متعلق وصیت
هرچیزی که مورد نظر شخص باشد می تواند وصیت نماید در صورتی که آن شئ قابل نقل و انتقال باشد. لازم نیست چیزی که وصیت می شود معلوم و موجود باشد.
معلوم یعنی مقدار و اندازه مشخص باشد وموجود یعنی وجود داشته باشد.
وارث مخیر است که میزانی که عرفا بگویند قسطی از مال است را به موصی له بدهد. اگر بگوید جزئی از مال من را بدهید، باید یک دهم داد. اگر بگوید سهمی از مالم را بدهید، یک هشتم باید بدهیم. البته در مورد جزء برخی گفته اند یک هفتم را باید داد. اگر وصیت کرد چیزی یا شئی از مالم را بدهید، در این جا باید یک ششم را داد.
وصیت بر چه مواردی صحیح است؟
زمانی که مالک زن و مرد برده ای یک نفر بود، و آنها صاحب یک کودک شدند، آن کودک برده بوده، و صاحب این کودک برده مولی خواهد بود. وصیت برای غیر موجود صحیح نیست، اما وصیت به مالی که وجود پیدا نکرده و بعدا به وجود می آید اشکالی ندارد. وصیت به چیزی که قابل انتقال نیست صحیح نیست؛ مانند حق قصاص که قابل انتقال نیست.
حق قصاص به ارث برده می شود؛ زیرا ارث یک انتقال قهری است. شخص نمی تواند با اختیار خود حق قصاص را به دیگری انتقال دهد. حد قذف قابل انتقال نیست.
قذف: عبارت است از این که کسی دیگری را به لواط دادن یا لواط کردن و زنا دادن یا زنا کردن متهم بکند و نتواند اثبات بکند.
حق شفعه نیز قابل انتقال به غیر نیست. حق شفعه قابل وصیت کردن نیز نیست. وصیت کردن به یکی از سگ های چهارگانه صحیح است.
سگ های چهارگانه عبارتند از سگ گله، سگ شکاری، سگ مزرعه، سگ خانه، وصیت کردن به سگ ولگرد و خوک صحیح نیست.
در وصیت به بیش از یک سوم اجازه ی وارث شرط است. وصیت به یک سوم از مال صحیح است.
اگر وصیت به بیش از یک سوم باشد، تا یک سوم صحیح است و نسبت به مازاد اجازه ی وارث لازم است. اجازه ی وارث اگر قبل از فوت موصی باشد، صحیح است.
برخی گفته اند اجازه ی قبل از فوت صحیح نیست. دلیل این گروه این است که ورثه قبل از فوت موصی نسبت به مال حقی ندارند که رضایت بدهند. مالی که می خواهیم یک سوم و مازاد آن را محاسبه کنیم مالی است که در زمان مرگ شخص وجود دارد.
محاسبه مالی که می خواهیم وصیت کنیم
اگر کسی را بکشند و بعد از مرگش ورثه دیه ی او را بگیرند، دیه جزء ماترک به حساب می آید.
اگر کسی وصیت بکند به شئی که هم می تواند حلال باشد و هم حرام باشد (مثل عود)، وصیت منصرف می شود به آن که حلال است (محلل).
لفظ متواتی و مشترک
متواتی : به لفظی می گویند که افرادش به لحاظ دارا بودن آن مفهوم یکی باشند. اگر لفظی که در وصیت به کار برده شده است متواتی باشد، وراث مخیرند هرکدام را که بخواهند انتخاب کنند. اگر لفظ مشترک به کار گرفته شده باشد ، وراث مخیر است هرکدام را انتخاب نماید.
جمع قله: از سه تا ده را شامل می شود.
جمع کثره: از بیش از ده تا را هم شامل بشود.
اگر کسی در وصیت چه جمع قله و چه جمع کثره را به کار برد، حد اقل جمع را به کار می بریم. حمل می شود جمع بر سه تا، خواه جمع قله باشد یا جمع کثره باشد.
موارد زائد بر ثلث
اگر کسی منافع مالش را وصیت بکند به نفع کسی، باید دید که زائد بر ثلث می شود یا خیر.
اگر قیمت برده دو برابر دین باشد برده آزاد می شود. اگر در وصیت نامه قید بکند یک سوم بردگانش را یا تعدادی از آن ها را آزاد بکند، تعیین این یک سوم با قرعه هاست.
اگر وصیت بکند به اموری، اگر در میان آن امور واجبی وجود داشت بر بقیه ی امور مقدم است.
اگر چیزی باقی ماند و بقیه ی امور هم موجود بود، و در این امور باقی مانده واجبی هم نبود، می بینیم به آن که اول ذکر کرده و به آن می پردازیم و به ترتیب به جلو می رویم. اگر ترتیب قائل نشده باشد، و امور مختلفی باشد، یک سوم مال را به همه به نسبت وصیت شخص می دهیم.
اگر ورثه اجازه بدهند و بعدا ادعا کنند که آن چیزی که اجازه داده اند تصور می کرده اند کم بوده است و الآن حساب کرده اند دیده اند که خیلی زیاد بوده است. در این صورت اگر اجازه مربوط به عین باشد، دیگر نمی توانند از اجازه رجوع بکنند. اگر مثلا گفته باشند نصف مال من را بدهید به فلانی، در این صورت ورثه می توانند از اجازه ی خود رجوع بکنند، اما باید قسم هم بخورند.
قسم بخورند بر این که تصور می کرده اند زائد بر ثلث کم بوده و الآن متوجه شده اند که خیلی زیاد است.