قراردادهای مطلق و مشروط
قرارداد مطلق، قراردادی است که در آن شرطی نشده است. قرارداد مشروط عقدی است که در ضمن آن شرطی شده باشد.
مثلا اگر فردی خانه خودش را به دیگری اجاره بدهد و ضمن این عقد اجاره شرط نماید که مستاجر ماشین خودش را به موجر بفروشد چنین عقدی، عقد مشروط نامیده می شود.
قراردادهای شکلی و رضایی
قراردادهای رضایی یا غیر تشریفاتی، قراردادهایی هستند که به صرف اراده طرفین شکل می گیرند و نیاز به تشریفات دیگری ندارند؛ مثل فروش اموال منقول. من کتابم را به شما می فروشم هیچ گونه تشریفاتی هم نمی خواهد نیاز به ثبت به دفتر هم ندارد.
قراردادهای شکلی یا تشریفاتی، عقودی هستند که برای انعقاد آنها علاوه بر اراده طرفین ، انجام تشریفات خاصی لازم است؛ مثلا بیع اموال غیر منقول این یک قرار داد تشریفاتی است بخاطر اینکه علاوه بر اراده طرفین طبق مقرراتی که وجود دارد باید به ثبت برسد.
در صورت عدم انجام این تشریفات عقد از نظر مراجع قانونی به رسمیت شناخته نمی شود و در صورتی که یکی از طرفین عقد نسبت به یکی از موارد معامله ادعایی داشته باشد، نمی تواند بدون رسیدگی قضایی و حکم دادگاه به ادعای خود رسیدگی نماید، در غیر اینصورت بدون رسیدگی قضایی یا صدور حکم از دادگاه نمی توانیم به ادعای خودمان رسیدگی نماییم.
تشریفات عقود شکلی از قدیم وجود داشته و چیز جدیدی نیست.
در بعضی از نظام های حقوقی لازم بود که طرفین قرار داد بعد از اینکه اراده خودشان را ابراز کردند با هم دست بدهند، این دست دادن تشریفات انعقاد قرارداد بود که امروزه هم ممکن است در برخی از جاها رعایت بشود.
اصل بر این است که عقود رضایی هستند و تنها گروه خاصی از عقود وجود دارند که قانون گذار به دلایل سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی برای آنان تشریفات خاصی را در نظر گرفته است.
توجه داشته باشید که اصل بر اینست که عقود رضایی هستند غیر تشریفاتی هستند به صرف اراده طرفین منعقد می شوند یک سری از موارد خاصی هست که قانون گذار با توجه به مصالح خاص اقتصادی یا اجتماعی وجود تشریفات را در نظر گرفته است در این موارد که بصورت استثنایی می توان گفت که عقد جنبه تشریفاتی دارد.
عقود فردی و جمعی
از نظر اصولی افراد در انعقاد یا عدم انعقاد قرارداد، آزاد هستند و کسی نمی تواند آنان را به انعقاد قراردادی مجبور نماید. همچنین آثار عقود منعقد شده نسبت به طرفین عقد یا نماینده قانونی آنها صدق می کند؛ یعنی اصولا قراردادها جنبه فردی دارند.
اماگاهی منافع عمومی ایجاب می کند قانون گذار افراد را به تبعیت از قراردادهایی که بین دیگران منعقد شده اجبار نماید.
بدون رضایت آنها ملزم می کند که پایبند باشند به قراردادهایی که دیگران بسته اند.
چنین قراردادهایی را که افراد بدون رضایت خود و به حکم قانون مجبور به تبعیت از آنها هستند قراردادهای جمعی یا پیمان های دسته جمعی می گویند (همانند قرارداد ارفاقی در قانون تجارت).
مثال. در حقوق تجارت در بحث ورشکستگی از قراردادی بنام قرارداد ارفاقی صحبت می شود.
قرارداد ارفاقی قراردادی است که بین تاجر ورشکسته و طلبکار وی منعقد می شود تا تاجر بتواند به حیات تجارتی خودش به انعقاد قراردادهای خودش ادامه بدهد این قرار داد دارای شرایطی است که در مواد ۴۸۰ و مواد ۴۸۳ قانون تجارت به صراحت آمده است، اگر شرایط قرارداد ارفاقی حاصل بشود حتی آن دسته از طلبکارانی که رضایتی به انعقاد قرار داد ارفاقی با تاجر ورشکسته ندارند آنها هم باید ملتزم به آثار قرارداد ارفاقی باشند که سایر طلبکاران با تاجر ورشکسته منعقد کردند.
این شرایط چیست؟اکثریت نصف به علاوه یک نفر از طلبکارانی که حداقل سه چهارم از کلیه مطالبات را داشته باشند.
دومین شرط از شرایط انعقاد ارفاقی اینست که تاجر محکوم به ورشکستگی به تقلب نباشد؛ چون در ورشکستگی به تقلب تاجر سوء نیت دارد و قابلیت ارفاق را ندارد. سومین شرط هم تصدیق دادگاه است.
حالا اگر اکثریت نسبی نصف بعلاوه یک نفر از طلبکاران که سه چهارم مطالبات را داشته اند اینها رضایت به قرارداد دارند. قرارداد ارفاقی با تاجر ورشکسته منعقد می شود اما بقیه تجاری که رضایت نداشتند آنها نمی توانند بگویند رضایت به این قرار داد نداریم پس به آثارش هم پایبند نخواهیم بود.
این قرار داد یک قرار داد جمعی است که قانون گذار آن را در نظر گرفته و رضایت آن دسته از افرادیکه در واقع با این نوع از قرار داد مخالف هستند اینجا اثری نخواهد داشت.
عقود معاوضی و عقود مشارکتی
عقود معاوضی (مانند بیع یا اجاره) عقودی هستند که:
غالبا بین دو نفر منعقد می شوند. مبنای این عقود بر سود جویی و کسب سود است. تسامح در آنها راه ندارد. غرر (به معنای ضرر) موجب بطلان آنهاست؛ مثلا اگر یکی از دو مورد معامله مجهول باشد بخاطر غرری که وجود دارد چنین معامله ای باطل خواهد بود
از دسته عقود مغانبه هستند که اگر تعدل بین عوضین به هم بخورد مثلا غبنی اتفاق بیفتد و غبن فاحش باشد طرفین می توانند قراردادی را به هم بزنند؛ مثل بیع، اجاره.
عقود مشارکتی
(مانند مضاربه، مزارعه یا مساقاط) قراردادهایی هستند که:اغلب بین یک گروه منعقد می شوند یا بین گروه ها بسته می شوند.مبنای شرکت کنندگان در قرارداد، تراضی و مشارکت است نه معاوضه و سودجویی.
یعنی قراردادی می بندند که با هم مشارکت داشته باشند حالا ممکن است سودی حاصل بشود با هم طبق شرایط قانونی یا طبق توافق خودشان تقسیم کنند
این عقود جزو عقود مسامحه ای هستند (نیازی به علم تفصیلی درباره معامله نیست).
یعنی زیاد در آن سخت گیری نشده است؛ یعنی اگر یکی از عوضین ، علم به اجمالی آن وجود داشته باشد این قابل قبول خواهد بود؛ یعنی اگر علم تفصیلی به مورد معامله نداشته باشیم باز هم چنین قراردادی قابل قبول خواهد بود؛ مثل قرارداد مضاربه که در قرارداد مضاربه یک نفر سرمایه به دیگری می دهد بعنوان مالک و آن فرد دیگر یا عامل یا مضارب با آن سرمایه کار می کند فعالیت تجاری انجام می دهد سود را به نسبت سرمایه و کار بین هم تقسیم می کنند یا مثل عقد مضارعه و مساقات.
طرفین این عقود در سود و زیان شریک هستند.
(یعنی ممکن است سود نمایند و ممکن است ضرر نمایند؛ بنابراین سود و زیان، محتمل است اما چون مبنای این عقود بر مسامحه و مشارکت است معلوم نبودن تفصیلی مورد معامله سود کردن یا زیان کردن این باعث غرر و بطلان معامله نمی شود، در حالیکه اگر یکی از موارد معامله در بیع مثلا مجهول باشد چنین بیعی باطل است؛ چون بیع از عقود مغانبه و از عقود معاوضی است و غرر در آن راه ندارد و قابل پذیرش نخواهد بود.
اقسام تعهدات
در حقوق ایران دو نوع از تعهدات از اهمیت بیشتری برخوردارند:
تعهدات ناشی از قرارداد یا تعهدات قراردادی (که جنبه ارادی دارند).
الزام های بدون قرارداد یا الزام های خارج از قرارداد یا ضمان قهری که ممکن است ارادی یا غیر ارادی باشند.
منابع یا اسباب تعهد
تعهد منابعی دارد که تحت عنوان منابع تعهد یا اسباب تعهد مورد مطالعه قرار می گیرد.
امور حقوقی اسباب تعهدند که خود به دو دسته اعمال حقوقی و وقایع حقوقی تقسیم می شوند این بحث را قبلا در لابلای مباحث و به مناسبت بحثی که داشتیم توضیحاتی داده شد).
اعمال حقوقی آن دسته از اعمالی هستند که اثر حقوقی آنها همان چیزی است که فاعل عمل می خواهد همانند عقد یا ایقاع.
در عقد اراده دو طرف عقد را ما لازم داریم در عقد بیع مثال زده شد یک طرف قرارداد بایع است و یک طرف قرارداد مشتری است.
قرارداد را منعقد می کنند اثر حقوقی چنین قراردادی تملیک عین به عوض معلوم است. انتقال مالکیت صورت می گیرد این اثر حقوقی را بایع و مشتری هر دو خودشان می خواهند یا مثلا اعمال حقوقی، ایقاع باشد. ایقاع عمل حقوقی ارادی یک طرفه است. اراده یک طرف در آن دخیل است مثل طلاق.
واقعه حقوقی، رویداد حقوقی آزادی یا غیر آزادی ماندی است که بدون آن که شخص خواهان تحقق آثار آن باشد قانون اثر و یا آثار حقوقی برای آن را ثابت دانسته است.
اتلاف عمدی، از جمله وقایع حوقی آزادی و اتلاف یا تسبیت غیر عمدی از جمله وقاع حقوقی غیر ارادی هستند.
کسی با اراده آزاد خودش مال دیگری را تلف می کند و از بین می برد آثار آن را نمی خواهد؛ یعنی اگر قانون گذار به وی بگوید جبران خسارت کن می گوید این کار را به حق انجام داده ام آثارش را نمی خواهم. این کار را انجام ندارم که خسارت را جبران نمایم، اما قانون گذار آن را ملزم می کند می گوید ضرری را که وارد کردید جبران نمایید.
گاهی واقعه حقوقی ما غیر ارادی است که دارای آثار حقوقی است؛ مثل تولد.
حمل از حقوق مدنی ارث می برد به شرط آنکه زنده متولد شود اثر حقوقی دارد مثل مرگ کسی که فوت می نماید ورثه می خواهد. ورثه نسبت به ماترک متوفی دارای حقوقی خواهند بود یا مثل اتلاف غیر عمدی یا مانند تسبیب غیر عمدی.
من با ماشینم تصادف می کنم با ماشین جلویی خودم. ماشین جلویی هم در اثر ضربه ای که به آن وارد شده به ماشین بعدی اصابت می کند. ماشین وارد مغازه میوه فروشی می شود میوه ها از بین می رود.
اینجا من مسبب ورود خسارت به میوه فروش هستم اگرچه مباشرتا به صورت مستقیم میوه ها را تلف نکردم اما سبب این حادثه من بوده ام و در اینجا بایستی جبران خسارت نمایم پس تسبیب غیر عمدی هم از مسائل واقعه حقوقی خواهد بود