خانواده

۴ مورد انحلال نکاح

عقد نکاح به سه طریق منحل می‌گردد و رابطه زناشویی قطع می‌شود.

موارد انحلال نکاح در قانون عبارتند از:

  1. طلاق
  2. فسخ
  3. بذل مدت

طلاق

طلاق یکی از مواردی است که در حقوق و قانون اکثر کشورهای دنیا وارد شده است و به تبع در حقوق ایران نیز وجود دارد. با این تفاوت که طلاق در قانون ایران منطبق بر فقه اسلامی است و دارای ویژگی‌هایی است که آن را از حقوق سایر کشورها متمایز می‌نماید.

فقها و حقوقدانان تعریف‌های بسیاری در خصوص طلاق ذکر کرد‌ه‌اند که مجموع این تعاریف یک مفهوم را می‌رساند و آن «از هم گسیختن بنیاد خانواده» است.

از این تعاریف می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

در اصطلاح فقه و شرع، طلاق عبارت است از «ازلته قیدالنکاح بصیغه مخصوصه» یعنی طلاق عبارت است از زایل نمودن قید و پیوند نکاح به صیغه مخصوص.

طلاق در معنای حقوقی عبارت است از: «انحلال نکاح دایم با رعایت تشریفات ویژه. در زبان فارسی طلاق را از نظر معنوی به هشتن و گسیل کردن معنا نمود‌ه‌اند.

ماهیت طلاق

هر چند طلاق از نظر شرع مباح است ولی خداوند کسی را که موجب جدایی بین زن و شوهر شود، دشمن می‌شمارد و پیامبر اسلام آنرا بدترین مباح می‌داند.

خداوند در قرآن مجید و در سوره نساء می‌فرماید: «اگر از جدایی میان آن دو بیم دارید پس داوری از خانواده شوهر و خانواده زن کنید. اگر خواهان صلح و آشتی‌اند خداوند میان آن دو سازگاری خواهد کرد. خداوند دانا و آگاه است.»

انواع طلاق

صیغه طلاق به دو صورت جاری می‌شود:

  1.  رجعی
  2. بائن

طلاق رجعی

طلاقی است که برای شوهر در مدت معین که عده نامیده می‌شود حق رجوع به همسر وجود دارد. این حق جزو اختیارات شوهر است و برای زن چنین اختیاراتی در نظر گرفته نشده است و شوهر نیز نمی‌تواند این حق را از خود ساقط کند.

رجوع مرد به زن تابع تشریفات خاصی نیست و با هر بیان و اقدامی که حکایت از رجوع کند انجام می‌پذیرد. زن نیز به محض رجوع مکلف به انجام وظایف زناشویی است. ما در جلسات مشاوره حقوقی تلفنی بسیار به این موارد برمیخوریم.

طلاق بائن

طلاق بائن، طلاقی است که در زمان عده برای شوهر حق رجوع نیست.

موارد ذیل طلاق بائن است:

  1. طلاقی که قبل از زناشویی واقع شود.
  2. طلاق زن یائسه (یائسه زنی است که به اقتضای سن عادت زنانگی نمی‌بیند و زمان بارداری او به پایان رسیده).
  3. طلاق خلع طلاقی است که زن به لحاظ کراهت از شوهرش با بخشیدن مالی به او طلاق می‌گیرد و طلاق مبارات (طلاقی است که کراهت از ناحیه هر دو زوج و  زوجه است).
  4. سومین طلاقی که پس از سه وصلت پی در پی بوجود آید.

انحلال نکاح

شرایط ضروری طلاق دهنده

برای جاری شدن صیغه طلاق، به گفته وکیل خانواده طلاق دهنده باید چهار شرط داشته باشد که عبارتند از:

طلاق دهنده باید بالغ باشد

رشد جز شرایط طلاق نیست؛ بنابراین سفیه می‌تواند همسرش را طلاق بدهد؛ زیرا طلاق از امور مالی نیست که سفیه نتواند آنرا انجام دهد و نیاز به اجازه‌ ولی خود داشته باشد.

عقل

یکی دیگر از شرایط طلاق دهنده عقل است. بنابراین دیوانه و مجنون نمی‌توانند راسا همسر خود را طلاق داده و صیغه طلاق را جاری کند.

در این مورد سرپرست قانونی او با تصویب دادستان صیغه طلاق را جاری می‌کند و علت مداخله ولی یا قیم در طلاق دیوانه رعایت مصالح وی می‌باشد.

قصد

طلاق دهنده باید به مفهوم عبارتی که برای جاری شدن صیغه طلاق ادا می‌کنند، آگاه باشد.

اختیار

طلاق دهنده باید در اجرای صیغه طلاق آزادی کامل داشته باشد؛ بنابراین اجرای صیغه طلاق از روی اجبار و اکراه صحیح نمی‌باشد.

ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی بیان می‌کند:

در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد وی می‌تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند.چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه می‌تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می‌شود.

ارکان طلاق

برای وقوع طلاق چهار رکن ضروری است:

  1. شخص طلاق دهنده (زوج)
  2. شخص طلاق داده شده (زوجه)
  3. صیغه طلاق که عبارت آن با بیان ویژه ادا می‌گردد.
  4. شهادت دو مرد عادل.

عبارت صیغه طلاق باید به نحوی بیان شود که دو مرد شهادت دهنده عادل همزمان آن را بشنوند. برای هر طلاق باید صیغه‌‌ای جداگانه بیان شود و اجرای چند طلاق با یک صیغه صحیح نمی‌باشد.

انحلال نکاح با طلاق

فسخ

وجود بعضی از عیوب در زن یا مرد موجب انحلال نکاح و قطع رابطه زناشویی می‌شود؛ به عنوان مثال زمین گیری در زن و یا ناتوانی جنسی در مرد می‌تواند از عیوبی باشد که موجب فسخ نکاح شود.

عیوبی که در مرد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود عبارتند از:

  1. خصاء
  2. عنن به شرط اینکه ولو یکبار عمل زناشویی را انجام نداده باشد.
  3. مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه‌ای که قادر به عمل زناشویی نباشد.

عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود:

  1. قرن (استخوانی است در فرج که مانع از جماع می‌گردد و زنی را که دارای این عیب باشد قرناء می‌گویند).
  2. جذام
  3. برص (که به آن پیسی نیز گفته می‌شود و نوعی بیماری است که موجب تغییر رنگ پوست بدن می‌شود).
  4. افضاء (یکی شدن مجرای بول و حیض در زن).
  5. زمین گیری
  6. نابینایی از هر دو چشم

عامل مشترک بین زن و مرد در فسخ نکاح «جنون» می‌باشد. هر یک از زوجین که مجنون گردد اعم از این که جنون ادواری باشد یا مستمر برای طرف مقابل حق فسخ ایجاد می‌کند، مشروط به این که جنون مستقر باشد.

بنابراین جنون نامستقر حق فسخ ایجاد نمی‌نماید.

به شما وکیل آنلاین ما می‌گوید عیوب زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرد است که عیب مذکور در حال عقد وجود داشته باشد.

جنون و عیب عنن در مرد هر گاه بعد از عقد حادث شود موجب فسخ برای زن خواهد بود؛ لیکن جنون زن اگر بعد از نکاح عارض و مستقر شود برای شوهر حق فسخ ایجاد نمی‌کند. هر یک از زوجین که قبل از عقد عالم به امراض مذکور در طرف دیگر بوده بعد از عقد، حق فسخ نخواهد داشت.

خیار فسخ در امر نکاح فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع نکاح را فسخ نکند، خیار او ساقط می‌شود به شرط این که علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد.

در فسخ نکاح رعایت ترتیباتی که برای طلاق مقرر است شرط نیست.

انحلال نکاح در بذل مدت

بذل مدت

بذل مدت مختص نکاح منقطع یا غیر دایم است و شوهر می‌تواند هر وقت که مایل باشد باقیمانده مدت نکاح موقت را به زوج ببخشد و یا به عبارتی دیگر بذل کند و هر گاه زن از تمکین خودداری کند مرد می تواند آن مدت را تقاص کند (به نسبت آن از مهرالمسمی کسر نماید).

فوت

گاهی عقد نکاح خود به خود و بدون هر گونه اقدامی از سوی زوجین منحل می‌گردد که از آن جمله فوت یکی از زوجین می‌باشد.

اگر در بیان دلیل برای این امر بگوییم مهم‌ترین دلیل شاید این باشد که در موارد انحلال قصد و اراده زوجین موثر در مقام است، حال اینکه در فوت یکی از زوجین قصد و اراده مدخلیتی ندارد و امری است که با وقوع آن انقطاع حاصل می‌گردد و بازگشت از آن و جبران ممکن نخواهد بود.

اگر نیاز به اطلاعات بیشتری دارید، یک جلسه مشاوره حقوقی دریافت نمایید.

میانگین امتیازات ۳ از ۵
از مجموع ۲ رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا