خانواده

آنچه که باید درباره تدلیس در ازدواج بدانیم

در صورت وقوع تدلیس در ازدواج، طرف مقابل حق فسخ نکاح را دارد، از جمله مواردی که امروزه حجم زیادی از پرونده‌ها را به خود اختصاص داده است.

تدلیس و فریب دادن یکی از طرفین در ازدواج است. نبود صداقت و بیان کردن دروغ‌های متعدد باعث شده که زوجین در همان اوایل ازدواج، دچار مشکل شوند و به دادگاه‌های خانواده مراجعه کنند.

به طور مثال مرد با جعل مدرک، خود را دارای تحصیلات عالی معرفی و یا این که برای جلب رضایت طرف مقابل، خود را ثروتمند و فرزند خانواده‌ای معروف قلمداد می‌کند. در مقابل زن نیز ممکن است یکی از عیوب خود را پنهان و یا این که ازدواج سابق خود را کتمان کند.

در این مقاله به بررسی تعریف تدلیس و تدلیس در ازدواج، مصادیق تدلیس در ازدواج، جرم تدلیس در ازدواج و چگونگی شکایت از تدلیس در ازدواج خواهیم پرداخت و در نهایت به بحث مهریه و تدلیس در ازدواج خواهیم پرداخت.

تدلیس چیست؟

معنای لغوی تدلیس عیب پوشی، فریب دادن و فریفتن است. اما در اصطلاح حقوقی به موجب ماده ۴۳۸ قانون مدنی تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود.

در تدلیس لازم است که اقدامات متقلبانه به قصد فریب طرف مقابل صورت بگیرد و شخص عمد در فریب داشته باشد، به گونه‌ای که عیب موجود را پنهان کند و یا وصف نیکویی را نشان دهد. بر این اساس عمد اعم است از این که فریب دهنده واقعیت را بداند یا باید بداند.

تدلیس هنگامی موجب حق فسخ می‌شود که عملیات متقلبانه قبل از انجام معامله به کار رود تا رغبت به انعقاد عقد را ایجاد کند و فریبی که بعد از عقد صورت گرفته، سبب خیار تدلیس نمی‌شود.

تدلیس یا فریب در ازدواج چیست؟

در مواد مربوط به نکاح به طور صریح مطالبی در خصوص تدلیس ذکر نشده است؛ اما می‌توان از ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی آن را استنباط کرد.

طبق این ماده “هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متباینا بر آن واقع شود.”

تدلیس در نکاح یا تدلیس در ازدواج هنگامی صدق می‌کند که شخص با اقدامات متقلبانه و فریبکارانه عیب موجود در خود را پنهان کند یا خود را دارای وصف نیکویی معرفی کند، در حالی که فاقد آن است. به طور مثال مرد با اقدامات متقلبانه و با فریب دادن طرف مقابل، خود را دکتر و ثروتمند معرفی می‌کند، در صورتی که فاقد این اوصاف است.

تدلیس در ازدواج

فسخ نکاح

فسخ یکی از اسباب انحلال نکاح بوده که مبنای اصلی آن قاعده لاضرر است، به این صورت که قانونگذار موارد و شرایطی را پیش‌بینی کرده که در صورت اثبات آن موارد و شرایط شخص متضرر حق فسخ نکاح دارد و می‌‌تواند خود را از قید زوجیت رها کند.

تفاوت طلاق و فسخ نکاح

طلاق و فسخ نکاح هر چند در ظاهر شبیه به هم هستند، اما در مبانی حقوقی بین فسخ نکاح و طلاق تفاوت‌هایی وجود دارد که به شرح زیر است:

  • در فسخ، لازم به رعایت تشریفات طلاق نیست و تنها با اراده صاحب حق فسخ صورت می‌‌گیرد اما طلاق ایقاع تشریفاتی است و باید به صیغه طلاق و در حضور لااقل دو نفر مرد عادل که طلاق را بشنوند، واقع گردد.
  • برای صحت طلاق لازم است که شرایط خاصی در زن وجود داشته باشد اما در فسخ نکاح وجود آن شرایط لازم نیست؛ به طور مثال طلاق زن در عادت زنانگی یا در حال نفاس صحیح نیست اما فسخ در دوران عادت زنانگی و نفاس صحیح است.
  • طلاق اختصاص به نکاح دائم دارد، در صورتی که فسخ هم به نکاح دائم و هم نکاح منقطع مربوط می‌شود.
  • هنگامی که طلاق رجعی صورت می‌گیرد مرد در دوران عده می‌تواند به زن رجوع کند، در حالی که در فسخ امکان رجوع در هیچ فرضی وجود ندارد و درصورت پشیمانی از فسخ، هیچ چاره‌ای جز ازدواج مجدد وجود ندارد.
  • میزان مهر در انحلال ناشی از فسخ با طلاق تفاوت دارد.
  • طلاق تنها به اراده مرد یا به نیابت از او واقع می‌شود، اما فسخ نکاح ممکن است از از سوی مرد یا زن انجام شود.
  • اگر زنی سه مرتبه متوالی زوجه یک نفر باشد و طلاق داده شود بر آن مرد حرام می‌شود، مگر این که به عقد دائم به زوجیت مرد دیگری در آمده و پس از وقوع نزدیکی با او به واسطه طلاق یا فسخ یا فوت فراق حاصل شده باشد، اما در فسخ نکاح هیچ گونه حرمتی ایجاد نمی‌شود ولو آن که چند بار تکرار شود.
  • همچنین لازم به ذکر است که خیار فسخ در عقد نکاح ممکن است خیار عیب، تدلیس و یا تخلف از شرط صفت باشد.

تدلیس در چه صورتی موجب حق فسخ برای طرف فریب خورده می‌شود؟

وقوع تدلیس یا فریب در عقد در شرایط مشخصی باعث ایجاد حق فسخ برای طرف فریب خورده خواهد شد:

تدلیس هنگامی موجب حق فسخ برای طرف فریب خورده در عقد نکاح می‌شود، که عملیات متقلبانه را طرف دیگر عقد انجام داده باشد. تدلیس شخص ثالث مانند پدر، مادر، برادر یا خواهر یکی از طرفین عقد، موجب حق فسخ برای طرف فریب خورده نیست اما هنگامی که بین شخص ثالث و طرف عقد نکاح تبانی صورت گرفته باشد در این صورت نیز می‌توان برای فریب خورده حق فسخ قائل بود.

شرط دیگر برای تحقق حق فسخ نکاح در اثر تدلیس، اثرگذاری اقدامات متقلبانه و فریبکارانه بر طرف مقابل عقد است. بنابراین در صورتی که مشخص شود شخص فریب خورده با وجود مطلع بودن از حقیقت نیز به انشای عقد نکاح مبادرت می‌کرد حق فسخ نکاح نخواهد داشت.

افزون بر این تدلیس هنگامی صدق می‌کند که سوء نیت و قصد فریب وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر خیار تدلیس وقتی ثابت می‌شود که با سوء نیت و قصد فریب، وجود صفت نیکویی در یکی از طرفین عقد اظهار شده یا عیبی در او پنهان شده باشد.

بنابراین اگر یکی از طرفین عقد، بدون انگیزه فریب کاری و با حسن نیت صفت خاصی را در خود بیان کند و آن وصف وارد در قرارداد و تراضی طرفین شود و بعد از عقد معلوم گردد که فاقد آن وصف است طرف مقابل می‌تواند به استناد خیار تخلف از شرط صفت عقد نکاح را فسخ کند.

تدلیس در ازدواج شامل چه مواردی است؟

یکی از طرفین عقد نکاح، خود را واجد وصف خاصی اعلام می‌کند و وجود این صفت وارد تراضی طرفین و قرارداد می‌‌شود؛ اما بعد از عقد نکاح معلوم می‌گردد که شخص فاقد وصف مشروط است.

به طور مثال مرد با اعمال متقلبانه، خود را بازیکن فوتبال معرفی می‌کند و زن نیز بر همین اساس با او ازدواج می‌کند.

طرفین در مورد صفت خاصی گفت و گو نمی‌‌کنند اما به موجب عرف و عادت عقد بر وجود صفت خاصی که در عرف رایج است، واقع می‌گردد. مانند باکره بودن زن، نداشتن اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی.

سکوت عیب‌هایی که عادتا قابل مسامحه نیست؛ مثلا مصنوعی بودن عضوی (نظیر دست یا پا) و انتظار می‌رود که شخص آن را بیان کند.

مخفی نمودن عیوب. در این مورد نیز چند حالت متصور است:

  • شخص نسبت به عیوب خود آگاهی ندارد. مثلا نمی‌داند که ایدز دارد یا به بیماری سرطان مبتلا است.
  • شخص نسبت به عیب پنهان (عیبی که قابل دیدن نیست) خود آگاه است اما در برابر طرف مقابل سکوت می‌کند مانند ابتلا به بیماری صرع یا بیماری‌های قلبی.

فرد عیبی در ظاهر دارد و با اعمالی سعی در پوشاندن آن می‌کند؛ به عنوان مثال شخص کچل از کلاه گیس استفاده می‌کند.

فرد عیبی در ظاهر دارد و نسبت به عیب خود نیز آگاهی دارد و در مورد این عیب به طرف مقابل چیزی نمی‌گوید و در طرف مقابل نیز با کوتاهی و سهل انگاری و بدون تحقیقات لازم با او ازدواج می‌کند.

در تمام موارد فوق تدلیس هنگامی محقق می‌شود که شخص سو نیت و قصد فریب داشته باشد و با اقدامات متقلبانه خود عیبی را مخفی نگاه داشته و یا صفتی را که مورد توافق طرفین بوده از خود نشان دهد در حالی که در واقع فاقد آن بوده است.

تدلیس و فریب در ازدواج

مصادیق تدلیس در ازدواج

مواد ۱۱۲۳ و ۱۱۲۲قانون مدنی عیوبی را برای زن و مرد در نظر گرفته که به موجب آن طرفین حق فسخ را پیدا می‌کنند اما اگر سایر شرایطی که برای اثبات تدلیس باید وجود داشته باشد نیز محقق شود، می‌‌تواند به موجب خیار تدلیس، نکاح را فسخ کند.

عیوب و بیماری‌های مرد که حق فسخ به زن می‌دهد

براساس ماده ۱۱۲۲ قانون مدنی عیوب زیر در مرد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود.

خصا (اختگی)

  • عنن به شرط اینکه ولو یکبار عمل زناشویی را انجام نداده باشد.
  • مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه‌ای که قادر به عمل زناشویی نباشد.
  • نین مردی است که با هیچ زنی قادر به مواقعه نباشد، پس اگر مردی با زوجه خود نتواند مقاربت کند ولی قادر به وطی دیگری باشد، عنین نخواهد بود.

عیوب و بیماری‌های زن که حق فسخ به مرد می‌دهد

مطابق ماده ۱۱۲۳ قانون مدنی عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود:

  • قرن که به معنی استخوان زائدی در آلت تناسلی که مانع نزدیکی می‌شود.
  • جذام (خوره)
  • برص (پیسی)
  • افضا (یکی شدن مجرای بول و حیض)
  • زمین گیری
  • نابینایی از هر دو چشم
  • باکره نبودن زن
آیا باکره نبودن زن مصداق تدلیس است و به مرد حق فسخ می‌دهد؟

زوجی که هنگام نکاح شرط بکارت نموده باشد در صورت ازاله بکارت حق فسخ خواهد داشت و لو ازاله بکارت ناشی از اکراه یا بیماری یا افتادن از بلندی بوده و دختر هم مطلع نباشد.

همچنین اگر بعد از ازدواج معلوم شود با زوجه جماع شده مشروط‌له حق فسخ خواهد داشت ولو این که پرده بکارت سالم و موجود باشد؛ زیرا شرط بکارت عرفا شرط عدم نزدیکی را نیز در بر می‌گیرد.

ازدواج پنهان قبلی

در مواردی ممکن است یکی از زوجین سابقا ازدواج کرده باشد و با گرفتن شناسنامه المثنی، در ازدواج مجدد خود این موضوع را مخفی کند؛ طرف مقابل نیز ادعا می‌کند که این موضوع به هیچ وجه به او گفته نشده و درخواست فسخ نکاح می‌کند.

این مورد نیز از موارد تدلیس است؛ چرا که اگر فریب خورده حقیقت را می‌‌دانست حاضر به ازدواج با او نمی‌شد و تدلیس کننده به واسطه فریب خود طرف مقابل را راضی به ازدواج با خود کرده است.

جرم تدلیس در ازدواج

قانون گذار تدلیس در ازدواج را به صورت جداگانه جرم انگاری کرده است. به موجب ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی چنان چه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالیه، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آن‌ها واقع شود، مرتکب به حبس تعزیری از ۶ ماه تا ۲ سال محکوم می‌شود.

بنابراین شخص فریب خورده می‌تواند به دادگاه کیفری مراجعه کند و از شخص فریب‌دهنده شکایت کند.

خیار فسخ فوری است

باید توجه داشت که خیار فسخ مطابق ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی فوری است، بدین معنا که طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع به علت فسخ، اگر نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط می‌‌شود به شرط این که علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد.

تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده به نظر عرف و عادت است. قابل ذکر است که فوریت استفاده از خیار فسخ مشروط به علم شخص به حق فسخ خود و فوریت آن است و در این خصوص ادعای جهل به قانون مسموع است اما مدعی جهل باید آن را اثبات کند؛ چرا که ادعای وی خلاف اماره قانونی است که همگان را مطلع از قانون فرض می‌کند.

برای رعایت این نکته (فوری بودن خیار) فریب خورده می‌تواند با استفاده از اظهارنامه طرف مقابل را از فسخ خود آگاه کند که در این صورت تاریخ فسخ همان تاریخ اعمال اراده صاحب حق فسخ است و رای دادگاه تنها بیانگر این است که فسخ به درستی صورت گرفته است.

فسخ نکاح برای تدلیس در ازدواج

شکایت تدلیس در ازدواج

فرد فریب خورده چگونه و کجا می‌تواند شکایت کند؟

در تدلیس در ازدواج، شخص فریب خورده به دو صورت می‌تواند در زمینه تدلیس از مدلس (فریب‌دهنده) شکایت و طرح دعوا کند:

  • همان طور که قبلا نیز گفته شد می‌تواند به دادگاه کیفری مراجعه کند و از فریب‌دهنده شکایت کند.
  • به دادگاه خانواده مراجعه و دادخواستی را تنظیم و به دادگاه تحویل دهد. برای تنظیم دادخواست ذکر موارد زیر حائز اهمیت است:

دادخواست تدلیس در ازدواج

خواهان باید عنوان دادخواست را تقاضای حق فسخ بنویسد. همچنین باید علت فسخ نکاح را ذکر کند به عنوان مثال تقاضای حق فسخ به دلیل تدلیس زوجه.

فتوکپی عقدنامه و هم چنین دلایلی که اثبات کننده فریب خوانده است را در قسمت دلایل دادخواست ضمیمه آن نماید. زمان عقد ازدواج، زمان اطلاع یافتن از فریب صورت گرفته و تمامی مستندات باید در قسمت توضیحات دادخواست بیان شود.

تدلیس در ازدواج و مهریه

اگر زن مرتکب تدلیس در ازدواج شود می‌تواند مهریه بگیرد؟ در زمینه تدلیس در ازدواج و حق زن برای مهریه، باید در نظر گرفت دو حالت قابل تصور است:

فسخ نکاح قبل از نزدیکی و مهریه زن

بر اساس ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی هرگاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهتی فسخ شود، زن حق مهر ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ عنن (ناتوانی جنسی) باشد که در این صورت با وجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهر است.

فسخ نکاح پس از نزدیکی و مهریه زن

هرگاه نکاح بعد از نزدیکی به علتی فسخ شود زن حق دریافت مهر المسمی را دارد اما اگر فسخ نکاح به دلیل تدلیس زن باشد، زن در هیچ صورت حقی بر مهر ندارد زیرا به تقلب نمی‌‌تواند حقی را به دست آورد؛ بنابراین در صورتی که زن، مرد را فریفته باشد در هیچ صورتی (چه نزدیکی صورت گرفته باشد و چه نزدیکی صورت نگرفته باشد) حق دریافت مهریه را ندارد.

اگر تدلیس از جانب اشخاص ثالث صورت گرفته باشد تکلیف مهریه چیست؟

در صورتی که دیگران شوهر را فریفته باشند، زن مستحق مهریه است ولی شوهر می‌تواند برای خسارت ناشی از مهر به فریب‌دهندگان رجوع کند. اما در خصوص زیان‌های مادی و معنوی زاید بر مهر در صورتی قابل مطالبه است که خسارت وارده با فسخ نکاح جبران نشود یا فسخ نکاح برای انسان متعارف ناممکن یا مشقت بار باشد.

تدلیس قبل از نکاح

در تدلیس آیا فریب خورده می‌تواند مطالبه خسارت کند؟

فریب خورده می‌تواند از تدلیس‌کننده مطالبه خسارت کند و در این خصوص تفاوتی ندارد که تدلیس‌کننده یکی از زوجین باشد یا شخص ثالث و یا این که فریب‌خورده از حق فسخ خود استفاده کرده باشد یا نکرده باشد.

بنابراین هنگامی که شوهر به واسطه تدلیس، با زنی ازدواج کند که باکره نباشد و نخواهد یا نتواند نکاح را فسخ کند، می‌تواند تفاوت بین مهر زن باکره و غیرباکره را از تدلیس‌کننده مطالبه کند، اما اگر مرد بخواهد نکاح را فسخ کند و مهریه را پیش از فسخ به همسرش پرداخت کرده باشد، در این صورت می‌تواند به علت خسارتی که به او وارد شده است مهر را از زن پس بگیرد.

در خصوص زیان‌های مادی و معنوی اضافه بر مهر نیز در صورتی قابل مطالبه است که با فسخ نکاح جبران نشود یا آن فسخ برای انسانی متعارف نا ممکن یا مشقت‌بار باشد.

عده فسخ نکاح

عده فسخ نکاح به موجب ماده ۱۱۵۱ قانون مدنی سه طهر است مگر این که زن با اقتضای سن عادت زنانگی نبیند که در این صورت عده او سه ماه است. عده فسخ نکاح منقطع در غیر حامل ۲ طهر است، مگر این که زن با اقتضای سن عادت زنانگی نبیند که در این صورت ۴۵ روز است.

تدلیس در ازدواج موقت

تدلیس در نکاح منقطع با نکاح دائم تفاوتی ندارد، یعنی در هر موردی که یکی از زوجین بتواند به واسطه آن نکاح دائم را فسخ کند. در نکاح منقطع نیز می‌تواند به همان علت آن را فسخ کند، و همان قواعد و شرایطی که در نکاح دائم بیان ‌کردیم (البته به جز عده) در نکاح منقطع نیز وجود دارد.

در صورت نیاز به دریافت مشاوره حقوقی خانواده در امور ازدواج و طلاق می‌توانید با متخصصین ما در بنیاد وکلا در ارتباط باشید.

میانگین امتیازات ۴ از ۵
از مجموع ۵ رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا