جرایمی که زنان مرتکب میشوند و حتی وسایل و روشهائی که بهکار میگیرند، با مردان تفاوت دارد.
برخی از پژوهشگران درباره علل بزهکاری زنان و بهخصوص عواملی که آنان را وادار به ارتکاب جرم میکند یا از ارتکاب جرم باز میدارد و موجب تقلیل بزهکاری میگردد، نظرات مختلفی ابراز داشتهاند که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در زنان عوامل عاطفی، جنسی و طرز عمل غدد مخصوصا هورمونها در سنین نزدیک به بلوغ، دروه یائسگی و پیری نقش مهمی ایفاء میکند.
اختلالات روانی از جمله عقبماندگی ذهنی، عدم تکوین شخصیت و تلقینپذیری، آنان را به محیط فحشاء که جرایم زنان است میکشاند.
زیستشناسان معتقد هستند که ضعف جسمی زنان مانع از ارتکاب جرایمی است که نیاز بهقدرت و چالاکی دارد.
دوگریف (De Greef) ضمن تائید این نظریه، عقیده دارد که بهطور دقیق نمیتوان مرز بین بزهکاری زنان و مردان را تعیین کرد، زیرا موقعیت اجتماعی و وضع زمان و مکان در جرم زنان و نوع جرایم ارتکابی آنان مؤثر است.
بهطور کلی، بررسیهای علمی ثابت کرده که حالت عصبی در پسرها در دوره بلوغ شدیدتر از دختران است و فزونی کروموزوم Y در مردان، آنان را در معرض ارتکاب جرمهای مختلف قرار میدهد.
جرایم خاص زنان را میتوان به شرح زیر تقسیم کرد، هر چند اکثر این جرایم را مردان نیز مرتکب میشوند:
گاه زنان، شوهر، معشوق یا رقیب عشقی خود را به قتل میرسانند و در این راه از انواع سم استفاده میکنند.
عدهای از زنان کودکان خود را ترک کرده یا با آنان بدرفتاری میکنند و گاه در اثر رفتار غیرانسانی خود منجر به قتل آنان میگردند.
صدور چک بیمحل و سرقت گروهی از مغازهها از جرایمی است که در بعضی از کشورهای جهان در زنان بیشتر مشاهده میشود.
شهادت دروغ، تهمت و افترا، نوشتن نامههای بدون امضاء یا با نام مستعار نیز از جرایمی است که در نزد زنها بیشتر دیده میشود.
تشویق دیگران بهویژه کودکان به فحشا، عیاشی و شهوترانی و ولگردی از جمله جرایمی است که زنان بیش از مردان مرتکب میشوند.
زنان معتاد غالبا در توزیع مواد مخدر شرکت کرده، گاه از کودکان نیز در این امر استفاده میکنند.