کیفری (جرائم)

پیشگیری از وقوع جرم

سپاس خدای را جل جلاله اعلا و ثنا که خالق است بی همتا و عاشقی ست بی مثال و سپاس خدایی را که آفرید بی منت بر مخلوق و او را آموخت آنچه اورا تعالی میبخشد و دمید بر او روح معشوق را تا که خود عاشق او باشد به افعال عبادی معشوق و بنده را زینت داد به علم و عقل که هیچ زیبایی را تصور رقابت با آن دو نیست.

این بنده حقیر سلسله مقالات خود را با عناوین مختلف زیر مجموعه ایی از (سلسله مباحث پیشگیری از وقوع جرم)نوشته خواهد شد که همگی در نهایت انتقاد از قوانین کشور عزیزمان ایران اسلامی ست که همراه با پیشنهادهای کاربردیست و صد البته به زبان عامه برای درک بهتر و بدون چالش خاص و عام . با این نیت که شاید با استعانت از پروردگار جل جلاله والعظمه به اندازه ناچیزی تکلیف خود را به جامعه پر بار و پر تلاش و عدالت جویی حقوق ادا کنم.. در این مقالات بیشتر سعی برآن دارم تا با استعانت از خداوند متعال ، قانون را به معنای واقعی حق جویی و عدالت نزدیک کرده و اشکالات اساسی آنها را برطرف نموده و قانون را در حد توان از این گستردگی و پراکندگی با اصلاح برخی کلمات به کمترین تعاریف رسانم. و همین تغییر سببی گردد بر جرم زدایی و پیشگیری از جرم و بزه….زیرا که یکی از مواردی که موجب افزایش جرم میشود گستردگی قانون است که در آینده به آن خواهیم پرداخت.

__tel_banner

آدمی هر آنچه در زندگی بخواهد باید بداند که بدون شناخت هرگز نمیتواند به تکامل لذت از آن خواسته برسد ویا به غایت و نتیجه ایی که در نظرش بوده نائل گردد و به جرات میتوان گفت اگر نیز رسیده باشد صرفا خود را اغنا نموده اما هیچ لذتی از آن نخواهد برد مانند آن است که : کودکی تلاش کند براساس شنیده هایش که آسمان چنین است وچنان ،تلسکوپی را تهیه کند و بدون اینکه شناختی از کهکشان و از امیال درونی خودش و حتی شناختی از کاربا تلسکوپ داشته شد شروع به نظاره گری کهکشان کند . بلا شک این عمل او نمیتواند بیشتر از دو الی سه شب طول بکشید ولو اینکه قبل از خرید برای خودش اهداف عالیه ایی نیز تداعی کرده باشد. حال با مثال بالا ، کودک چقدر میتواند موفق باشد و از تلسکوپ بهره برداری مفید کند و همچنین ازخواسته های خود لذت ببرد؟

حال فرض کنید : کودک دیگری هم تلسکوپ را خوب میشناسد هم کارکرد آن را خوب میداند و هم از کهکشان میتواند بهره وری خوبی داشته باشد ..آیا اگر تلسکوپ در اختیار داشته باشد همانگونه مورد استفاده قرار میدهد که کودک اول ؟آیا همان لذت را میبرد یا ……؟

  • الف) با لحاظ نمودن کلیه امکانات یکسان آیا این دو کودک منجم و ستاره شناس عالی و بی نظیری خواهند شد؟
  • ب) آیا صرف داشتن یک تلسکوپ میتوان آنهارا منجم و ستاره شناس خطاب نمود؟
  • ج) آیا اگر یکی منجم و دیگری معلم شد ، باید آنکه معلم شده را مجازات نمود؟
  • د) آیا صرف دانستن علم نجوم میتوان به نفر دوم ،اجازه طبابت نیز داد؟

لذا نتایج حاصله از عدم شناخت

تلاش بیهوده ۲) نا امید شدن ۳) ذوق و شوق را در خود خفه کردن ۴)گمراه شدن ازاهدافی که میتواند موفقیت او را تضمین نماید)

پس بنابرین اولین ومهمترین راز موفقیت جامعه بشری، شناخت است که میتواند مجرم را مصلح کند ، قاضی را عادل کند، وکیل را مسئول به دفاع از حق کند.پزشک را متعهد به طبابت کند نه تجارت، باید به جرات گفت ، نشاختن و غلط شناختن سر منشا تمامی غلطهای زندگی آدمیست.که البته غلط شناختن هزاران بار بدتر از نشناختن.

گاه این شناخت ناصحیح تا جایی ماررا به تباهی میکشد که تا هنگام مرگ بر دوش ما سنگینی دارد و بعضا نسلهای بعد از مارا نیز در بر میگیرد .لذا دولتی که توان علمی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی ملتش را نشناسد با این عدم شناخت نمیتواند دولت موفقی باشد و این عدم شناخت میتواند مترتب جرم پردازی ، جرم پروری و جامعه گریزی و جامعه ستیزی باشد و حتی شاید تباه کننده منافع یک مملکت مانند اختلاسها و غارت و چپاول ثروت یک مملکت. و یا بر هم زدن آسایش و آرامش مردمان جهان بشری را.

لازم است متذکر شوم برای درک بیشتر مطالب ، سعی دارم تا با زبان عامیانه بنویسم که همه مردم با هر درکی از آن بهره برداری و قضاوت کنند.

تا آدمی که خود منشا خطا و لغزش است ،قانونگذارخود باشد و بخواهد با تغییر در معانی کلمات و خلق کلمات بی معنی و یا درک غلط معانی یا درک معانی غلط ،جامعه ایی را قانونمند کند در حالیکه نتواند کلمات را با معانی درست و درک درست که اولین قدم در شناخت است بر خود القا نماید هیچ امیدی به نظم و رعایت قانون و قانونمندی و جرم زدایی ، نخواهد بود. و هیچگاه نمیتواند مدعی احقاق حق دیگران باشد ولو به اینکه هزاران دادگاه تشکیل گردد هزاران قاضی به قضاوت نشینند و حکم به قانون خودنوشته کنند . زیرا که : از شناخت خود ناتوان بوده و درکی از خود ندارد تا چه رسد به شناختن دیگران . راست و دروغشان ، درست و غلط بودنشان، و این قوانین اینگونه میشوند که اعلم و اهم آنها میشود 🙁 قانون گریزیها و فرار از قانون به وسیله خود قانونها همچون ‍‍پارتی بازیها ، رشوه گرفتن ها ، سفارشی شدنها. فرمایشی شدنها ) که اگر خود را میشناخت ، در جایگاهی قرار نمیگرفت که هیچ ارتباطی یا هیچ منطقی و درکی از آن ندارد . خب وقتی درست را نشناخت به یقین غلط را باور میکند و جامعه ایی را با غلط های فراوان پیش میبرد .

(که علم ناقص و غلط هزاران بار مخرب تر از جهل و ندانستن هاست)

ما هنوز از معنی دو کلمه ( خوب ، بد ) غافلیم که نمیدانیم در مسائل و گرایش های جدید چگونه به آن بپردازیم و چگونه خوب یا بد بودن آن را برای دیگران بنحوی بیان کنیم که دیگران بناچار و قهرا قبول نکنند بلکه با معنی درست و درک درست از خوبی و بدی آن را بپذیرند و قبول نموده و بکار ببندند زیرا زمانی آدمی از عمق وجودش و با تمام توانش به دنبال چیزی میرود و از آن تبعیت میکند که تمام وجودش آنرا درک کرده و ایمان پیدا کند و الا با اعتقاد همیشه دچار شبهه و توجیه است که حطاهای خود را توجیه نموده که هیچ خود را مجاب میکند که در این راه خطا و غلط کاملا خق با اوست و دیگران اشتباه میکنند مانند شخص معتادی که فکر میکند اگر آبی به دست و صورت خود برند مشکل حل است و هر که او را معتاد خطاب کند اشتباه میکند نه خود او که معتاد است لذا این فرد تا با این فکر پیش رود قابلیت ترک و اصلاح ندارد.

__tel_banner

در تحقیقاتی که از حدود ۸۰ الی ۱۰۰ نفری که انجام داده و سوال کردم ، به معنی و تفسیر منطقی از دو کلمه ( خوب و بد )نتوانستم برسم چراکه پاسخ صحیحی نیافتم،

بطور مثال : از آقایی سوال کردم : چگونه به عملی یا رفتاری یا مطلبی میتوان کفت: خوب؟ و یا بر عکس میتوان گفت بد ؟؟

مجددا پرسیدم: از نظر شما خوب به چه میگویند؟ بد به چه میگویند؟

ایشان متوجه نشدند کما اینکه از همه افرادی که از این سوال را پرسیدم متوجه نمیشدند و با جوابهای مصداقی و کلیشه ایی پاسخ میدادند . به هر حال ایشان با هزار در و دیوار زدن گفتند یک مثال واضح بزنید که بتوانم جواب درست تری بدهم .. بلا درنگ گفتم : بطور مثال و فرضا فکرکنید (که تا کنون کسی از کسی سوالی نپرسیده و اکنون بنده از شما سوال میپرسم ، برفرض مذکور آیا این پرسش بنده از شما عملی خوب است یا بد؟؟ و فکر فرضی کنید که این عمل (سوال پرسیدن) را میخواهید به دنیا معرفی کنید که خوب است و همه انجام دهند یا بر عکس به همه بگویید بد است و کسی حق ندارد از کسی سوال بپرسد ؟ چگونه و بر چه اساسی ملاک ( خوب ، بد) را میخواهید تشریح کنید ؟ ایشان نیز بعد از لحظه ایی گفتند : خب خوب خوبه دیگه ، بد هم بده آقا ….. و در حالیکه زیر لب یقین داشتم داشت منو سرزنش میکرد از پیش من رفت ..

خب حالا فرض کنید همین آقا قرار است وارد مجلس قانونگذاری شده و برای جامعه ایی بنا دارد مقنن باشد و قانونی را وضع کند که در ابتدایی ترین معانی کلمات عاجز است و در صورت ندانستن حتی حاضر به پرسیدن هم نیست .و صد البته که شاید بجرات بتوانم بگویم تمامی افرادی که از آنها پرسیدم همینگونه بودند ، که واقعا برام جالب بود .

ما اصولا هنوز نمیدانیم که رفتارهای خوب و بد کدامند و چون نمیتوانیم به بررسی خوب و بد بپردازیم و تعریفی در معنایی ساده و عوام فهم برای آن بیابیم و برای اینکه این راحتی را نیز از دست ندهیم، در ماده ۲ قانون مجازات اسلامی میگوییم : هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل که در قانون برای آن محازات تعیین شده ، جرم است ……. یا اینکه از معانی و تعاریفی برای کلمات قرار میدهیم که هیچگونه سنخیطی با جامعه امروز ندارد و فراموش میکنیم علوم اگر به روز نشوند هر چند که درست و صحیح باشند خودبخود مشکل ساز میشوند زیرا که فهم و درک آدمی بنا بر گذر زمان همچون فرهنگ او به زمان خود ترقی میکند و پیش میرود بنابرین اگر چنین بود که جوامع به عقب باز میگشتند خب بالقاعده باید کلمات و معانی آنها نیز بلاتغییر میماند اما اکنون که این قضیه امکان ندارد لذا ارباب علوم عالیه نیز باید این طلب را رعایت کنند و البته باید توجه داشت که پیشتر کشاند۹ن معانی نیز امکان پذیر نیست چرا که عمده ترین و تاثیر گذارترین عامل بر معانی و خلق کلمات جدید عرف است که مردم خود عامل خلق انها میباشند . ناگفته نماند که غلط و درست بوئن آن هم برای عرف در برخی کلمات بی معنی ست ببطور مثال سالهای زیادیست که از اختراع تلفن میگذرد و ما ایرانیان هنوز نتوانسته ایم کلمه آغازین صحبت در زمان صحبت با تلفن را از <<< الو >>> به چیز دیگری تغییر دهیم و حتی نمیدانیم کلمه ایی که بکار میبریم ، خوب است یا بد ) هر چند که علم به غلط بودن آن برایمان مانند روز روشن و آشکار است ولی چون پیش خود فکر میکنیم ضرری به کسی نمیرساند و یا نیازی به معنای آن نداریم پس اصلا حاضر به تغییر آن نیستیم کما اینکه فی الحال سعی بر عوض نکردن آن نیز داریم.

__online_banner

خب در قانون نیز با اینگونه موارد بسیار برخورد کرده و با علم به اشتباه بودن آنها سعی بر آن داریم تا با مفاهیم و معانی غلط آنها جامعه را نیز قانونمند سازیم اما روز به روز غرق در آماری میشویم که صعودی ست و بجرات میتوان گفت صعودی ،تصاعدی دارد و همگی خبر از جرم گرایی و مجرم سازی دارد و مهمتر آنکه سعی میکنیم با جرایم دیگر، بطور نامحسوس و توجیه کننده ( گول زننده ) به درمان و پیشگیری ازآن بپردازیم مانند جلسات بی نتیجه هرروزه ادارات و سازمانها و…. که همه مردم به وفور شاهد آن هستند.و در بدو ورود به تمامی ادار ات یا سازمان ها با آن برخورد کرده ایم .و نیازی به توضیح ندارد.

لذا نتیجه ندانستن معنی این دو کلمه بظاهر ساده( خوب ،بد ) منتج به نتیجه هایی میشود که عموما جامعه ایی یا مملکتی یا جهانی را به رسوایی و مصیبت های فراوان میکشاند و غرق در فساد و گمراهی میکند … و لزوما قربانیان این ندانسته ها بالیقین عوام ملتها هستند که مملکت خود را به دست این افرادی سپرده اند که در خوب و بد بودن ، خودشان هنوز به نتیجه نرسیده اند و نمیدانند افراد خوبی هستند یا بد و متاسفانه زمانی میفهمند که یا آن فرد بمیرد و از دنیا برود یا آن فرد را بگیرند و به پای چوبه دار ببرند. که دیگر بسیار دیر است.

ما ملت ایران دیر رسیدن را عادت خود کرده ایم و تا جبرا و قهرا مجبور نشویم نمیخواهیم نوآوران و خالقان خوبی باشیم بلکه به تقلب و رونویسی از دست دیگران عادت کرده ایم و نمیپذیریم که ما میتوانیم بهترین ها ، خوشبخت ترین ها باشیم.

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا