به کاربردن هر دانشی مستلزم دانستن الفبای آن است.
دانش حقوقی نیز از این امر مستثنی نیست.
علم حقوق بیشتر از سایر علوم نیازمند تعمق در معانی الفاظ است، به نحوی که بتوان با کاربرد صحیح و درست لفظ به بهتریم شکل به بیان منظور و مفهوم خود در تحریرات لوایح و دادخواست برسیم.
در این نوشته با معانی الفاظ مورد علاقه و پر کاربرد جامعه حقوقی آشنا شوید.
ابلاغ
رساندن اوراق دعوی مانند اخطاریه، اجرای حکم، اجراء سند، به اطلاح شخص یا اشخاص معین با رعایت تشریفات قانونی.
اتلاف
از بین بردن مال دیگری توسط عامل انسانی را گویند، چه قسمتی از یک مال باشد و چه تمام آن
اوقاف
سازمانی است که به عنوان مرجع عمومی بر رقبات و موقوفات عامه نظارت میکند.
احقاق حق
عملی است که اثر آن بازیابی حق مشروعی است که از سوی دیگری مورد انکار یا تجاوز قرار گرفته است.
اجاره
عقدی است که به موجب آن یک طرف که موجر نامیده میشود؛ منافع عین مالی را (چه غیر منقول مانند خانه وچه منقول مانند خودرو) به ازای دریافت اجاره بها به طرف دیگر که مستاجر نامیده میشود منتقل میکند.
اگر شخصی منافع و نیروی کار خود را به ازای دریافت اجرت در اختیار دیگری قرار دهد، به او اجیر و به استفاده کننده مستاجر گویند.
اجرائیه
حکم قضایی فقط در صورت قطعیت قابل اجرا است.
بعد از قطعیت حکم محکوم له و ذی حق برای اجرای حکم به قسمت اجرای احکام مراجعه و درخواست اجرای حکم را بنماید، بعد از جری تشریفات این واحد اقدام به صدور برگه ای به نام اجرائیه مینماید.
اجرت المثل
در مورد اموالی که با استفاده کردن چند باره از بین نمیروند و به اصطلاح قابل بقا هستند اگر شخصی به طور غیر مجاز از آن استفاده کند، بایست به مدت و به منظوری که از آن بهره مند شده است به مالک مبلغی را بپردازد که به آن اجرت المثل میگویند.
اجرت المسمی
اجرتی که از قبل از استفاده از اموال دیگری با توافق مالک و استفاده کننده تعیین شده است؛ مانند اجاره بهای مذکور در عقد اجاره را اجرت المسمی گویند.
احضاریه
ورقه ایست که درآن قاضی امر میکند تا کسی اعم از متهم، مطلع یا گواه یا کارشناس در دادسرا یا دادگاه بدای پاسخ به سوالات مقام قضایی حاضر شود.
در صورت ابلاغ احضاریه با رعایت تشریفات مربوطه و عدم حضور مخاطب بدون عذر موجه موجب خواهد شد تا توسط مرجع قضایی جلب کردد.
احوال شخصیه
عبارت است از مجموع صفات انسان که به اعتبار آنها یک شخص در اجتماع دارای حق وحقوقی شده و آن را اعمال میکند؛ مانند تابعیت، ازدواج، طلاق، وصیت، اقامتگاه و…
اخذ به شفعه
هرگاه مال غیر منقول قابل تقسیمی مانند خانه، زمین بین دو نفر مشترک باشد و یک از شرکاء سهم خودش را به شخص ثالثی بفروشد شریک دیگر حق دارد، به اندازه وجهی که شخص ثالث پرداخته به او بدهد وکل مال را تملک کند و شخص ثالث نقشی در اعمال این حق از سوی شرکت ندارد.
از اینرو در معامله مال غیر منقول که دارای شریک است باید توجه کرد که شریک حق اعمال اخذ به شفعه دارد.
اخطاریه
یاد آوری کردن رسمی یک یاچند موضوع در حدود مقررات به مخاطب است؛ مانند اخطاریه برای حضور در دادگاه حقوقی، یا ارائه اصول اسناد در دادگاه یا بریا پرداخت مالیات توسط اداره دارایی.
ارتفاق
حقی است برای ملک شخصی در ملک دیگری مانند حق عبور آب از ملک غیر و حق گشودن ناودان در زمین دیگری.
ارث
دارایی متوفی بعد از کسر واجبات مالی و بدهی و ثلث را ارث گویند، به این دارایی ماترک گفته میشود.
ارش
در معاملات عبارت است از کسری که صورت آن تفاوت قیمت صحیح و معیب روز تقویم مال مورد معامله و مخرج آن کسر، قیمت صحیح روز تقویم میباشد.
هرگاه این کسر ضرب در قیمت بهای روز ووقوع عقد شود، حاصل این ضرب را آرش می گویند و در امور کیفری هر گاه در قانون برای عضوی دیه مقدر و تعیین نشده باشد برای آن عضو توسط کارشناس یا قاضی آرش تعیین میشود.
برای مثال دست دارای ذیه معین است؛ یعنی ۵۰ نفر شتر ولی طحال دارای دیه معین نمیباشد و قاضی برای آن آرش تعیین میکند.
استرداد دعوی
در امور حقوقی هر گاه خواهان (مدعی) از دعوی خود با رضایت خودش از دادخواست و ادعایش صرفنظر کند، اصطلاحا گفته می شود که خواهان دعوایش را مسترد کرده است.
استرداد مجرمین
باز پس گرفتن مجرم ایرانی است که پس از ارتکاب جرم از ایران به کشور دیگر فرار میکند یا باز پس گیری مجرمی که دارای تابعیت خارجی است و در کشور خودش مرتکب جرم شده و به ایران گریخته است، در هر حال استرداد مجرمین نیاز به توافق قبلی بین دولتها دارد.
استشهادیه
ورقه ایست که در آن شهادت گواهان در ارتباط با موضوعی که میخواهند شهادت بدهند، نوشته میشود.
اسقاط کافه خیارات
معمولا در قراردادها این عبارت آورده میشود تا عقد قوام و ثبات پیدا کند و از حالت تزلزل خارج شود، مقصود از خیار همان اختیار است؛ برای مثال اختیار فروشنده برای فسخ معامله و……
اشاعه
اجتماع و جمع شدن حقوقی چند نفر بر مال معین را گویند؛ برای مثال مالکیت مشاعی چند نفر بر روی یک زمین مال مورد اشاعه را مال مشاع گویند.
اضطرار
حالتی است که درآن تهدیدی صورت نمیگیرد ولی اوضاع واحوال برای یک عمل طوری است که انسان با وجود عدم رضایت آن کار وتمایل به بواسطه آن شرایط و اوضاع واحوال آن کار را انجام میدهد.
اظهار نامه
نوشتهای است که مطابق مقررات قانون تنظیم میشود ونویسنده خواسته قانونی و مشروع اش را در آن میآورد و به وسیله مامورین دادگستری به طرف مقابل ابلاغ میشود.
برای مثال (الف) برای مطالبه اجاره بهای معوقه از طریق اظهارنامه به طرف (مستاجر) ابلاغ میکند، بدهیاش را بپردازد.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید با مشاورین و وکلای بنیاد وکلا ارتباط برقرار کنید.
اظهار نامه ثبتی
ورقهای استچاپی و رسمی که توسط مامور دولتی مخصوص که مامور توزیع اظهارنامه نام دارد، پس از تنظیم صورت مجلسی شامل حدود و نوع ملک و مشخصات آن و مالک وامضاء ریش سفیدان محل ومطلعین، بین متصرفین به عنوان مالکیت توزیع میشود، مندرجات آن باید با صورت مجلس بالا مطابق باشد و شماره ملک هم باید در اظهارنامه درج شود.
اعاده حیثیت قانونی
هر گاه به جهت گذشتن مدتی که قانون معین کرده و عدم محکومیت جدید کیفری به حکم قانون و بدون حکم دادگاه حیثیت مجرم به او باز گردد و اهلیتی را که از دست داده به دست آورد، این معنی را اعاده حیثیت قانونی گویند.
درمقابل اعاده حیثیت قانونی، اعاده حیثیت قضایی قرار میگیرد، در این حالت محکوم به حکم جزایی از طریق صدور حکم دیگر حیثیت او باز میگردد.
اعاده دادرسی
از راههای رسیدگی فوق العاده به پروندههای مدنی یا کیفری است که حکم قطعی در مورد آنها صادر شده است.
اعتراض به ثبت
اعتراضی است که ذینفع به ضرر متقاضی ثبت ملک یا سایر امور به عمل میآورد.
اعتراض به حکم غیابی
هنگامی که محکوم به حکم دادگاه یا وکیل او در هیچ یک از جلسات محاکمه حضور نداشته و یا در پاسخ به ادعای مطروحه لایحهای به دادگاه نفرستد و یا اینکه جلسه محاکمه به طور واقعی به او ابلاغ نشده باشد، حکم صادر غیابی است.
شکایتی که محکوم حکم غیابی به این حکم میکند، اعتراض به حکم غیابی گویند.
اعتراض ثالث
نوعی شکایت و دعوی است که از روشهای فوق العاده شکایت از احکام مدنی است.
در این دعوی شاکی از کسانی است که شخصا یا نمایندهاش در مرحله محاکمهای که منجربه صدور رای شده به عنوان اصحاب دعوی حضور ندارد ورای مزبور به حقوق او خلل وارد میکند به آیت اعتراض، اعتراض شخص ثالث نیز گویند.
اعتراض عدم تادیه
اعتراضی است که بر اثرامتناع از پرداخت وجه در سر رسید برات و سفته به عمل میآید.
اعتراض نکول
اعتراضی است که بر اثر نوشتن عدم قبول برات یا سفته از سوی کسی که باید پرداخت کند، به هنگام دیدن سفته یا برات به عمل میآید.
اعراض
چشم پوشی کردن مالک از مالاش را گویند.
اعسار
اگر شخصی به واسطه عدم کفایت دارایی یا دسترسی به مالاش قدرت پرداخت هزینه دادرسی یا پرداخت بدهیاش را نداشته باشد می گویند، فلانی معسر است و باید برای اثبات اعسارش در خواست اعسار از دادگاه صالح به عمل آورد.
افراز
دعوایی است که شریک ملک مشاع بر شریک دیگر به منظور تقسیم مال مزبور در صورت عدم تراضی بر تقسیم اقامه طرح میشود.
اقاله
به هم زدن عقد غیر قابل فسخ را با تراضی طرفین عقد گویند.
اقامتگاه
محلی که شخص در آن سکونت دارد و مرکز مهم امور اونیز در آنجاست.
اگر محل سکونت شخص غیر از مرکز مهم امورش باشد، مرکز امور او اقامتگاهش محسوب میشود.
مرکز امور مهم عبارت است از محلی که شخص در آنجا از حیث شغل و کسب یا خدمت یا علاقه ملکی اقامت دارد.
اقدامات تامینی
تدابیری است که دادگاه برای جلوگیری از تکرار جرم درباره مجرمین خطرناک اتخاذ میکند؛ مانند نگهداری مجرمین دیوانه در تیمارستان.
اقرار
اگر شخصی خبری را اعلام کند که مفاد آن بر ضرر خودش و به نفع دیگری باشد، اقرار نام دارد.
به شخصی که اقرار میکند مقر گویند.
اگر مفاد این خبر به نفع خودش وبه ضرر دیگری باشد، ادعا و اگر به نفع دیگری وبه ضرر شخص ثالثی باشد، شهادت نام دارد.
اقرار به نسب
اقرار به شخص مبنی بر وجود رابطه فامیلی خویشاوندی بین اقرار کننده وشخص دیگر را گویند: مانند اینکه الف اقرار کند ب فرزندش است.
اکراه
رفتار و عملی است تهدید آمیز از طرف کسی نسبت به دیگری به منظور تحقق بخشیدن عمل مورد نظرش.
به اکراه کننده مکره وبه اکراه شونده مکره گویند.
آلت قتاله
وسیلهای است که با توجه به خصوصیات وشرایط اوضاع واحوال کشنده محسوب میشود مانند اسلحه یا جوب یا سنگ و…
التزام
تعهد کردن گاهی در قرار دادها وجهی به عنوان وجه التزام آورده میشود که به منظور تامین خسارت عدم انجام تعهد یا تاخیر آن مقرر میشود.
اماره
هر چیزی که حکایت از چیز دیگری داشته و در پروندههای مدنی و کیفری ظاهرا جنبه کاشفیت از واقع دارد؛ مانند تصرف شیئی که در ظاهر کاشف از مالکیت متصرف است.
البته ممکن است خلاف آن نیز ثابت شود؛ برای مثال ممکن است شیئی که در تصرف الف است در مالکیت ب باشد که الف بطور امانی آن را در اختیار گرفته است.
امانت مالکانه
امانتی است که از طریق توافق مالک وامین به وجود میآید.
به کسی که مالدیگری را به رسم امانت در تصرف دارد، امان دار وکسی که مال را نزد او به امانت میگذارد امانت گذار گویند.
امر آمر قانونی
آمر قانونی کسی است که به حکم قانون صلاحیت صدور دستوری را به کسی که تحت امر اوست داراست؛ مانند اوامری که دادستان برای تکمیل پرونده و یا کشف جرم به ضابطین صادر میکند.
اموال بلاصاحب
اموالی است که سابقه تملک دارند ولی مورد اعراض مالک واقع شدهاند؛ مانند مالی که در دریابر اثر غرق کشتی به اعمال دریا میرود ومالک آن ازآن چشم پوشی میکند.
اموال بلاصاحب با اموال مجهول مالک فرق دارند؛ زیرا مال مجهول المالک سابفه تملک دارد در زمان معینی هویت مالک آن شناخته نمیشود.
اموال دولتی
هر مالی اعم از منقول و غیرمنقول که در تصرف مالکانه دولت قرار گرفته است.
امور حسبی
به اموری گفته میشود که دادگاهها باید بدون ملاحظه اینکه در مورد آنها اختلاف.
مرافعهای وجود پیدا کرده یا نه وارد زسیدگی واتخاذ تصمیم کنند؛ مانند رسیدگی به اموال متوفای بلا وارث، تعیین سرپزست برای دیوانهای که ولی یا قیم ندارد.
اناطه کیفری
عبارت است از توقف رسیدگی یا تعقیب امر جزایی بر امر مدنی یا تجاری یا اداری یا کیفری.
برای مثال شخصی علیه دیگری به عنوان تخریب ساختمان شکایت میکند و طرف مقابل در پاسخ میگوید که ساختمان متعلق به خودش است برای رسیدگی به این ادعا که امری است مدنی، پرونده کیفری تا زمان مشخص شدن مالکیت متهم نسبت به ملک متوقف شده و رسیدگی به امر کیفری به امر مدنی منوط وموکول میشود.
انتقال قهری
انتقال مال منقول یا غیر منقول یا مطالبات کسی به دیگری است، بدون اینکه بین آن دو توافقی صورت گرفته باشد؛ مانند انتقال اموال متوفقی به ورثهاش.
انفال
اموالی است که به موجب قانون متعلق به حکومت است؛ مانند جنگلهای طبیعی، اموال اشخاصی که به وارث ندارند.
انفساخ
انحلال قهری عقد را گویند برای مثال اگر کالای مورد معامله قبل از قبض آن توسط خریدار تلف شود، موجب انفساخ معامله میشود؛ یعنی عقد بیع خود به خود منحل خواهد شد واراده طرفین معامله تاثیری ندارد.
انفصال
یعنی منع اشتغال مستخدم دولت به خدمت دولت برای همیشه یا بطور موقت.
انکار سند
اگر سندی عادی مانند سفته، برات، چک، نوشته عادی و…. علیه شخصی ابراز شود و او مهر یا امضاء یا اثر انگشت منتسب به خود را نفی کند و آنها را از خود نداند، به این عمل انکار گویند.
انکار فقط نسبت به اسناد عادی امکان پذیر است نه اسناد رسمی.
در مورد اسناد رسمی فقط میتوان ادعای جعل کرد.
فرق انکار با جعل درآن است که انکار به صرف اظهار آن طزف مقابل؛ یعنی کسی که به سند استناد میکند، وظیفه دارد اصالت آن را اثبات کند نه انکار کننده ولی در جعل آنکه مدعی جعل است، باید جعلیت سند را به اثبات برساند.
اوراق بهادار
اسناد مالی که در معاملات بورسی و بانکی قابل نقل و انتقال و دارای نرخ باشد.
اماره
هر چیزی که حکایت از چیری دیگری داشته و در پروندههای مدنی و کیفری ظاهرا جنبه کاشفیت از واقع دارد؛ مانند تصرف شیئی که در ظاهر کاشف از مالکیت متصرف است.
البته ممکن است خلاف آن نیز ثابت شود؛ برای مثال ممکن است شیئی که در تصرف الف است در مالکیت ب باشد که الف بطور امانی آن را در اختیار گرفته است.
اهل خبره
کسانی که در موضوعی دارای آگاهی واطلاعات خاص بوده و همانند یک کارشناس قادر به اظهار نظرند.
اهلیت
صفت کسی است که دارای جنون، سفه، صغری سن، ورشکستگی و سایر موانع محرومیت از حقوق نباشد.
ایراد
اشکالات مخصوص ومنصوص در قانون که ازطرف خواهان یا خوانده یا راسا به حکم قانون متوجه دعوی میشود؛ مانند ایراد امر مختوم یا ایراد رد دادرس.
فرضا اگر قاضی با یکی از اصحاب دعوی رابطه خویشاوندی داشته؛ مثلا عموی خواهان باشد خوانده میتواند ایراد رد دادرس کند.
ایفاء دین
پرداخت دین
اساسنامه
مقررات یا قراردادی که برای طرز کار یک جمعیت (در حقوق عمومی یا خصوصی) مقرر و معین میشود؛ مانند قانون اساسی و اساسنامه شرکتهای تجاری و انجمنها.
اجرای احکام
به کار بستن رای یا قرار محاکم قضائی یا دیگر مراجع قانونی، فعلیت بخشیدن به موقع عمل در آوردن حکم و دستور دادگاه، به موقع اجرا گذاشتن رای دادگاه.
اخطار رفع نقص
اخطاری که در آن نقایص مربوط به دادخواست بطور تفصیلی از طرف مدیر دادگاه به مدعی کتبا اطلاع داده میشود و به مخاطب مهلت داده میشود که ظرف پنج روز نقص عرض حال خود را بر طرف کند.
بازپرس
(دادرسی کیفری) دادرسی که شغل وی استنطاق از متهمان در مورد اتهام و تحقیق از مطلعین راجع به اتهام است و بطور کلی کشف جرم و ممانعت از فرار متهم از اهم وظایف وی است.
در اصطلاح دیگر او را قاضی تحقیق و مستنطق گویند.
اصطلاح قاضی تحقیق عملا استعمال نمیشود و اصطلاح مستنطق نیز در شرف متروک شدن است.
اصطلاح بازپرس در حال حاضر اصطلاح جاری است.
برگ جلب
ورقه رسمی صادر شده از مقام صلاحیت دار حاوی امر به احضار مخاطب نزد مرجع صلاحیت دار برای رسیدگی به موضوعی که نزد آن مرجع مطرح است.
بائر
زمینی است که دارای مالک ولی برای مدتی نامعلوم در آن کشت وزرع نمیشود.
بالغ
دختری که به سن ۹ سال قمری و مردی که به سن ۱۵ سال قمری رسیده باشد.
بایع
کسی که در معامله کالایی را بفروشد، درمقابل او مشتری یا خریدار قرار میگیرد.
بذل مدت
صرف نظر کردن زوج از ادامه اثر عقد نکاح در ازدواج موقت و پایان بخشیدن به آن را گویند.
برائت
اصلی است فقهی وعقلی که در امر کیفری ومدنی به کار میآید؛ برای مثال اصل آن است که هیچ کس مجرم نیست و مبری از ارتکاب جرم میباشد.
برائت ذمه
خالی بودن شخص از تعهد را گویند کسی که ذمهاش خالی از تعهد بوده و یا دینی داشته و آن را پرداخت کرده باشد، می گویند او بری الذمه است.
این اصطلاح در مقابل مشغول الذمه قرار میگیرد.
بیع
نوعی عقد است که یک طرف عین مالی را به ازای دریافت پول یا مال معلومی به دیگری تملک میکند؛ مثل فروش خانه یا ماشین.
بیع سلف و سلم
پیش خرید – پیش فروش
بیعانه
مقداری ازبهای معامله است که از بابت اطمینان فروشنده از طرف خریدار به او پرداخت میشود (پیشکی).
پایندان
ضامن
تاخیر تادیه- خسارت
پولی است که بر اثر تاخیر بدهکار در پرداخت بدهی باید به طلبکار بپردازد.
تامین خواسته
تضمینی است که خواهان از اموال خوانده قبل از صدور حکم به نفع خودش از دادگاه میخواهد.
تامین دلیل
صورت برداری دادگاه از دلایل اثبات دعوی قبل از طرح و اقامه دعوی به منظور جلوگیری از زوال و از بین رفتن دلایل است که به در خواست خواهان به عمل میآید.
برای مثال برای بررسی میزان پیشرفت کار ساختمان دز زمانی پی کنی و عدم انجام به موقع آن از سوی پیمانکار، کارفرما میتواند با تامین دلیل آن را برای آینده حفظ کرده و برای مطالبه خسارت استناد کند.
تبادل لوایح
رد و بدل شدن دادخواست وضمائم آن و جوابی که طرف مقابل به آن میدهد.
تبرع
دادن مال بدون چشم داشت
تجاهر
علن و آشکار
تجری
اقدام به عملی که جرم است از روی عمد و علم به معنی تمرد نیز میباشد.
تحقیقات محلی
شنیدن گواهی گواهان و مطاعین محلی توسط قاضی
تدلیس
اعمالی که موجب فریب طرف معامله میشود و شخص فریب خورده تحت شرایط قانونی حق فسخ دارد.
ترک انفاق
ندادن خرج و مخارج اشخاص واجب النفقه در صورت داشتن استطاعت را گویند.
در مورد زن اگر شوهر استطاعت نداشته باشد، زن از او تمکین کند و در عین حال شوهر نه او را طلاق دهد و نه نفقه را بپردازد، جرم ترک انفاق محقق میشود.
ترکه
دارایی متوفی که بدهی وواجبات مالی وثلث از آن خارج شده است.
تزویر
جعل
تسبیت
ضرر زدن به مال غیر که منشاء ضرر بوسیله خود مرتکب به هدف هدایت نشده ولی بر اثر تقصیر یا بی مبادلاتی وغفلت وعدم احتیاط او ضرری متوجه دیگری میشود؛ مانند آنکه گوسفندان بواسطه عدم مراقبت به مزرعه گندم دیگری رفته و چرای آنها موجب ضرر به کشاورز گردد یا زنجیر سگ را محکم نبندند و سگ به عابرین حمله کند.
تسلیط
برابر این اصل هر کس حق هر گونه تصرف که مخالف شرع نباشد، دارد از اینرو هر مالکی نسبت به مایملک خود حق هر گونه تصرف وانتفاعی دارد، مگر آنکه قانون استثنا کرده باشد.
برای هر کس حق ساخت و ساز در ملک شخصیاش دارد ولی برابر مقررات شهرداری نمیتواند بیش از جند طبقه معین شده درضوابط و آیین نامههای مربوط اقدام به ساخت آپارتمان نماید.
تسلیم
تسلیم درعقد بیع عبارت است ازاینکه فروشنده مال مورد معامله را به خریدار و خریداربهای معامله را به فروشنده که منتقل کرده است به استیلا و تصرف او در آورد و دراختیارش قرار دهد.
تصدیق انحصار وراثت
گواهی است که به موجب آن ورثه متوفی از دادگاه در خواست صدور آن را میکنند تا وراث متوفی به عدد واشخاص معین و معلوم شود به این گواهی، گواهی حصر وراثت نیز گفته میشود.
تصرف
عبارت است از اینکه مالی در اختیار کسی باشد و او بتواند نسبت به آن مال تصمیم گیری کند.
تصرف عدوانی
(به معنی اعم) عبارت است از خارج شدن مال از ید مالک (یا قائم مقام قانونی او) بدون رضای مالک یا عدم اذن قانونی او است یا به عبارتی ید غیر قانونی.
تصرف مالکانه
اگر کسی متصرف مالی باشد فرض قانونی آن است که تصرف او مالکانه است، مگر آنکه خلافش ثابت شود.
برای مثال ساعتی که در دست الف است یا فرشی که در خانه اوست، فرض آن است که او مالک آن اشیاء است این فرض تا زمانی اعتبار دارد که با دلیل دیگر خلافش به اثبات نرسیده باشد.
تضمین
دادن وثیقه چه وجه نقد باشد یا غیر آن مانند خانه وچه سپردن ضامن مانند دادن یک فقره چک برای تضمین حسن انجام کار یا تخلیه.
تعریز
مجازاتی است که نوع (شلاق، حبس، جزای نقدی و….) ومیزان آن (یکسال حبس، ده ضربه شلاق، ده میلیون ریال) در شرع نیامده وتوسط قاضی تعیین میشود.
در حال حاضر در کشور ما در قانون مجازات اسلامی انواع مجازاتهای تعزیری برای جرائم ارتکابی تعیین شده است.
برای مثال مجازات خیانت در امانت ۶ ماه تا سه سال حبس تعزیری است.
تعدی
تجاوز ازحدود اجازه یا متعارف نسبت به مال یا حق دیگری.
تعرفه
صورت قیمت ارقام کالا.
تعلیق مجازات
تحت شرایطی محکوم به مجازات میتواند از امتیازات این تاسیس حقوقی استفاده کند ومجازات مقرر در حکم در مورد او به اجرا در نیاید.
چنانچه در مدت ایام تعلیق که از دو تا ۵ سال است مرتکب جرم شود، علاوه بر مجازات جرم ارتکابی مجازات جرم قبلی که به اجرا در نیامده نیز در مورد اجرا خواهد شد (به ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی رجوع شود).
تفاسخ
مترادف با اقاله است (به اقاله رجوع شود).
تقصیر
از نظر حقوق به ترک عملی که شخص ملزم به انجام آن است یا ارتکاب عملی که شخص از انجام دادن آن منع شده گویند.
برای مثال برابر قانون اشخاصی که دارای تخصص هستند و علم و مهارت شان در کمک به مصدومین حادثه مؤثر است تکلیف دارند که به مصدومین کمک کنند، ترک این عمل نوعی تفصیر است.
(تعدی) و یا اینکه مستاجر نباید از ساختمان مسکونی برای راه اندازی کارگاه استفاده کند (تفرط).
تکرار جرم
هر گاه کسی به موجب حکم دادگاه به مجازات تعریزی یا بازدارنده محکوم شود، چنانچه بعد از اجرای حکم دوباره مرتکب قابل تعریز گردد، دادگاه میتواند در صورت مجازات او را تشدید کند.
تلف
ازبین رفتن مال بدون دخالت مستقیم یا غیر مستقیم مالک یا شخص دیگر.
تلف مبیع قبل از قبض
اگر مال مورد معامله قبل ازتشلیم و بدون تقصیر و اهمال از سوی فروشنده، تلف شود معامله خود بخود فسخ میشود و بهای معامله باید به مشتری پس داده شود.
توقیف اجراء حکم
قطع موقت اجراء حکم یا قرار به دستور مقام صلاحیتدار پس از شروع به اجراء.
توقیف اجرایی
توقیف مال مدیون یا محکوم علیه از طریق اجرای ثبت یا اجرای احکام دادگستری این توقیف مانع از تصرف مالک در مال خود میباشد.
توقیف دادرسی
در دعاوی مدنی پس از شروع به محاکمه در مواردی که قانون تصریح میکند، مرجع رسیدگی میتواند برای مدتی دادرسی را متوقف سازد؛ مانند هنگامی که یکی از اصحاب دعوی فوت میکند.
تهاتر
یکی از اسباب سقوط تعهدات است به موجب تهاتر دو طرف که دارای تعهدی متقابل هستند و موضوع تعهدشان (اعم از اینکه وجه نقد یا اشیاءباشد مثل برنج، گندم و…) به تعداد مساوی با یکدیگر سلقط میشوند.
این تهاتر میتواند با اراده طرفین یا به حکم قانون یا حکم دادگاه باشد.
ثالث
شخصی دیگر غیر از طرفین قرارداد.
ثبت احوال
ثبت وقایع چهارگانه (تولد، وفات، ازدواج، طلاق)
ثلث
یک سوم ترکه که طبق وصایای متوفی تصرف درآن بدون نیاز اذن واجازه ورثه، اعتبار دارد.
ثلث باقی یا موبد
مالی غیر منقولی که متوفی آن را از محل ثاث ترکه برای صرف در مصارف خیر معین میکند که منافع آن علی الابد و علی الدوام به مصرفی که معین شده صرف کردد.
ثمن
بهای معامله ومالی است که به عوض کالای مورد معامله ازسوی خریدار پرداخت میشود.
جرح
در دو معنا بکار میرود یکی تجاوز به جسم آدمی است که موجب خونریزی در قسمت بیرونی بدن میشود و دیگری ایراد بر عدالت دیگری نزد قاضی است؛ مثل جرح شاهد بواسطه نداشتن شرایط شهادت.
جرم
عملی که قانون برای آن مجازات یا اقدامات تامینی مقرر کرده است؛ مثل سرقت، کاهبرداری، تصرف عدوانی و…
جعل
در امور کیفری عبارت است از فلب حقیقت یا بوسیله یک عمل مادی مانند الحاق کلمهای یا دست بردن در متن یک سند اجاره یا در مضمون یک عمل حقوقی بدون اینکه همراه یک عمل مادی باشد.
مثل اینکه منشی دادگاه در نوشتن اظهارات متهم جعل کند، بدین نحو که متهم اقرار به ارتکاب جرم نکرده و می گوید اتهام وارده را قبول ندارم و او از قول متهم، با سوءنیت مینویسد که اتهام وارده را قبول دارم.
جلد
تا زیانه را گویند و اگر مجازات حدی کامل باشد صد تازیانه است؛ مثل حد زنای مردی که همسر ندارد.
جنون
صفت کسی است که فاقد تشخیص نفع و ضرر و حسن وقبح است، جنون یا دائمی است یا ادواری، هریک از دو دسته جنون دائمی و ادواری ممکن است متصل به دوران کودکی باشد یا بعد از سن رشد عارض گردد.
جنین
فرزند مادام که در رحم مادر است جنین نامیده میشود.
چک
نوشتهای که به موجب آن صادر کننده وجوهی را که نزد دیگری دارد (بانک)، کلا یاقسمتی از آن را به نفع خود یا دیگری از بانک مسترد میکند.
چک بی محل
چکی است که صادر کنندهاش در تاریخ سر رسید وجه واعتباری نزد بانک نداشته و یا اگر دارد کمتر از میزان مندرج در چک میباشد.
چک وعده دار
چکی است که به موجب آن صادر کننده به بانک دستور پرداخت چک را در راس موعد معینی میدهد که این تاریخ با تاریخ صدور چک یکی نمیباشد و به اصطلاح چک روز نیست.
حبس
در امور مدنی عقد است که شبیه وقف میباشد ولی با وقف تفاوتهایی دارد.
برای مثال در حبس ملک از مالکیت حبس کننده خارج نمیشود، در واقع حبس نوعی حق انتقاع از ملک دیگری را تحت شرایطی ایجاد میکند و اما در امور کیفری حبس نوعی مجازات است که آن را مترادف با زندان میدانند.
حجب
حالت وراثی است که به علت بودن وارث دیگر ارث کلا یا بعضا محروم میشود.
برای مثال با بودن فرزند برای متوفی دیگر برادرش از او ارث نمیبرد، در این حالت می گویند فرزند متوفی حاجب برادر متوفی است.
حجر
نداشتن صلاحیت در دارا شدن حق یا اعمال حق را گویند؛ مانند اینکه شخص دیوانه معاملهاش بواسطه عدم اهلیت و داشتن حجر باطل است، به این گونه که اشخاص محجور گفته میشود.
مواردی که موجب حجری شود عبارتند از: کودکی، جنون، ورشکستگی برای تاجر.
تا اینجا شما را با بخشی از الفاظ آشنا نمودیم؛ با ما همراه باشید تا در نوشته بعدی الفاظ باقی را برای شما بیان کنیم.