیم مالکیت مال موقوفه در ماده ۵۷ قانون مدنی مورد اشاره قرار گرفته است؛ بنابراین وقف مال دیگران یعنی وقف فضولی غیر نافذ است و با تنفیذ بعدی مالک تبدیل به وقف صحیح میشود.
در خصوص مالکیت منافع در ماده ۶۴ قانون مدنی آنچه مورد اشاره قرار گرفته است آن است که مالی را که منافع آن موقتا در اختیار دیگری است میتوان وقف کرد و همچنین مالی را که در آن حق اتفاق وجود دارد میتوان وقف کرد.
واقف نمیتواند خود جز موقوف علیهم باشد
بر اساس ماده ۷۲ قانون مدنی وقف بر نفس باطل است؛ البته این نکته قابل توجه است که این ماده مخصوص وقف خاص است و در خصوص وقف غیر محصور و وقف عام با توجه به اینکه موقوف علیهم دقیقا معین نمیشوند و وقف به سود عموم جامعه است خود واقف همچون عضوی از جامعه است میتواند از مال موقوفه استفاده کند.
آن چنان که در ماده ۷۴ قانون مدنی آمده است که در وقف بر مصالح عامه اگر خود واقف نیز مصداق موقوف علیهم واقع شود میتواند منتفع گردد. به عنوان مثال اگر شخصی زمین خود را وقف نماید که مسجد شود خود واقف نیز میتواند در آن مسجد وارد شده و از آن استفاده کند.
موقوف علیهم و شرایط آن
در ادامه قصد داریم شرایط موقوف علیه یا موقوف علیهم را بررسی کنیم؛
- اولا موقوف علیهم باید در زمان عقد موجود باشند:
موقوف علیهم باید در زمانی که عقد وقف تشکیل میشود موجود باشند به عبارتی وقف کردن مالی بر شخصی که هنوز به دنیا نیامده یا فوت کرده باطل است آن چنان که ماده ۶۹ قانون مدنی در این باره مقرر میدارد وقف بر معدوم صحیح نیست مگر به تبع موجود!
استثنای آخر ماده به این معنا است که واقف میتواند برای شخص یا اشخاص موجود وقف کند و مدتی را تعیین نماید و شرط نماید اگر اشخاص معدوم که در نظر وی هستند در آن مدت به دنیا آمدند آنها نیز جز موقوف علیهم قرار گیرند.
در واقع در این حالت واقف اول به موجود وقف میکند و معدوم را هم ضمیمه موجود میکند که به واسطه موجود او نیز از مال موقوفه بهرهمند گردد.
- ویژگی و شرط دیگر آن است که موقوف علیهم باید اهلیت داشته باشند؛
همانطور که اشاره کردیم علاوه بر واقف باید موقوف علیه نیز دارای اهلیت باشند این شرط را علاوه بر قواعد عمومی قراردادها از قسمت اول ماده ۶۳ قانون مدنی میتوان برداشت کرد.
در صورت عدم اهلیت موقوف علیهم ولی یا قیم ایشان به جای محجورین عقد وقف را قبول خواهند کرد.
- شرط دیگر آن است که موقوف علیهم باید معین باشند و مجهول نباشند؛
البته این شرط مخصوص وقف خاص است زیرا در وقف عام موقوف علیهم تعیین نمیشوند اما در خصوص وقف خاص باید دقیقاً معین باشند و نباید بین چند نفر مردد باشد.
ماده ۷۱ در مورد معین بودن موقوف علیهم در وقف خاص بیان میکند وقف بر مجهول صحیح نیست.
البته مجهول بودن وقف از سه جهت ممکن است روی دهد:
- اولا وقف بر چند شخص به نحو تردید!
- یا مجهول ماندن مال موقوفه مانند آن که واقف بگوید خانهام یا اتومبیلم را وقف کردم!
- و حالت سوم مجهول ماندن مصرف وقف مانند آن که کسی زمینی را وقف کند ولی مصرف آن را تعیین نکند.
مجهول ماندن مصرف تنها در وقف خاص باعث بطلان وقف است زیرا در وقت عام اگر مصرف وقف مجهول بماند وقف باطل نیست و به حکم ماده ۹۱ قانون مدنی این موقوفه صرف بریات عمومی میشود.
مال موقوفه
هم اکنون قصد دارم علاوه بر شرایط واقف و موقوف علیهم شرایطی که برای اموال موقوفه تعیین شده را بررسی کنم؛
شرط اول آن است که مال موقوفه باید عین باشد. بر اساس ماده ۵۵ قانون مدنی مال موقوفه باید عین باشد و وقف دین یا منفعت باطل است زیرا در این ماده آمده است وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود.
بر اساس این ماده وقف دین و منفعت باطل است وقف دین مانند آن که شخصی مبلغ پولی را که از دیگری طلبکار باشد وقف نماید.
شرط دیگر آن است که مال موقوفه باید معلوم باشد؛ یکی از شرایط اساسی معاملات این است که مال موضوع معامله معلوم باشد در وقف نیز مال موقوفه باید معلوم باشد و الا وقف باطل است. اگر مال موقوفه معلوم نباشد موضوع تابع وضعیت وقف بر مجهول خواهد بود و به حکم ماده ۷۱ قانون مدنی باطل است.
سومین نکته آن است که مال موقوفه باید معین باشد؛ منظور از معین بودن مال موقوفه یعنی اینکه مال موقوفه مردد بین چند مال نباشد مانند اینکه واقف بگوید خانهام یا مغازهام را وقف کردم در این حالت مال موقوفه دقیقا معین نیست و بین دو مال مختلف مردد است!
مال موقوفه باید از اموال غیر مصرفی باشد؛ مال موقوفه باید از اموالی باشد که عین مال قابلیت بقا را داشته باشد این دسته از اموال را عموما اموال غیر مصرفی مینامیم؛ بر اساس ماده ۵۸ قانون مدنی فقط وقف مالی جایز است که با بقای عین بتوان از آن منتفع شد اعم از اینکه منقول باشد یا غیرمنقول مشاع باشد یا مفروز.
طبق این ماده وقف اموالی که با مصرف از بین میروند باطل است مانند وقف خوردنیها و آشامیدنیها.
البته ممکن است کسی مال مصرفی را به نحوی استفاده کند که عین مال باقی بماند مانند آنکه شمع را فقط برای به نمایش گذاشتن وقف کنند بدون آنکه آن را روشن کنند؛ در این صورت چنین وقفی صحیح است.
ویژگی دیگر مال موقوف آن است که باید قابلیت قبض داشته باشد.
قبض شرط صحت وقف است و بنابراین ایجاب و قبول بدون قبض هیچ الزام و تعهدی را برای واقف ایجاد نمیکند؛ و همچنین وقف مالی که قابل قبض و اقبال نیست باطل است اگر واقف نتواند مال موقوفه را تسلیم نماید اما موقوف علیهم خود بتواند مال را قبض کند عقد صحیح است.
ویژگی دیگر مال موقوفه و جهت وقف آن است که هر دو باید مشروع باشند. بنابراین وقف کردن اموال نامشروع مانند اسلحه و مشروبات الکلی باطل است.
همچنین وقف کردن مالی که مشروع است اما جهت مصرف آن برای مقاصد نامشروع است باطل است؛ مانند وقف کردن خانهای جهت تاسیس خانه فساد و قمارخانه.
تولیت وقف
از آن جایی که مال موقوفه را نمیتوان بعد از وقف به حال خود رها ساخت و یا آن را به طور کامل به موقوف علیهم سپرد زیرا این احتمال وجود دارد موقوف علیهم با تبانی یکدیگر آن را بین خود تقسیم نمایند در حالی که از چنین حقی برخوردار نیستند و فقط حق استفاده از آن را دارند؛ لازم است شخص یا نهادی به عنوان مدیر امور مال موقوفه را بر عهده بگیرد.
به طور مثال اگر کارخانهای وقف شده باید مانند یک مدیرعامل به حساب کتاب و دخل و خرج آن رسیدگی کرد.
شخصی را که اداره امور مال موقوفه بر عهده اوست متولی و عمل او را تولیت مینامیم.
شرایط تعیین و عزل متولی
نصب متولی در وقف خاص از حقوق واقف محسوب میشود؛ ماده ۷۵ قانون مدنی در این باره مقرر میدارد «واقف میتواند تولیت یعنی اداره کردن امور موقوفه را مادام الحیات یا در مدت معینی برای خود قرار دهد و نیز میتواند متولی دیگری معین کند که مستقلا یا مجتمعا با خود واقف اداره کند.
تولیت اموال موقوفه ممکن است به یک یا چند نفر دیگر غیر از خود واقف واگذار شود که هر یک مستقلا یا منضما اداره کنند و همچنین واقف میتواند شرط کند که خود او یا متولی که تعیین شده است نصب متولی کند و یا در این موضوع هر ترتیبی را که مقتضی بداند قرار دهد.»
پس بر اساس این ماده واقف میتواند خود را به عنوان متولی انتخاب نماید یا اینکه یک یا چند نفر شخص ثالث را به عنوان متولی انتخاب نماید؛ و یا آنکه واقف میتواند خود با شخص یا اشخاص ثالث تولیت را با هم بر عهده گیرند.
در خصوص پایان سمت متولی، ممکن است سمت متولی به هر یک از دلایل زیر پایان یابد؛ از جمله پایان مدت تولیت عزل متولی یا منعزل شدن متولی.
بر اساس ماده ۷۵ قانون مدنی تولیت میتواند مادام العمر یا برای مدت معین باشد اگر تولیت برای مدت معین باشد و آن مدت پایان یابد متولی از سمت خود منعزل میشود و بعد از این مدت دیگر هیچ حق یا تکلیفی نسبت به موقوفه نخواهد داشت.
اما بر اساس ماده ۷۹ قانون مدنی حاکم یا واقف اصولا حق عزل متولی را ندارند مگر آنکه حق عزل پیش بینی شده باشد؛ هرگاه متولی مرتکب تعدی و تفریط شود حاکم شخصی را به عنوان امین بر موقوفه قرار میدهد.
همچنین بر اساس ماده ۸۰ قانون مدنی اگر واقف صفت یا وصف خاصی را در شخص متولی شرط کرده باشد و متولی فاقد آن وصف گردد منعزل میشود مثلاً تصور کنید واقف شرط کرده که شخص الف تا زمانی که مجرد است متولی بماند اگر الف در حین تصدی به تولیت ازدواج کند از سمت تولیت منعزل میشود.
دقت کنید که منعزل شدن امری قهری است و نیاز به اراده هیچ کدام از طرفین ندارد در حالی که عزل ارادی است و با اراده حاکم یا واقف صورت میگیرد.
اختیارات متولی و تکالیف او
مهمترین تکلیف متولیان، اداره مال موقوفه است؛ اگر واقف ترتیب و برنامه خاصی برای اداره مال موقوفه تعیین کرده باشد متولی مکلف است برابر با ترتیبات و برنامههای تعیین شده توسط واقف عمل کند.
به طور مثال اگر واقف برای نحوه استفاده از مال موقوفه، نحوه تقسیم منافع و سایر موارد ترتیبی را تعیین کرده باشد متولی باید بر اساس دستورات واقف پیش برود.
همچنین متولی باید مانند یک وکیل امین رفتار کرده و در اداره مال موقوفه مصلحت موقوف علیهم را رعایت کند.
نکته مهم آن است که تعهداتی که متولی برای موقوفه ایجاد میکند اگر در حدود متعارف و به مصلحت موقوفه باشد معتبر است و متولی بعدی نیز به آن پایبند خواهد بود اما اگر خارج از حدود اختیارات یا حدود متعارف یا بر خلاف مصالح موقوف باشد، متولی بعدی الزامی به رعایت آن تعهدات ندارد.
پس از اینکه منافع مال موقوفه به دست آمد متولی باید ابتدا مخارج خود مال موقوفه مانند هزینههای استهلاک تعمیر تعویض و هزینههای تامین منابع و… را از آن کم کرده زیرا بر اساس ماده ۸۶ این هزینهها بر حق موقوف علیهم مقدم است.
تکلیف دیگر متولی عدم تفویض تولیت به اشخاص دیگر است؛ منظور از تفویض تولیت یعنی واگذار کردن سمت تولیت به دیگری و کنار کشیدن متولی؛ با تفویض تولیت متولی تمامی حدود اختیارات خود را به شخص دیگر انتقال میدهد و دیگر صاحب سمتی نخواهد بود.
بر اساس ماده ۸۳ قانون مدنی متولی نمیتواند موضوع تولیت را به دیگری تفویض کند مگر اینکه این حق به او از جانب واقف داده شده باشد.
اما متولی میتواند برای انجام موضوع تولیت وکیل بگیرد، مگر آنکه این حق از او گرفته شده باشد یا در عقد شرط مباشرت متولی شده باشد.
تکلیف دیگر متولی تقسیم منافع موقوفه است؛ یکی از مهمترین مسائل مربوط به وقف تقسیم منافع مال موقوفه است، مثلا اگر موضوع وقف باغی باشد که دارای درختان میوه است پس از حصول منافع باید آن را تقسیم کرد.
بر اساس ماده ۸۷ قانون مدنی برای تقسیم منافع مال موقوفه اولویتهای زیر وجود دارد:
- اگر واقف ترتیبی معین کرده باشد باید به همان ترتیب رفتار کرد بنابراین مثلا اگر واقف تعیین کرده باشد که شخص الف دو برابر شخص ب سهم بگیرد به همین ترتیب باید عمل شود.
- اگر واقف خود ترتیبی تعیین نکرده باشد اما تصمیمگیری را به متولی یا شخص دیگری واگذار کرده باشد باید مطابق دستور متولی یا شخص دیگر رفتار کرد.
- حالت سوم آن است که هیچ ترتیبی از سوی واقف تعیین نشده و اذنی به دیگران نیز داده نشده باشد در این حالت باید منافع بین موقوف علیهم به تساوی تقسیم شود.
موارد تعدد متولی
اگر واقع فقط یک متولی برای موقوف تعیین کرده باشد اداره مال موقوفه نیز با همان یک نفر است. متولی باید در امور مربوط به مال موقوفه مانند یک وکیل امین رفتار نماید و از تعدی و تفریط بپرهیزد و همچنین حدود اختیارات و مصلحت وقف و موقوف علیهم را رعایت نماید.
اما اگر واقف چند نفر متولی تعیین کرده باشد طبق آنچه در ماده ۷۵ و ۷۷ قانون مدنی آمده است اختیارات متولی به چهار حالت تقسیم میشود؛
- حالت اول استقلال در حالت استقلال واقف به هر یک از متولیها اختیار مستقل میدهد که بدون نیاز به نظر متولیهای دیگر در مورد تولیت اقدام نماید برای مثال اگر موضوع وقف خانهای باشد که به اجاره داده شود و اجرت آن بین موقوف علیهم تقسیم شود هر یک از متولیها جدای از سایرین میتوانند با رعایت مصلحت مال موقوفه را اجاره دهد و هر کدام که زودتر اقدام کند تنظیم قرارداد او صحیح خواهد بود.
- حالت دوم اجتماع در حالت اجتماع واقف به هر یک از متولیها اجازه و اراده مستقل برای تصمیم گیری نمیدهد و متولیان چنین حقی ندارند اگر چند نفر به صورت اجتماع متولی مالی باشند برای اداره امور وقف باید با مشورت و اراده جمعی اقدام کنند و هر یک از آنها مستقلاً نمیتواند بدون دخالت دیگران اقدام کند.
- حالت سوم ترتیب این حالت نوعی از حالت استقلال است با این تفاوت که در ترتیب متولیها در طول یکدیگر قرار دارند حق اولویت برای آنها وجود دارد بنابراین در این حالت ابتدا اولویت اداره مال با متولی شماره یک است در صورتی که این متولی نخواهد یا نتواند تولیدات را اجرا کند حق تولیت به شماره ۲ میرسد و به همین ترتیب تا آخر.
- حالت چهارم اطلاق است که واقف چند متولی را برای اداره مال موقوفه تعیین کرده اما هیچ اشارهای به حدود اختیارات آنها نکرده است در حالت اطلاق بر اساس اصول حقوقی حالت اجتماع را اجرا میکنیم زیرا اصل بر اجتماعی بودن است و استقلال و ترتیب باید تصریح شوند.
انواع وقف به اعتبار موقوف علیه
حال که تا اینجای مقاله با شرایط و ارکان وقف و مال موقوفه آشنا شدید و نکات مهم مربوط به شرایط واقف و موقوف علیهم را مطالعه کردید و با تولیت و اختیارات و تکالیف آن آشنا شدید، در این بخش از مقاله قصد دارم مهمترین نکات مرتبط با انواع وقف را بیان کنم.
وقف عام
وقتی که به یکی از دو حالات زیر باشد وقف عام است؛
- وقفی که موقوف علیهم آن غیر محصور باشد مانند وقف بر فقرا
- و یا وقف بر جهات یا مصالح عامه باشد مانند وقف برای ساخت مدرسه یا وقف برای درختکاری و بیابان زدایی.
در وقف آن واقف موقوف علیهم را نه با نام آنها معین میکند و نه خصوصیت و ویژگی برای آنها معین میکند بلکه وقف را به نفع عامه انجام میدهد در وقف عام موقوف علیهم همه افراد جامعه هستند.
وقف خاص
هرگاه واقف مال موقوفه را به یک یا چند نفر معین وقف کند و خاص است بنابراین تفاوتی نمیکند که در وقف خاص موقوف علیهم چند نفر باشد تنها مهم این است که واقف آنها را دقیقا معین کرده باشد مثلا در حالتی که واقف مال را به فرزندان یا دوستان معین خود وقف کند وقف خاص است.
شرایط وقف
در ادامه با شرایط مرتبط با عقد وقف از جمله صیغه وقف، وقف معاطاتی و فضولی آشنا میشویم و به اثر قبض در وقف میپردازم.
صیغه وقف
منظور از صیغه وقف چیزی است که واقف با آن اراده خود در خصوص وقف مال خود را ابراز میکند؛ ابراز اراده واقف میتواند با لفظ یا نوشتن باشد.
نکته مهم آن است که لازم نیست واقف صیغه وقف به عربی را بخواند همین که بگوید خانه خود را وقف کردم صحیح است.
در واقع انشا لفظی در وقف شرط نیست، مهم ابراز اراده به هر طریق است.
معاطات در وقف
مطابق نظر اکثر فقها وقف معاطاتی یعنی وقتی که بدون گفتن لفظ خاصی دلالت بر وقف کند صحیح است مثلا فردی مسجدی را به قصد وقف بر مسلمین بسازد و در اختیار آنها بگذارد بدون آن که صیغه لفظی بخواند.
وقف فضولی
یکی از مهمترین مباحث در خصوص عقد وقف، بررسی اعتبار وقف فضولی است. همانطور که از قانون مدنی پیداست برای ایجاد عقد وقف واقف باید مالک آن مال باشد.
اما باید بدانیم گاهی ممکن است شخص فضول با تصور اینکه مالی از آن خود اوست اقدام به وقف میکند؛ گاهی نیز ممکن است با آگاهی نسبت به این موضوع که مال متعلق به غیر است اقدام به وقف نماید.
از آن جایی که وقف نیز از جمله عقود است، اقدام فضولی در آن امکانپذیر است و بنابراین وقف فضولی با اجازه مالک قابل تنفیذ است. مستند این نکته مواد ۵۷ و ۶۵ قانون مدنی است.
قبض در وقف
نکته مهم آن است که قبض شرط صحت وقف است؛ بر اساس ماده ۵۹ قانون مدنی اگر واقف عین موقوفه را به تصرف وقف ندهد وقف محقق نمیشود و هر وقت به قبض داد وقف تحقق پیدا میکند.
بنابراین وقف عقدی عینی است و قبض در آن شرط صحت است بنابراین هرگاه پس از ایجاب و قبول واقف مال موقوفه را به قبض موقوف علیهم داد عقد وقف کامل و الزام آور است.
در خصوص قبض مال موقوفه این نکات قابل توجه است که در عقود عینی مانند عقد وقف، فوت یا حجر هر یک از طرفین قبل از قبض موجب زوال ایجاب و قبول میشود و بنابراین ایجاب و قبول بدون قبض هیچ الزام و تعهدی را برای واقف ایجاد نمیکند بنابراین واقف قبل از قبض مال موقوفه میتواند از وقف منصرف شود.
نکته مهم دیگر آن است که وقف مالی که قابل قبض و اقباض نیست باطل است. البته اگر واقف نتواند مال موقوفه را تسلیم کند اما موقوف علیهم خود بتواند مال را قبض کند عقد صحیح است.
در ماده ۶۰ قانون مدنی بیان شده است که در قبض فوریت شرط نیست و مادامی که واقف رجوع از وقف نکرده است هر وقت قبض بدهد وقف تمام میشود.
بیع اموال موقوفه چه حکمی دارد؟
اموال موقوف جز اموالی هستند که قابلیت نقل و انتقال ندارند و نقل و انتقال آنان به غیر از مواردی که قانون تعیین کرده باطل است. بنابراین بعد از وقف نه واقف نه متولی نه موقوف علیهم و نه حاکم حق فروش مال موقوفه را نخواهند داشت.
بر اساس ماده ۳۴۹ قانون مدنی بیع مال وقف صحیح نیست! اما در این خصوص باید گفت که استثنائات بسیاری به این موضوع وارد شده که با تحقق آنها فروش مال موقوفه صحیح خواهد بود.
این استثنائات در ماده ۸۸ و ۳۴۹ قانون مدنی مورد بررسی قرار گرفته است:
در صورتی که مال موقوفه خراب شود یا ترس از خراب شدن آن باشد و کسی برای بازسازی یا تعمیر آن حاضر نشود مال موقوفه را میتوان فروخت. البته باید توجه داشت خرابی مال موقوفه باید به حدی باشد که دیگر امکان استفاده از آن ممکن نباشد بنابراین هرگاه مال موقوف نیازمند تعمیر باشد مجوز فروش مال موقوفه وجود ندارد و متولی یا موقوف علیهم باید آن را تعمیر کنند و همچنین هرگاه بخشی از مال موقوف خراب شود فقط همان بخش فروخته میشود و باقی موقوفه باید به همان حال باقی بماند مگر آن که آن بخش خراب شده باعث شود که هیچ بخشی از مال موقوفه قابل استفاده نباشد.
همچنین در صورتی که در مورد نحوه تقسیم منافع یا استفاده از مال موقوفه بین موقوف علیهم اختلاف ایجاد شود و این احتمال وجود داشته باشد که این اختلاف تا حدی بالا بگیرد که به خون و خونریزی منجر شود مال موقوفه قابل فروش خواهد بود.
موارد بطلان وقف
در مواردی همچون وقف بر مقاصد نامشروع، وقف غیر قابل تسلیم، وقف بر معدوم و وقف بر مجهول وقف باطل است. همچنین علاوه بر مواردی که ذکر کردیم در خصوص وقف بر نفس نیز وقف باطل است.
مثلا اگر واقف شرط کند، کلیه هزینههای زندگی را موقوف علیه بپردازد چنین وقفی نیز باطل است.
نکات مهم عقد وقف
مهمترین نکات مربوط به عقد وقف در ادامه مورد بررسی قرار میگیرند؛
- اولین نکته قابل توجه آن است که عقد وقف عقدی لازم است و بنابراین طرفین نمیتوانند آن را به هم زده یا اقاله کنند.
- نکته دیگر آن است که موقوفه باید عین معین باشد بنابراین وقف دین و منفعت و حق باطل است.
- دیگر آنکه پس از وقف مال موقوفه قابلیت نقل و انتقال ندارد مگر در موارد بسیار استثنایی که فروش آن جایز باشد که در متن مقاله به آن اشاره کردیم.
- نکته جالب توجه دیگر در خصوص عقد وقف آن است که وقف مال برای فرار از دین عقد غیر نافذ است و تنفیذ آن مربوط به طلبکاران میشود و در صورتی که طلبکاران عقد وقف فضولی را رد کنند وقف باطل است.
همچنین باید توجه داشت که وقف مال مشاع صحیح است بنابراین ایرادی ندارد که فردی که مالکیت مشاعی بر یک مال دارد سهم خود را وقف کند.
پرسشهای متداول
در این مقاله تلاش کردیم عقد وقف و نکات مرتبط با آن را به صورت صفر تا صد بررسی کرده و ارکان عقد وقف و شرایط آن را مطالعه کنیم. در ادامه به مهمترین پرسشهای متداول شما میپردازم.
ارکان وقف چیست؟
منظور از عین موقوفه چیست؟
تنظیم قرارداد وقف با متخصصین بنیاد وکلا
آیا شما یا یکی از نزدیکانتان با مشکل مرتبط با عقد وقف مواجه هستید؟ گروه حقوقی بنیاد وکلا به عنوان معتبرترین مرکز حقوقی ایران در این زمینه تخصص و تجربه لازم را دارد تا شما را در هر مرحله از رسیدگی قانونی راهنمایی کند.
خدمات ما در حوزه دعاوی مرتبط با عقد وقف شامل:
- تحلیل دقیق پروندههای مربوط به دعاوی وقف توسط وکیل وقف
- نمایندگی قانونی در محاکم و فرآیندهای قضایی مربوط به عقد وقف و آثار آن
- راهنمایی در خصوص اقدامات پیشگیرانه و حقوقی در ارائه و تنظیم دادخواست مرتبط با دعاوی وقف و تولیت و… آن میشود.
اگر به دنبال وکیل متخصص دعاوی مرتبط با وقف هستید و میخواهید هر چه سریعتر با وکیل در موضوع وقف، تولیت و سایر دعاوی مرتبط مشورت کنید ، وارد صفحه مشاوره حقوقی وقف شوید و از روشهای مختلف تلفنی و آنلاین استفاده کنید.