اشتباه منجر به بطلان معامله یعنی اشتباه در هویت جسمی یا اوصاف اساسی طرف معامله در صورتی که شخصیت او علت عمده عقد باشد. قرار داد گاهی معوض هستند و گاهی غیر معوض هستند. در برخی عقود ممکن است شخصیت طرف قرارداد علت عمده عقد باشد.
این مسئله در مورد عقود غیر معوض از جمله هبه، بیشتر صادق است. البته حتی در هبه ممکن است این مسئله صادق نباشد؛ مثلاً اگر همه به صورت عام انجام گیرد این مسئله صدق نمی کند.
مثل خیرات و صدقاتی که اینها جنبه عمومی دارد که در برخی از مراسم های عمومی به مردم هدایایی می دهند یا مثلا خیراتی صورت می گیرد همه مردم می توانند از آنها برخوردار بشوند.
اما در اینگونه موارد غالبا وجود وصف خاصی در شخص طرف قرارداد ممکن است اساسی تلقی بشود ممکن است هبه به شخصی تعلق بکند که یک خصوصیات خاصی در آن بوده است؛ مثلا معمول اینست که در قراردادهای غیر معوض مثل هبه؛ بخشش یا هبه به کسی تعلق بگیرد که با واهب و بخشنده رابطه خویشاوندی یا جنبه عاطفی خاصی داشته باشد اما در این قراردادها می توانید فرضی را تصور کنید که شخصیت طرف عقد عمده نباشد.
در قراردادهای معوض معمولاً شخصیت طرف قرارداد، علت اصلی معامله نیست ولی حتی در این عقود نیز ممکن است شخصیت طرف قرارداد، علت عمده قرارداد باشد (همانند اوصافی که برای طرف قرارداد در عقد اجاره در نظر گرفته شود)؛ مثلا در قراداد اجاره شما می خواهید خانه خودتان را به کسی اجاره بدهید.
می خواهید شخصی مثلا اوصاف خاصی داشته باشد خصوصیت خاصی داشته باشد یا شخصیت طوری باشد که با روحیات و عقاید شما سازکارتر باشد یا موضوع قرارداد خدمت یک شخصی است که شما آن شخص را اجاره کردید تا کاری را برای شما انجام بدهد تحت عنوان عقد اجاره اشخاص.
این شخصی را که شما انتخاب کردید مهارت یا صلاحیت اخلاقی خاصی هم دارد در اینجا هم انعقاد قرارداد طرف عقد موثر خواهد بود.
در قراردادهایی که شخصیت طرف معامله، علت عمده عقد است اشتباه ممکن است.
- در مورد هویت جسمی طرف قرارداد باشد.
- در اوصاف طرف قرارداد باشد.
در حالت اول، معامله باطل است.
اشتباه در هویت جسمی یعنی چه؟
اشتباه در هویت جسمی بدین معنی است که کسی را به جای دیگری بگیرید؛ یعنی به علت شباهت ظاهری دو نفر آنها را با یکدیگر اشتباه بگیرید.
شخصی به دیگری می خواهم وام بدهد به تصور اینکه گیرنده این وام یک تاجر معروفی است در حالی که شخص دیگری است این شخص بخاطر شباهت ظاهری که با تاجر مورد نظر وام دهنده داشته باعث شده که طرف قرارداد، این قرارداد را منعقد بکند یا مثلا شخصی می خواهد با دختری به نام پری ازدواج بکند اما عقد ازدواج را با پروانه منعقد می کند یا می خواهد با ژاله اردواج بکند، عقد ازدواج را با لاله منعقد می کند این اشتباه باعث بطلان معامله است. پس اشتباه در هویت جسمی فردی بجای دیگری گرفته می شود.
دلایل بطلان چنین حکمی عبارتند از:
- الف) این مورد نمونه بارزی از تخلف عقد از قصد است؛ گفته شد عقود بابع قصود هستند آنچه را که در عالم خارج واقع شده با اراده واقعی طرف قرارداد مطابقتی ندارد.
- ب) اشتباه در هویت جسمی طرف قرارداد، توافق اراده طرفین را از بین می برد؛ مثلا علی می خواهد با من قرارداد ببندد، در حالیکه حسن قصدش براین گرفته که با شخصی غیر از علی انعقاد قرارداد بکند.
نکته ای در مورد م ۲۰۱ ق.م وجود دارد و آن به کار گیری کلمه" خلل" است.
اشتباه در هویت جسمی طرف معامله از مصادیق این ماده است مشمول این ماده می شود، به همین خاطر اینطور اشتباهی در صورتی که شخصیت طرف علت عمده باشد باعث بطلان تلقی شده است.
در رابطه با این ماده ۲۰۱ ق.م یک کلمه "خلل" به چشم می خورد ماده ملاحظه بفرمایید: اشتباه در شخص طرف به صحت معامله خللی وارد نمی آورد، مگر در مواردیکه شخصیت طرف، علت عمده عقد بوده باشد یعنی چی؟ و اگر موردی باشد که شخصیت طرف علت عمده عقد باشد به معامله خللی وارد می آورد این یعنی چی؟
همان گونه که گفته شد، اشتباه در هویت جسمی شخص طرف معامله عقد را باطل می کند.
در دو مورد اول که گفته شد یعنی اگر اشتباه در هویت جسمی طرف قرارداد باشد، کلمه خلل به معنای بطلان خواهد بود، بخاطر شباهت ظاهری که دو نفر با هم دارند اشتباه می کنند و قرارداد را منعقد می کنند.
اما اشتباه در اوصاف شخص طرف معامله ممکن است اشتباه در اوصاف اساسی وی باشد و یا اشتباه در اوصافی باشد که از نظر عرف اساسی نیستند و یا در یک معامله مشخص به عنوان اوصاف اساسی شناخته نمی شوند.
در صورت اشتباه در هویت جسمی شخص طرف معامله کلمه خلل به کار رفته در م ۲۰۱ ق.م به معنای بطلان است. در مورد اشتباه در اوصاف اساسی شخص طرف معامله نیز این کلمه به معنای بطلان است.
در اینجا هم معامله محکوم به بطلان خواهد ود قبلا با این قصد شما عقد را واقع کردید که طرف از توانایی مالی بسیار پایینی برخوردار است، بعدا متوجه می شوید که فرد، فرد ثروتمندی استبه تصور اینکه شخصی فقیر است به او پولی می پردازید و بعدا معلوم می شود که ثروتمند است اینجا عقد قطعا باطل خواهد بود، اما اگر اشتباه در اوصاف غیر اساسی طرف معامله باشد. خلل به معنای ایجاد خیار فسخ است.
ضابطه تشخیص اساسی بودن یا نبودن اوصاف طرف معامله ضابطه نوعی یا عرفی است، مگر آنکه ثابت شود وصف مورد نظر اگر چه از نظر عرف اساسی است ولی از دید طرفین قرارداد فرعی بوده است. این مسئله با فقه امامیه هماهنگی دارد.
اشتباه در شخص در صورتی طرف از ارکان عقد بوده باشد و دخالت کامل در نظر طرف دیگر داشته باشد، از موجبات بطلان قرارداد است.
با توجه به آنچه گفته شد خلل در م ۲۰۱ ق.م. به معنای بطلان است.
پس ماده ۲۰۱ ق.م که از کلمه خلل استفاده کرده خلل در این ماده به معنای بطلان خواهد بود.
سایر مواد قانون مدنی از جمله ماده ۷۶۲ که در مورد صلح است نیز این نظر را تایید می کنند.
م ۷۶۲ ق.م. اشتباه در طرف معامله را موجب بطلان عقد دانسته است؛ به عبارت دیگر این ماده یکی از مصادیق م ۲۰۱ ق.م در مورد صلح است.
ماده ۷۶۲ ق.م ملاحظه بفرمایید: اگر در طرف مصالحه و با در مورد صلح اشتباهی واقع شده باشد صلح باطل است می بینید اشتباه در طرف مصالحه را باطل دانسته است؛ به عبارت دیگر در حقیقت ماده ۷۶۲ ق.م در رابطه با اشتباه در شخص طرف صلح یکی از مصادیق ماده ۲۰۱ ق.م است، پس ماده ۲۰۱ شامل یک حکم کلی است و ماده ۷۶۲ق.م از مصادیق آن می باشد، با این تفسیر مواد ۷۶۲ و ۲۰۱ ق.م با هم هماهنگ هستند.
اشتباه در اوصاف اساسی طرف معامله از مصادیق بارز تخلف عقد از قصد می باشد و بنابراین مبطل عقد است؛ چون باعث می شود که اراده طرف و قصد طرف از بین برود موجب بطلان خواهد بود و از مصادیق بارز تخلف عقد از قصد است.
پس در ماده ۲۰۱ ق.م هم به نظر می رسد که بایستی از ضابطه نوعی استفاده کرد؛ یعنی اشتباه در اوصافی که قید تراضی و مبنای توافق طرفین قرار گرفته عرف اینها را اوصاف اساسی بداند، مگر اینکه اثبات بشود که یک وصفی که از نظر عرف اساسی است از نظر طرفین عقد جنبه نوعی داشته باشد.