در راستای احکام و اصطلاحات در فقه باید گفت آشنایی با آنان سبب دید بهتر و تفسیر صحیح تری از قانون می گردد.
ما در این مطلب به بررسی احکام و اصطلاحات رایج در فقه به کمک دانش وکیل متخصص می پردازیم.
احکام فقهی
سه دسته از احکام فقهی را می توان تصور نمود:
- احکام عقلی: احکامی هستند که عقل انسان بدون این که شرع را در نظر بگیرد، به آن حکم می کند.
- ادراک های عقل نظری و ادراک های عقل عملی:
- بعضی از دریافت های عقلی مربوط به قواعد حاکم بر هستنی اند (ادراک های عقل نظری).
- بعضی از دریافت های عقلی مربوط به قواعد هستی نیستند بلکه با اعمال و رفتار انسان ارتباط دارند؛ به عبارت دیگر به بایدها و نبایدهای رفتار انسان مربوط هستند (ادراک های عقل عملی).
- احکام شرعی: احکامی هستند که اگر شارع مقدس اقدام به صادر کردن آنها نمی کرد، عقل نسبت به آنها سکوت می نمود.
احکام ارشادی و مولوی
در مواردی که حکم عقلی وجود دارد اما شرع هم به این حکم عقلی اذعان دارد و با وجود حکم عقلی مجددا حکمی صادر می نماید، این حکم، حکم ارشادی است.
در مواردی که حکم عقلی وجود ندارد وکیل تلفنی میگوید که شارع ابتدا اقدام به صدور حکم می نماید، حکم شارع، حکم مولوی نامیده می شود.
اثر حکم ارشادی و مولوی بدین ترتیب است که: در حکم ارشادی اگر فرد با این حکم مخالفت نماید، عقاب و مجازاتی منتظر وی نیست یا اگر از این حکم اطاعت نماید، پاداشی برای او مترتب نیست.
ولیکن مخالفت با حکم مولوی عقاب در پی دارد، همان طور که اطاعت از آن مستوجب پاداش است.
احکام تاسیسی و امضایی
احکام تاسیسی، آن سلسله از احکامی هستند که از طرف شارع مقدس تاسیس شده اند. و در عرف و بین عقلاء سابقه نداشته اند. (مثل: نماز، زکات، خمس و …).
ولیکن احکام امضائی، احکامی هستند که امور اعتباری هستند؛ یعنی عرف و عقلا آن را معتبر نموده اند (مثل: مالکیت، زوجیت، عقود و قراردادها).
احکام تکلیفی و وضعی
احکام تکلیفی: احکامی هستند که از طرف شارع مقدس در رابطه با افعال و کردار عباد صادر شده است. اعم از امر و نهی و اعم از رخصت و اجازه.
احکام تکلیفی ۳ قسم هستند که به احکام خمسه تکلیفیه معروف هستند: وجوب، حرمت، کراهت، استحباب، اباحه.
این دسته از احکام به صورت مستقیم و بلاواسطه مربوط به افعال بندگان هستند.
آن دسته از احکام شرعی که مقتضای آنها الزام، منع یا رخصت و مانند آنها نیست و به صورت مستقیم هم از طرف شارع مقدس نسبت به افعال و مکلفین انشاء نمی شوند، احکام وضعی نام دارند(مثل: مالکیت، اهلیت، صحت، بطلان، زوجیت و…)
اصطلاحات فقهی
اصطلاحات: علت، سبب، شرط، مقتضی، مانع.
علت
چیزی است که فعل به آن نسبت داده می شود، به عبارت دیگر، علت، چیزی است که از وجودش، وجود و از عدمش، عدم لازم می آید. در حقیقت فی النفسه مولِد تلف مال یا تلف نفس است.
سبب
به معنای وسیله رسیدن به چیز دیگری است. اتلاف گاهی بالمباشره شده و گاهی بالتسبیب صورت می گیرد. در اصطلاح فقهی: سبب، چیزی است که عدم آن موجب عدم حادثه است اما از وجود آن الزاماً حادثه تحقق پیدا نمی کند. سبب فی النفسه مولد تلف مال یا تلف نفس نیست. سبب، اثر در تولید دارد، موثر در تولید است.
شرط
شرط عبارت است از چیزی که از عدم آن، عدم چیزی لازم آید. اعم از این که از وجود آن، وجود دیگری لازم بیاید یا خیر. شرط چیزی است که اگر وجود نداشته باشد، چیزی هم به وجود نخواهد آمد.
مثال: فردی غذایی را مسموم کرده است. البته قصد وی خوراندن این غذا به کسی نیست. به حکم عرف و عادت نیز چنین سببی اثر گذار نیست. به فرض مثال غذا را مسموم نموده جهت از بین بردن جانوران موذی. اتفاقاً کسی غذای مسموم را میل می کند.
پس فرق شرط و سبب این است که صاحب سبب قصدش این است که سبب اثر بگذارد.
مقتضی و مانع
مقتضی: چیزی است که اقتضاء وجود اثر تکوینی در عالم تکوین را دارد. مثال: آتش به خودی خود اقتضای سوزاندن را دارد.
مانع: چیزی است که از تأثیر مقتضی جلوگیری و ممانعت به عمل می آورد. مثال: آتش مقتضی سوزاندن است اما رطوبت مانع تأثیر آتش است.
به عبارت دیگر مقتضی، چیزی است که بر حَسَب جعل شارع اقتضای اثر شرعی را دارد یا این که شارع آن را موضوع حکم خود قرار داده است. مانع، برحَسَب جعل شارع از ترتیب آن اثر شرعی یا آن حکم شرعی که توسط شارع وضع شده است جلوگیری می نماید.
برای دریافت مشاوره حقوقی با ما در ارتباط باشید.
در بنیاد وکلا راههای مختلفی برای دریافت خدمات حقوقی وجود دارد اما محبوبترین آن مشاوره حقوقی آنلاین در پیام رسان تخصصی بنیاد وکلا میباشد.