عقد نکاح از آن جایی که مطابق تقسیمبندی فقهی در دسته معاملات قرار میگیرد، میتوان ضمن آن شرط و شروطی را درج نمود.
شروط عقد نکاح
- شروط صحیحه
- شروط فاسده
شروط صحیحه جز شرطهایی است که میتوان ضمن عقد انجام دهیم و منع قانونی ندارد. شروط فاسده جز شرطهایی است که انجام جایز نیست یا به دلیل اینکه عقلایی نیست یا شرعی نیست یا به دلیل اینکه قانونی نیست.
شروط فاسد به دو دسته تقسیم میشود:
- دسته ای که شرط باطل است ولی موجب فاسد شدن عقد نمیشوند.
- دسته ای که شرط فاسد است و موجب فاسد شدن عقد هم میشود.
بنا بر نظر وکیل خانواده شروط فاسد که مفسد عقد نیستند که این شروط به صورت خاص برای نکاح آورده نشده است، به صورت عمومی برای عقد این شرطها قید شده است.
شروط فاسد که مفسد عقد نیستند عبارتند از:
- شروطی که انجام آن غیر مقدور باشد، مثل اینکه شخص شرط بکند که ان همسرش (زن – مرد) هرگز غذا نخورد یا اینکه کاری که از عهده او بر نمیآید آن را انجام بدهد یا عقلا از عهده اش بر نمیآید یا توانایی این کار را ندارد، این شرط غیر مقدور میباشد. گاهی اوقات انجام یک کاری توسط همگان غیر مقدور است و گاهی اوقات توسط این شخص غیر مقدور است.
- شروطی که فایده ای در آن نباشد در واقع آن شرط عقلایی نیست؛ مثلا زن و مردی شرط بکنند، در ضمن عقد که به ازدواج هم در بیایند به شرط اینکه ان مرد یا ان زن در یک جایی بنشینند تا زنبورهایی که بر روی این گل نشسته را بشمارد این شرط؛ شرط غیر عقلایی است نه فایده دارد، نه عقلایی است.
- شرطی که مشروعیت نداشته باشد، یعنی قانونی نباشد به دو دسته تقسیم میشود:
- شرایطی که انجام آنها در قانون منع شده است. در صورت انجام آن غیر مشروع تلقی میشود؛ مثل اینکه شرط بکند که به ازدواج مردی در بیاید به شرطی که بتواند با مردی دیگر معاشرت بکند، این شرط قابل اجرا نیست و اگر انجام دادند، عقدشان صحیح است ولی شرط قابل اجرا نخواهد بود یا کسی شرط بکند با زن خودش در صورتیکه با من ازدواج بکنی باید همواره با من حنما بازی بکنی اینها شرطهای غیر مشروع است و قانون گذار آنرا نهی کرده است.
- اعمالی که بر خلاف قوانین آمره است؛ یعنی حق شخص است نه اینکه منع ممنوع باشد، انجام ان به نحوی اعمال کیفری داشته باشد، این حق است قانون گذار گفته شما حق اعمال بر خلاف آنرا ندارید.
قوانین آمره
قوانینی است که اراده افراد را در اعمال حقوقشان محدود میکند و بر آنها تحمیل میکند که از آن استفاده نکند؛ مثل اینکه ازادی حق انسان است ولی قانون گذار این ازادی را محدود کرده و گفته شما حقت هست ولی حق اینکه بخواهید این را از خود سلب بکنید، ندارید این حق قابل اسقاط نیست یا مثلا کسی حق ندارد مال خودش را اتش بزند و بسوزاند، این حقش هست میتواند به دیگری ببخشد ولی اینکه ان را از بین ببرد این حق را ندارد قوانین امره به آن میگویند.
قوانین آمره در عقد نکاح
شرط خیار و اقاله که در عقد نکاح وجود ندارند و در صورتی که شخصی آنها را واقع ساخت آن شروط مؤثر نیستند و موجب بطلان عقد نکاح نمیشود؛ زیرا شرط چیزی است و عقد چیز دیگری است.
یعنی اگر کسی کالایی را به کسی میفروشد و شرط میکند که برای او کاری هم انجام بدهد، اینجا میگوییم بیع محقق شده است، مالکیت برای مشتری حاصل شد ولی مشتری بایستی کار دیگری برای فروشنده انجام بدهد و آن مسئله دیگری است.
تاثیر در مالکیت مشتری نسبت به کالا ندارد، اگر ان شرط قابل اجرا بود دو حالت است یا اجرا میشود یا اجرا نمیشود اگر اجرا شد که مشکلی ندارد اگر اجرا نشد، نمیگوییم بیع باطل است.
بلکه میگوییم آن شخص حق دارد شخصی که شرط به نفع او هست؛ مشروط له آن معامله را قبول بکند تا فسخ بکند اصل معامله زیر سوال نمیرود، در عقد نکاح وقتی میگوییم اصلا این شرط محقق نمیشود، پس عقد نکاح به قوت خودش باقی است.
خیار فسخ در نکاح
ماده ۱۶۰۹ قانون مدنی: شرط خیار فسخ نسبت به عقد نکاح باطل است ولی در نکاح دائم شرط خیار نسبت به صداق جایز است.
در عقد نکاح دو مطلب وجود دارد یک مطلب راجع به رابطه خاصی است که بین زن و مرد انجام میشود، مطلب دیگر مهریهای است که نعیین میشود اینها را قانونگذار دو نگاه متفاوت به آن توجه کرده.
لذا اگر نکاحی انجام شود ولی مهر در آن ذکر نشود و یا حتی بر خلاف آن ذکر شود، در این حالت نکاح صحیح است و در خصوص مهریه بایستی تصمیم گیری گرفته بشود، وجود شرط خیار در مهریه مانعی ندارد.
مثلا کسی خانه ای را مهر خانمش قرار بدهد و به آن خانم این اجازه را بدهد که بعد از دو ماه بعد از سه ماه بتواند این مهر را قبول بکند یا فسخ بکند، اگر مهریه را رد کرد آن وقت نکاح شان مانند نکاح بدون مهر است ولی شرط خیار در عقد نکاح قانون منع کرده است و جایز نیست و ممنوع است جزء قوانین امره است اما شرط خیار در صداق یا مهریه مانعی ندارد به شرط اینکه روشن باشد تا چه زمانی باشد.
عدم ذکر مهر یا خیار در مهر موجب بطلان نکاح دائم نمیشود. هرگاه نکاح منقطع انجام شود ولی مهریه ذکر نشود، عقد نکاح منقطع باطل است؛ یعنی مهریه نوعی اساس عقد منقطع به حساب میآید.
حق و حکم و احکام مترتب بر آنها
بین حق و حکم تفاوت وجود دارد. حق به چیزی گویند که قابل اسقاط به نفع اشخاص باشد.
حکم به چیزی گویند که به نفع شخص است و قابل اسقاط نیست، همان قانون آمره در آن دخالت دارد. خواه یا ناخواه بخواهد یا نخواهد وقتی که پدر او از دنیا رفت، اموال پدر به نسبتی که مقرر شده به فرزند میرسد ولی این فرزند میتواند آن را به دیگری منتقل بکند و موضوع دیگری است که نمیتواند بگوید من این حق را از خود ساقط کردم.
گرفتن زن چهارم برای مرد یک نوع حکم است یعنی یک حقی است به نفعش ولی شارع و قانون گذاری چنان این حق را مقرر کرده که نمیتواند از خودش اسقاط بکند.
مثال دیگر؛ زن شرط بکند که مرد حق ندارد او را طلاق بدهد، طلاق جزء حقوقی است که حکم به آن گفته میشود؛ یعنی حقوقی است که از قوانین امره محسوب میشود و کسی نمیتواند آن را از خودش سلب بکند یا زن برای شوهرش شرط بکند که زن سابق او مطلقه باشد.
یعنی مرد برای ازدواج دیگر ، زن در ضمن عقد شرط کند که خود به خود این زن اول مطلقه است اما میتوان شرط کرد که من با تو ازدواج میکنم و یکی از شرایط آن اینست که تو زن خودت را طلاق بدهید ان یک چیز دیگر است؛ یعنی با ازدواج با آن مرد آن زن قبلی خود به خود مطلقه شود، چنین حقی را ندارد.
اگر چنین شرطی کرد، آن زن اول مطلقه نخواهد بود یا اینکه زن دوم شرط بکند که مردش حق رفتن به منزل همسر اولش را ندارد یا حق نزدیکی با زن اول را ندارد چون مرد تکلیف دارد که هر چند شب یک بار بیتوته نزد زن خود بکند و هر چهار ماه یک بار هم با او نزدیکی بکند این تکلیف است، بنابراین با شرط نمیتواند تکلیف را از خودش سلب بکند.
همچنین شرط بکند زن و به مرد بگوید تا فلان تاریخ اگر مهریه را ندادی نکاح میان من و تو منحل بشود، این شرط فاسد است ولی مفسد عقد نیست؛ یعنی نتیجه اینکه خود به خود منحل بشود چنین چیزی را حق ندارند، مثلا شخص نمیتواند خود را از گرفتن ارث محروم کند.
در ماده ۱۰۸۱ قانون مدنی: اگر در عقد نکاح شرط شود که در صورت عدم تادیه مهر در مدت معین نکاح باطل خواهد بود. نکاح و مهر صحیح ولی شرط باطل است.
در هر صورت اگر نیاز به دریافت اطلاعات تکمیلیتر برای شروط ضمن عقد نکاح داشتید میتوانید از خدمات حقوقی ما نظیر مشاوره حقوقی خانواده بنیاد وکلا استفاده نمایید.
درود بر شما . این مطلب در ماده ۱۰۶۹ قانون مدنی آمده است نه در ماده ۱۶۰۹ . کل قانون مدنی ۱۳۳۵ ماده است .