بسیاری از افراد هنگام بستن یک قرارداد نمی دانند که آیا می توانند در حین انجام قرارداد از آن منصرف شود و دیگر به عقد پایبند نباشند.
حدود پایبندی به قرارداد یکی از مهمترین مسائلی است که باید با آن آشنا بود. قانون گذار به این مسئله توجه کرده و یکی از انواع تقسیم بندی قراردادها و عقود را به تقسیم قرارداد به لازم و جایز اختصاص داده است.
این دسته بندی که یکی از مهم ترین دسته بندی هاست از این حیث مهم است که به اعتبار دوام یک عقد ایجاد شده است؛ یعنی به اعتبار اینکه دو طرف قرارداد تا چه میزان به یک عقد باید پایبند بمانند به وجود آمده است.
ما در این مقاله از سایت حقوقی بنیاد وکلا به بررسی یکی از مهمترین این دسته بندی ها یعنی عقد لازم و عقد جایز و تفاوت عقد لازم و جایز می پردازیم.
عقد لازم چیست؟
برای یک عقد و قرارداد زمانی می شود ارزش حقوقی قائل شد که هر دو طرف عقد به تعهد های خود پایبند باشند و به میل خودشان عقد را بر هم نزنند.
وقتی دو یا چند نفر با هم عقدی را منعقد می کنند ، در واقع مایل اند هر یک بر سر تعهد خود بماند و آن را رعایت کند.
به عقد و قراردادی که هیچ کدام از دو طرف معامله حق فسخ آن را نداشته باشد، عقد لازم گفته می شود؛ مانند عقد بیع (خرید و فروش) و یا عقد اجاره، در این عقود طرفین قرارداد حق فسخ عقد را ندارند؛ علت این امر هم حفظ حقوق دو طرف قرارداد است.
البته در قانون شرایطی معین شده است که طرفین می توانند حتی عقد لازم خود را هم بر هم بزنند و آن را فسخ کنند.
این شرایط شامل دو مورد زیر است:
- وقتی که در قانون به واسطه وجود شرایط خاصی به یکی از دو طرف حق فسخ داده شده باشد.
- وقتی دو طرف قرارداد با هم توافق کنند که عقد را فسخ کنند و هر دو به این کار راضی باشند.
در حقوق به توافق طرفین در فسخ عقد، اقاله می گویند.
اقاله عقد در حقوق به این دلیل پذیرفته شده است که همان دو نفری که عقد را بسته اند، می توانند بدون طی تشریفات خاصی و تنها با موافقت یکدیگر، به آن پایان هم بدهند.
با همه اینها اگر اقاله عقد به حقوق افراد دیگر یا منافع عمومی صدمه بزند، اقاله صحیح نیست؛ برای مثال عقد نکاح یا ازدواج را نمی توان بدون طی کردن تشریفات قانونی منحل کرد، زیرا این روند به نظم جامعه ضربه می زند.
عقد جایز چیست؟
عقد جایز عقدی است که هر کدام از دو طرف قرارداد، هر وقت که بخواهد، بتواند عقد را بر هم بزند.
برای بر هم زدن عقد جایز هیچ تشریفات خاصی وجود ندارد و طرف عقد می تواند هر زمان که خواستند بدون وجود هیچ علت خاصی عقد را منحل کند.
برای مثال قرارداد وکالت یک عقد جایز است که هر کدام از وکیل یا موکل هر زمان که بخواهند می توانند آن را بر هم بزنند.
موارد عقد جایز در قاون مشخص شده اند شامل عقد عاریه، عقد ودیعه، عقد وکالت، عقد مضاربه، عقد شرکت، عقد جعاله.
در واقع این عقود به این به این دلیل جایز هستند که سخت گیری هایی که در عقد لازم برای حفظ قرارداد می شود، در آنها وجود ندارد و اگر یکی از طرفین به ادامه قرارداد تنظیمی راضی نباشد، می تواند آن را بر هم بزند.
البته در شرایطی می توان عقد جایز را به گونه ای بست که نتوان آن را به این راحتی فسخ کرد.
تفاوت عقد لازم و جایز
اینکه بدانیم چه عقدی لازم است و چه عقدی جایز است از چند جهت به ما کمک می کند:
حدود الزام:
اولین فایده تشخیص تفاوت عقد لازم و جایز این موضوع این است که حدود الزام به قرارداد خود را می دانیم؛ یعنی اینکه می دانیم اگر عقد لازم است حق فسخ نداریم مگر در شرایط معین اما اگر عقد جایز باشد امکان فسخ وجود دارد.
تاثیر فوت یا جنون یکی از طرفین:
تفاوت دیگر عقد لازم و عقد جایز این است که وقتی یکی از دو طرف در عقد جایز فوت کند یا مجنون و سفیه شود، عقدی که این فرد با نفر دیگر بسته است، با پیش آمدن این وقایع، خود به خود منحل می شود؛ مثلا در عقد وکالت اگر وکیل فوت کند قرارداد وکالت بین وکیل از بین می رود.
اما اگر عقد لازم باشد با فوت و مجنون شدن یکی از دو طرف، عقد از بین نمی رود، مثلا در عقد اجاره فوت مستاجر باعث از بین رفتن قرارداد اجاره نمی شود و قرارداد اجاره تا پایان زمان قرارداد معتبر است.
اصل لازم بودن قرارداد:
حال اگر ندانیم عقد ما لازم است یا جایز باید چه کنیم؟
در این صورت ما اصل را بر لازم بودن عقد می گذاریم.
گفتیم که در قانون موارد انواع عقد جایز مشخص شده، بنابراین اگر عقد ما عنوان یکی از عقود جایز را نداشت و نتوانیم تشخیص دهیم که عقد لازم است یا جایز، اصل بر لازم بودن عقد است.