قانون در روابط اجتماعی و اقتصادی روزمره افراد اصل را بر صحت و درستی اعمال گذاشته است و اگر کسی ادعا کند دیگری امری مخالف قانون انجام داده است، باید آن را ثابت کند.
در محاکم دادگستری اثبات ادعا تنها با دلایلی امکان پذیر است که در قانون بیان شده اند.
بنابراین افرادی که به دادگاه ها و دادسرا ها برای طرح کردن دعوایی مراجعه می کنند، باید از اینکه چگونه می توانند ادعای خود را نزد قاضی ثابت کنند آگاه باشند.
از این رو در این مقاله سعی داریم به توضیح چگونگی اثبات ادعا و ادله اثبات دعوی در امور حقوقی و ادله اثبات دعوی در امور کیفری بپردازیم.
وقتی کسی علیه دیگری در دادسرای کیفری شکایت می کند یا به دادگاه عمومی دادخواست حقوقی می دهد، در بیان حقوقی دعوایی اقامه کرده است.
به طرح کننده شکایت در دادسرا و دادگاه "مدعی" می گویند که وظیفه اثبات ادعایش نزد قاضی بر عهده خود اوست.
البته مدعی نمی تواند از هر دلیلی برای اثبات ادعا استفاده کند و تنها دلایل و مدارکی که در قانون مشخص شده اند ، مورد قبول دادگاه هستند .
در مقابل، طرف دیگر نیز می تواند منکر دلایل مدعی شود و دلیل یا مدرکی ارائه کند که دلایل مدعی را بی اثر کند.
مثلا در صورتی که " الف " ادعا کند خودرویی که در دست " ب " است متعلق به " الف " است ، باید ادعایش را با ارائه دلیل در دادگاه ثابت کند، بعد از این، " ب " نیز می تواند با آوردن مدرک ، دلایل " الف " را رد کند و مالکیت خود را نسبت خودرو ثابت کند.
پس مطابق آیین دادرسی مراجع دادگستری، هر کس ادعایی می کند باید آن را ثابت کند.
روش و دلایلی که می توان با آن ادعایی را ثابت کرد در دعاوی کیفری و حقوقی تا حدی متفاوت است؛ به همین دلیل هنگامی که قصد اثبات ادعا را داریم باید به نوع دعوا برای ارائه دلیل دقت کنیم.
ادله اثبات دعوی در امور حقوقی
دعاوی حقوقی دعاوی هستند که در دادگاه عمومی مطرح می شوند و بیشتر مربوط به مسائل خسارت و جبران آن است؛ در واقع در دعوای حقوقی ، به جرایم و مجازات ها رسیدگی نمی شود.
در قانون برای اثبات ادعایی که در دادگاه حقوقی مطرح می شود ۵ شیوه در نظر گرفته شده است:
- اقرار:
اقرار در پرونده های حقوقی به این معناست که شخص اقرار کننده موضوعی را که به ضرر خودش و به نفع دیگری است را بیان کند.
در صورت اقرار شخص به زیان خودش ، طرف مقابل دیگر نیازی به ارائه دلیل و مدرک ندارد.
- سند:
مهمترین دلیل برای اثبات ادعا در دعاوی حقوقی است.
سند در ادله اثبات دعوی، هر نوشته ای است که قابل استناد باشد و دادگاه آن را به عنوان دلیلی برای اثبات ادعا بپذیرد.
- شهادت:
اگر به دو روش اقرار و ارائه سند نتوان ادعا را ثابت کرد ، می توان از شاهدان خواست تا شهادت بدهند.
شهادت در امور حقوقی به این معنی است که از کسی که به صورت تصادفی یا غیر تصادفی، درباره موضوع دعوا چیزی شنیده یا دیده است، خواسته شود تا آنچه می داند را در دادگاه بیان کند.
- بازدید محل و تحقیقات محلی:
در صورتی که یکی از دو طرف دعوا ، به اطلاعات اهل محل استناد کند، حتی اگر نامی از از اهالی محل که اطلاعات مورد نظر را دارند نبرد، دادگاه دستور تحقیق محلی صادر می کند تا بازید از محل و تحقیقات محلی صورت بگیرد.
- رجوع به کارشناس:
در مواردی ، هر دو طرف یا یکی از آنها می توانند از دادگاه بخواهند تا موضوع از طریق کارشناسی پیگیری شود.
البته در مواردی که لازم باشد بدون درخواست طرفین، خود قاضی می تواند قرار ارجاع به کارشناس را صادر کند.
- قسم:
قسم یا سوگند کم کاربرد ترین دلیل برای اثبات دعوی است و بیشتر به منظور پایان دادن به اختلاف از آن استفاده می شود.
در واقع هر زمان که مدعی دلایل کافی برای اثبات ادعای خود نداشته باشد و طرف مقابل هم ادعای مدعی را رد کند، مدعی می تواند از طرف مقابل بخواهد که سوگند بخورد که حقیقت را می گوید.
ادله اثبات دعوی در امور کیفری
منظور از دعاوی کیفری، دعاوی ای است که در نتیجه وقوع یک جرم در دادسرا مطرح می شوند و شاکی خواستار مجازات مجرم است.
برای اثبات جرم در دعاوی کیفری به ۴ دلیل می توان استناد کرد:
- اقرار : اقرار در امور کیفری این گونه است که شخص ارتکاب جرم از طرف خودش را اعلام می کند.
- شهادت: شهادت در امور کیفری به این معنی است که کسی غیر از دو طرف دعوی، رخ دادن یا ندادن جرم توسط متهم یا هر موضوع دیگر مرتبط با جرم را در دادگاه بیان کند.
- قسم: قسم در امور کیفری به معنای این است که کسی که قسم می خورد خدا را گواه می گیرد که حقیقت را می گوید؛ البته ادای قسم در دعاوی کیفری شرایطی دارد که باید رعایت شود.
- علم قاضی: علم قاضی یعنی اینکه قاضی بر اساس یک سری مستندات درباره دعوا مطرح شده یقین پیدا می کند و می تواند براساس آنها حکم دهد؛ از جمله مواردی که باعث علم قاضی می شود نظر کارشناس، تحقیقات محلی، اظهارات مطلع و گزارش ضابطان دادگستری مانند پلیس و نیروهای بسی