وقتی می شنویم که دادگاه در پرونده ای حکمی صادر می کند، از واژه حکم معنایی که به ذهن می رسد این است که دادگاه تصمیمی در مورد ماهیت دعوا و نتیجه آن گرفته است.
این معنای عرفی با معنای حقوقی حکم تقریبا مشابه است.
مطابق تعریف قانونگذار از حکم، چنانچه رأی دادگاه راجع به ماهیت دعوا و قاطع آن باشد، "حکم" نامیده می شود؛ در غیر این صورت، باید آن را " قرار " نامید.
بنابراین، در این مقاله می خواهیم به این مسئله بپردازیم که حکم چیست و چه معیارهایی برای تشخیص حکم وجود دارد.
آرائی که توسط دادگاهها صادر می شوند، به دو نوع قابل تقسیم اند.
دسته اول احکام هستند و دسته دوم قرارها می باشند.
بخش مهمی از تصمیماتی که توسط دادگاه صادر می شوند را احکام تشکیل می دهند.
در واقع اصلی ترین هدف خواهان از اقامه دعوی در دادگاه این است که در رابطه با دعوایی که در دادگاه مطرح کرده است حکم صادر شود و دادگاه با صدور این احکام، نتیجه دعوای ترافعی که بین طرفین مطرح شده را مشخص می کند و به موجب آن خصومت طرفین پایان می یابد و وظیفه دادگاه در خصوص رسیدگی به پرونده نیز پایان پیدا می کند.
مطابق قانون آیین دادرسی مدنی، انواع احکام دادگاه ها را می توان به حکم اعلامی و حکم تأسیسی، حکم حضوری و حکم غیابی، حکم نهایی و غیر نهایی و حکم قطعی و غیر قطعی تقسیم بندی نمود.
قانون آیین دادرسی مدنی در ماده ۲۹۹ ، آراء صادر شده از دادگاهها را به دو نوع حکم و قرار تقسیم می کند.
بر اساس این ماده "چنانچه رأی دادگاه راجع به ماهیت دعوا و قاطع آن به طور جزیی یا کلی باشد، حکم و در غیر اینصورت قرار نامیده می شود".
در واقع این ماده معیارهای تشخیص حکم را بیان کرده است.
معیارهای تشخیص حکم از قرار را می توان شامل موارد زیر دانست:
- در امور ترافعی صادر شده باشد.
منظور از این عبارت آن است که حکم در خصوص دعاوی ای صادر می شود که دو طرف با یکدیگر به اختلاف خورده باشند و به موجب این اختلاف به دادگاه مراجعه کرده باشند تا اختلاف بین خود را حل کنند.
بنابراین، آرائی که در امور حِسبی صادر می شوند را در بر نمی گیرد.
امور حِسبی اموری هستند که بدون آنکه میان اشخاص اختلافی راجع به آنها رخ داده باشد به آنها رسیدگی نمایند؛ مانند قیمومت، امور مربوط به غائب مفقود الاثر و …. .
- از دادگاه صادر شده باشند.
رأی در صورتی حکم محسوب می شود که از دادگاه صادر شده باشد.
در حال حاضر، با توجه به مقررات مختلف، دادگاه های مختلفی شامل این بند می شوند؛ اعم از دادگاه نخستین (بدوی)، دادگاه تجدیدنظر یا دادگاههای اختصاصی همچون دادگاه انقلاب، دادگاه ویژه روحانیت، دیوان عدالت اداری و … .
- راجع به ماهیت دعوا باشد.
ماهیت دعوا به طور کلی به تمام مسائلی گفته می شود که در ارتباط با امور موضوعی و برای روشن شدن موضوع و حلّ آن مورد توجه قرار می گیرند.
- قاطع دعوا باشد.
رأی دادگاه باید جزئا یا کلّا قاطع دعوا باشد تا حکم محسوب شود.
منظور این است که با صدور این رأی تکلیف دعوا روشن شده و پرونده از آن مرجع خارج شود، اما فرقی ندارد که اصل اختلاف را حل و فصل کرده یا نکرده باشد و فرقی هم ندارد که رأی مزبور قابل بررسی مجدد در همان مرجع یا مرجع دیگر باشد یا نه.
در صورتی که رأی صادر شده از دادگاه چنین شرایطی را داشته باشد ، می توان به آن عنوان حکم داد و در غیر این صورت به آن قرار گفته می شود و این است تفاوت میان حکم و قرار.