بیتردید فرهنگ «وقف» یکی از سنتهای حسنه اسلامی است که درباره ثواب و فضیلت آن نیز به طور مکرر در منابع فقهی یاد شده است.
حتی بنا به روایتی از امام صادق علیه السلام از آن به «صدقه جاریه» نام بردهاند.
همچنین، وقف یکی از عمدهترین زیرساختهای اقتصادی جهان اسلام و از ارزشهای مطرح شده در جهانبینی دینی نیز به شمار می آید.
علاوه براین، یکی از راههای ادامه نیکوکاری و کمک به همنوعان «وقف» است که واقف با وقف اموال و املاک خود برای امور خیریه و عام المنفعه، درآمد آن موقوفات را به امور خیریه اختصاص میدهد.
از آنجا که وقف دارای شرایط و مقررات قانونی و شرعی خاصی است، بنابراین دانستن احکام قانونی آن نیز ضروری است.
مطابق ماده ۵۵ قانون مدنی وقف عبارت است از ” اینکه عین مال، حبس و منافع آن تسبیل شود “.
این تعریف یعنی اینکه اصل مال و عین آن ثابت نگه داشته شود، در حالی که استفاده از منافع آن ادامه داشته باشد.
بنابراین عقد وقف یعنی اینکه مالی مثلا خانه ای حفظ شود تا موقوف علیهم از منافع آن استفاده کنند.
در این مقاله ارکان عقد وقف از جمله واقف، موقوف علیهم و موقوف را بررسی می کنیم.
برای تحقق عقد وقف باید هر سه رکن عقد وقف وجود داشته باشد.
واقف
اولین رکن از ارکان عقد وقف، واقف است.
واقف یعنی وقف دهنده، یعنی کسی که مالش را وقف می کند.
واقف باید اهلیت قانونی و شرعی بستن قرارداد را داشته باشد که به آن اهلیت انعقاد قرارداد می گویند.
اهلیت انعقاد قرارداد به طور کلی یعنی وقف دهنده باید عاقل باشد، عاقل باشد و برای بستن قرارداد قصد و رضایت داشته باشد.
در ماده ۵۷ قانون مدنی آمده است که واقف باید مالک مالی باش که وقف می کند.
بنابراین برای اینکه کسی بتواند مالش را وقف کند باید ابتدا مالک آن مال باشد و سپس از نظر حقوقی صلاحیت این کار را داشته باشد یعنی عقل، بلوغ، قصد و رضایت.
موقوف علیهم
دومین رکن از ارکان عقد وقف، موقوف علیهم است؛ موقوف علیهم یعنی کسانی که مال به نفع آنها وقف شده است.
در واقع موقوف علیهم کسانی هستند که حق استفاده از مال موقوفه را دارند.
به تبع اینکه موقوف علیهم چه کسانی هستند، وقف به دو دسته وقف عام و وقف خاص تقسیم می شود.
در هر صورت، وقف چه عام باشد چه خاص، برای اینکه کسی بتوان موقوف علیهم باشد، باید سه ویژگی داشته باشد:
- موقوف علیهم وجود داشته باشد.
یعنی به نفع کسی که وجود ندارد؛ مثلا در حین عقد وقف فوت کرده است، صحیح نیست، اما برای معدومی که بعدا به وجود می آید می توان وقف کرد؛ مثلا وقف برای جنین صحیح است به شرطی که زنده متولد شود.
- موقوف علیهم باید معین باشند.
یعنی در عقد وقف باید مشخص باشد که وقف برای چه کسی است.
مشخصات، اسم و صفت آن باید معلوم باشد به گونه ایی که تعیین کردن آنها به سادگی امکان پذیر باشد؛ مثلا وقف برای مسجد باید مشخص باشد که منظور کدام مسجد در کدام محله است؛ در غیر این صورت عقد وقف باطل خواهد بود.
- موقوف علیهم باید اهلیت تملک داشته باشند.
یعنی کسی که مال را برای او وقف می کنیم باید از نظر عقلی و قانونی بتواند مالک منافع عین موقوفه شود که این موضوع همان مسائل مربوط با اهلیت است.
- عین موقوفه
سومین رکن از ارکان وقف، عین موقوفه است.
عین موقوفه یعنی مالی که توسط واقف، وقف می شود.
مال موقوفه باید ۴ ویژگی داشته باشد تا بتوان آن را وقف کرد:
- مال موقوفه باید عین باشد؛ یعنی نمی توان منفعت یک مال را وقف کرد یا دین را وقف کرد؛ وقف باید بر مال عینی که در عالم خارج وجود دارد و قابل لمس است، مثلا خانه یا زمین.
- مال موقوفه باید ملک واقف باشد؛ همانطور که در شرایط واقف گفتیم، واقف تنها می تواند مالی را وقف کند که ملک او باشد؛ اعم از اینکه مفروز باشد یا مشاع، مال منقول باشد یا مال غیر منقول باشد.
- مال موقوفه باید قابل انتفاع باشد؛ مالی که به وقف داده می شود باید به گونه ای باشد که بقا داشته باشد تا بتوان از منافع آن سود برد، یعنی مال باید به گونه ای باشد که امکان انتفاع از آن وجود داشته باشد؛ مثلا ساختمانی را به وقف مدرسه داد.
- مال موقوفه باید قابل قبض باشد؛ یعنی باید جوری باشد که بتوان آن را به دیگری تسلیم کرد تا در آن تصرف کند.