فرق قیمومت با کفالت چیست؟ آیا اگر مادربزرگ، قیم نوه خود که دختر بچه صغیر و یتیم هست بشه؟ پس از مرگ مادربزرگ، نوه میتونه از مستمری مادربزرگش استفاده کنه؟
لطفاً اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.
مشاوره حقوقی قیومیت فرزند به صورت آنلاین و تلفنی ۲۴ ساعته توسط بنیاد وکلا
ارائه میشود.
بنیاد وکلا
کیفیت کلیه مشاورههای تلفنی و آنلاین (چت) در مورد قیومیت فرزند را ۱۰۰٪ تضمین
میکند.
اگر به دنبال مشاوره حقوقی رایگان قیومیت فرزند هستید، میتوانید از روش متنی استفاده کنید. اما چنانچه مشکل شما جدی است و میخواهید بلافاصله پاسخ خود را دریافت کنید از پلنهای آنلاین و تلفنی مشاوره حقوقی قیومیت فرزند استفاده نمایید.
شما هم میتوانید پرسش حقوقی خود را بصورت ناشناس مطرح کنید و از متخصصین بنیاد وکلا پاسخ بگیرید.
سوال خود را مطرح کنیدفرق قیمومت با کفالت چیست؟ آیا اگر مادربزرگ، قیم نوه خود که دختر بچه صغیر و یتیم هست بشه؟ پس از مرگ مادربزرگ، نوه میتونه از مستمری مادربزرگش استفاده کنه؟
وقت به خیر همسرم از ازدواج قبلی خود یک دختر ۶ ساله دارد که تا سن هفت سالگی حضانت او با مادر باقی است. میخواهیم نسبت به عزل و تغییر قیمومت و حضانت به مادر و وکالت بلاعزل اقدام…
سلام مادربزرگ من ۸۸ سالشه و بچه هاشم چند سال بعد از فوت پدربزرگم نکهداری کردند ولی الان دیگه همکاری نمی کنند (یعنی واقعا هم توان جسمی و مالی ندارند) از اورژانس اجتماعی تماس…
با سلام خدمت اعضای محترم همسر بنده فوت شده و بنده یک طفل صغیر دارم خودم شخصا درخواست نصب قیم داده ام و برادر شوهرم را به عنوان قیم معرفی نموده ام دادگاه نیز برادر شوهرم را…
با سلام از جد پدری عموی بزرگ هستم چطور میتوانم قیومیت فرزند برادر فوت شده ام را که همسرش قبلا طلاق گرفته بگیرم
کیفیت کلیه مشاورهها توسط بنیاد وکلا تضمین میشود
با سلام و وقت بخیر. در یک خانواده ای که مادر فوت کرده و پدر در قید حیات است و فرزندان آنها ۳ دختر است که یکی از آنها ۴۰ سال است بیماری اعصاب روان و اسکیزوفرنی شدید دارد و آن زمان…
یازده ساله عمو دخترم قیمشه و پولش را تو بانک گذاشته ودخترم با سود پول زندگی کرده که با توجه به تورم پول ضرر شده
با سلام در صورتی که متوفی طبق وصیت نامه کلیه امورات مالی فرزندان صغیر خود را بر عهده احدی از اقوام گذاشته باشد آیا مادر با قیم شدن میتواند امورات مالی هم بدست گیرد یا همچنان…
سلام خدمت شما بزرگواران.معلم هستم و همسرم به رحمت خدا رفته و قیومیت فرزند ۱۴ساله ام با پدربزرگ پدری اش است.آیا به من قیومت فرزندم را میدهند؟ پدربزرگش ۷۷ ساله و…
کیفیت کلیه مشاورهها توسط بنیاد وکلا تضمین میشود
مسئولیت تامین مخارج دختر به عهده جه کسی است؟
در قانون ایران، شرایط خاصی برای اداره امور محجورین و سرپرستی از آنها در نظر گرفته شده است. افرادی که هنوز به سن بلوغ نرسیدهاند و نمیتوان امور مختلف را از هم تشخیص داده و همچنین به دلایلی دچار جنون شده باشند، در اصطلاح حقوقی به آنها محجور گفته میشود.
کودکان یکی از مصادیق بارز محجورین محسوب میشوند و به دلیل آن که هنوز بالغ نشدهاند، در دسته بندی صغار قرار میگیرند. چنین اشخاصی طبیعتا نمیتوانند امور خود را اداره کنند و باید افرادی که صلاحیت آنها به تایید مرجع قضایی برسد، برای اداره امور محجورین اقدام کنند.
سرپرستی و قیومیت، دو موضوع کاملا جدا از یکدیگر هستند و زمانی که بحث سرپرستی از کودکان و سایر محجورین مطرح میشود، در اغلب مواقع این دو موضوع یکسان تصور میشود. در واقع حضانت در ارتباط با شرایط نگهداری از فرزندان تا سنین مشخصی است که بعد از جدایی والدین موضوع حضانت مورد بررسی قرار میگیرد. اما قیومیت، به اداره امور محجورین مرتبط است و قاعدتا نمیتوان قیومیت و سرپرستی را در یک راستا قرار داد.
قیومیت زمانی مطرح میشود که برای اداره امور محجورین، ولی قهری وجود نداشته و کسی هم به عنوان وصی از طرف ولی برای اداره امور محجور تعیین نشده باشد. در این صورت اگر ولی قانونی برای سرپرستی محجور وجود نداشته باشد، دادگاه در این زمینه اقدام به نصب قیم میکند.
فردی که به عنوان قیم از طرف مرجع قضایی معرفی میشود، باید صلاحیت قانونی آن مورد تایید قرار گرفته تا بتواند امور محجور را به بهترین شکل ممکن اداره نماید. قیم در واقع سرپرست محجور نیز محسوب میشود اما اختصاصا برای اداره کردن امور وی تعیین میشود.
بدیهی است که تا زمانی که ولی قهری باشند، امکان نصب قیم وجود ندارد مگر آن که پدر و جدی پدر، عدم صلاحیت اخلاقی آنها به اثبات برسد. وصی انتخاب شده از طرف ولی قهری نیز صلاحیت اداره امور مالی و غیر مالی محجور را دارد و میتواند به عنوان قیم محجور شناخته شود.
دادگاه زمانی برای نصب قیم اقدامات لازم را انجام میدهد که پدر و جد پدری محجور فوت کرده باشند و همچنین وصیتی در این زمینه از طرف آنها صورت نگرفته باشد. در این شرایط با توجه به این قانونا فردی برای قیومیت محجور تعیین نشده است، مرجع قضایی صلاحیت انتخاب قیم را دارد.
همانطور که دادگاه در شرایطی میتواند برای نصب قیم اقدام کند، در مقابل نیز صلاحیت عزل قیم را خواهد داشت. عزل قیم اصولا زمانی اتفاق میافتد که عدم توانایی و همچنین عدم صلاحیت قانونی قیم در اداره امور محجور ثابت شود. عموما مدت زمان خاصی برای قیومیت در قانون در نظر گرفته نشده است و نمیتوان گفت که قیم، برای مدت مشخصی صلاحیت اداره امور شخص محجور را عهده دار است.
قیومیت به عنوان یکی از نهادهای اصلی حمایت از افراد محجور محسوب میشود. البته به جز قیومیت، نهادهای دیگری چون ولایت قهری، وصایت و در مواردی نیز حضانت برای حمایت از محجورین در قانون تعیین شده است.
ولایت قهری که مربوط به پدر و جد پدری است که وظیفه سرپرستی از محجور را بر عهده دارند. تا زمان زنده بودن ولی قهری، امکان تعیین قیم و ولی دیگر برای فرزند وجود ندارد؛ مگر در شرایطی که صلاحیت اخلاقی آنها به تایید نرسد.
وصایت نیز در شرایطی برای حمایت از محجورین قرار داده میشود که فردی از طرف پدر و جد پدری برای این سمت انتخاب شده باشد. پدر یا جد پدری در زمانی که فرزند تحت ولایت آنها است، فردی را برای سمت وصایت تعیین نموده تا بعد از فوت آنها، فرد مورد وصیت برای ولایت از فرزند اقدامات لازم را انجام دهد.
قیومیت نیز در شرایطی که فرزند، ولی قهری نداشته و در این زمینه برای ولایت از او وصیت نشده باشد. پدر یا جد پدری محجور، در صورتی که در قید حیات باشند، قاعدتا شخصی دیگر نمیتواند سمت قیم را بر عهده بگیرد. همچنین به واسطه وصیت انجام شده از طرف ولی قهری فرزند نیز برای امر قیومیت صورت میگیرد.
علاوه بر موارد مزبور، حضانت نیز برای حمایت از افرادی که به لحاظ قانونی محجور محسوب میشوند، تعیین شده است. حضانت، بحثی مجزا از قیومیت است و ناظر بر حمایت فیزیکی و جسمی از کودک است. زمانی که والدین کودک به دلایلی طلاق گرفته و یا از هم جدا زندگی میکنند، یکی از طرفین باید حضانت طفل را بر عهده بگیرد. در بحث حضانت مانند قیومیت و ولایت قهری، جد پدری در شرایطی خاص امکان نگهداری از فرزند را بر عهده دارند.
به طور کلی قیومیت، ناظر به اداره کردن امور محجور است و اختصاص به موضوع سرپرستی و نگهداری از فرزند ندارد. منظور اداره امور محجور در واقع کلیه امور او اعم از امور مالی و غیر مالی است. به دلیل آن که انجام معاملات محجورین طبق قانون در اغلب مواقع باطل است، عملا باید فردی در سمت قیومیت، وظیفه اداره اموال چنین اشخاصی را داشته باشد.
فقدان ولی خاص باعث میشود تا فردی از طرف دادگاه جهت اداره امور و سرپرستی از قیم را بر عهده بگیرد. بنابراین میتوان گفت که قیومیت، وظیفه و تکلیفی برای افراد واجد صلاحیت است که باید وظیفه ای که برای اداره امور محجور به قیم واگذار میشود، به بهترین شکل ممکن انجام شود.
تعیین قیم صرفا برای افراد نابالغ یا صغار نیست بلکه افرادی که دچار جنون شده و هنوز به سن رشد نیز نرسیده باشند، در شرایط خاصی برای آنها نیز از طرف مرجع قضایی قیم انتخاب میشود. مقررات نصب قیم از طرف دادگاه زمانی اجرا میشود که پدر و جد پدری در قید حیات نبوده و در این صورت، ولی قهری، وصیتی برای سرپرستی از طفل بعد از فوت خود انجام نداده باشند.
ولی قهری، برای سرپرستی و اداره امور فرزند، تکلیف قانونی دارند و دادگاه در این شرایط نمیتواند اقدامی را برای نصب قیم انجام دهد. بنابراین، در صورت فقدان ولی خاص و عدم تعیین امر وصایت، به حکم دادگاه، فردی در سمت قیومیت، عهده دار اداره امور محجورین خواهد شد.
حضانت و قیومیت دو مسئله بسیار مهم در امر سرپرستی از فرزندان محسوب میشود که به دلیل وجود تفاوتهایی بین آنها، در بخش بعدی به بررسی تفاوت حضانت و قیومیت میپردازیم.
قبل از آن که به بررسی قیومیت و حضانت بپردازیم، در مورد ولایت قهری باید به این نکته اشاره کرد که پدر و جد پدری به حکم قانون به عنوان ولی قانونی محجور محسوب میشوند. اما قیومیت سمتی است که به واسطه حکم دادگاه، برای اداره امور محجور تعیین میشود.
نهادهای حمایت از محجورین به دلیل شباهت معنایی که با یکدیگر دارند، اغلب به صورت یکسان تصور میشود. حضانت، قیومیت و ولایت، معنای لغوی آنها همان سرپرستی و نگهداری است اما بعد حقوقی آنها کاملا با یکدیگر متفاوت است. حضانت و قیومیت جز آن دسته از نهادهای قانونی حمایت از اشخاص محجور به شمار میرود که تفاوت زیادی با یکدیگر دارند.
حضانت و قیومیت، مفهوم سرپرستی و نگهداری دارند اما کاربرد آنها در بحث حقوقی متفاوت است. حضانت در ارتباط با حمایت عاطفی و جسمی از فرزندان است. قانونگذار حضانت را به عنوان حق و تکلیف والدین در نظر گرفته است و در زمانی که از هم جدا میشوند، سرپرستی فرزند بر عهده پدر و مادر قرار دارد.
بعد از جدایی پدر و مادر، فرزندان مانند دوران زندگی مشترک، نمیتوانند با ابوین خود زندگی کنند و در این صورت، باید یکی از طرفین، از فرزند خود نگهداری کند. دو ویژگی حق و تکلیف برای حضانت در قانون تعیین شده است و در وهله اول، حضانت به عنوان حق قانونی برای والدین، بدین معناست که پدر و مادر، در صورتی که واجد شرایط باشند، حق مراقبت از فرزند خود را داشته و کسی نمیتواند چنین حقی را از آنها سلب نماید.
همچنین علاوه بر حق، حضانت تکلیفی برای والدین است و در صورتی که طبق قانون یا حکم دادگاه، وظیفه نگهداری از فرزندان بر عهده یکی از طرفین واگذار میشود، باید چنین تکلیفی را به به درستی انجام دهند و امکان امتناع از انجام این وظیفه وجود ندارد.
قیومیت سمتی متفاوت از حضانت است و ناظر به اداره امور محجورین میباشد. در صورت نبود ولی خاص(ولی قهری و وصی)، مرجع قضایی مبادرت به نصب قیم برای محجور میکند. فوت پدر و جد پدری و عدم تعیین وصی برای اداره امور محجور، به عنوان عوامل تاثیرگذار در تعیین قیم از طرف دادگاه به شمار میروند. با زنده بودن ولی قهری فرزند یا تعیین وصی برای اداره امور محجورین بعد از فوت آنها، عملا بحث قیومیت و تعیین قیم موضوعیت خاصی ندارد.
در هر صورت عمده تفاوت بین قیومیت و حضانت، عبارتند از:
در بخش قبل به تفاوت بین حضانت و قیومیت پرداختیم، حال در این بخش قصد داریم که به بررسی موارد نصب قیم بپردازیم. با دریافت مشاوره حقوقی، میتوانید اطلاعات کافی در مورد شرایط قانونی تعیین قیم را دریافت کنید. با توجه به این که مشاوره حقوقی یکی از راهکارهای مناسب دریافت اطلاعات حقوقی است، بنابراین اگر قصد دارید به صورت تخصصی در مورد موارد نصب قیم، اطلاعاتی را کسب کنید، حتما از مشاوره حقوقی که توسط وکلا دادگستری مجرب ارائه میشود، استفاده کنید.
فرزندی که قانونا سرپرست خاصی برای نگهداری و اداره امور خود نداشته باشد، در این شرایط دادگاه برای تعیین وضعیت مربوط به محجور، اقدامات قانونی جهت نصب قیم را انجام میدهد.
وجود پدر یا جد پدری مانع از تعیین قیم از طرف دادگاه میشود. طبیعتا با وجود ولی قهری، دیگر نیازی به نصب قیم نیست و پدر یا جد پدری امور مربوط به محجورین را بر عهده میگیرند. حال در ارتباط با این موضوع که در چه شرایطی نصب قیم صورت میگیرد، باید ماده 1218 قانون مدنی را مورد بررسی قرار داد.
به موجب ماده مزبور، نصب قیم برای موارد زیر صورت میگیرد:
قیومیت به طور کلی سمتی برای محجورین است و صغار، مجانین و سفیه مشمول مقررات نصب قیم در شرایطی خاص قرار میگیرند. صغار و افرادی که هنوز به سن بلوغ نرسیده باشند، در صورتی که ولی خاص به دلایلی نداشته باشند، تعیین قیم برای آنها صورت میگیرد.
منظور از ولی خاص، ولی قهری و وصی منصوب شده از طرف ولی قهری است. کودکی که هنوز به سن بلوغ نرسیده یا صغیر، در صورت فقدان ولی خاص، فردی به عنوان قیم برادی اداره امور وی از طرف دادگاه تعیین میشود. نبود ولی خاص برای صغار میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که در هر صورت، قانون عنوان میکند که برای این دسته از محجورین باید نصب قیم صورت گیرد.
علاوه بر صغار، مجانین و سفیه نیز به عنوان افرادی هستند که در شرایطی قیم برای آنها تعیین میشود. افراد مجنون و سفیه، اگر حجر آنها مرتبط با دوران صغر و کودکی آنها باشد، در صورت نبود ولی خاص، دادگاه مبادرت به تعیین قیم برای این افراد میکند.
به طور مثال، فردی در دوران کودکی، دچار جنون شده باشد و حالت جنون اتصال به زمان کودکی او دارد. در این شرایط اگر پدر و جد پدری یا وصی منصوب از طرف آنها نباشد، باید شخصی وظیفه قیومیت این افراد را بر عهده بگیرد.
حا اگر افرادی بعد از سن بلوغ، دچار حجر(جنون و سفیه) شده باشند که اعم از بودن ولی خاص یا نبود آن، باید تعیین قیم صورت گیرد. با توجه به این که حالت حجر این افراد بعد از سن بلوغ، رخ داده است، حتی اگر ولی خاص نیز داشته باشند، باز هم نصب قیم برای آنها انجام میشود.
در واقع برای این دسته از محجورین، برای تعیین قیم، توجهی به بودن یا نبودن ولی خاص نمیشود. به بیان دیگر، در صورت زنده بودن پدر یا جد پدری، دادگاه فرد دیگری را به عنوان قیم تعیین نکرده و ولی قهری فرزند به عنوان قیم، نصب میشوند. در صورتی با فرض بودن ولی خاص، فرد دیگری برای قیم تعیین میشود که پدر با جد پدری و همچنین وصی، صلاحیت لازم برای تعیین قیم را نداشته باشند.
در قسمت گذشته، به موارد قانونی تعیین قیم، پرداخته شد. به طور کلی تا زمان بودن ولی خاص، افرادی دیگری نمیتوانند برای قیومیت فرزند اقدام کنند. برای اولویت سمت قیومیت فرزند، ابتدا پدر، جد پدری، وصی منصوب از طرف آنها حق قانونی دارند و سپس به مادر فرزند و جد مادری چنین امری واگذار میشود.
دادگاه برای تعیین قیم، ابتدا این موضوع را بررسی میکند که فرزند، ولی خاص دارد یا خیر. همچنین به بررسی صلاحیت اخلاقی ولی قهری فرزند نیز میپردازد. طبیعتا مادر زمانی میتواند به عنوان قیم فرزند انتخاب شود که ولی خاص وجود نداشته یا در صورت وجود، برای سمت قیومیت، صلاحیت قانونی نداشته باشند.
شرایط قیومیت مادر برای فرزند به طور کلی بعد از فوت ولی قهری بررسی میشود. پدر و جد پدری، برای اداره امور محجورین و اجرای سمت قیومیت، نسبت به مادر اولویت دارند. بنابراین تا زمانی که ولی قهری، فوت نکرده باشند، نمیتوان مادر را به عنوان قیم فرزند تعیین کرد.
بعد از فوت پدر، اداره امور فرزند محجور به پدر بزرگ او واگذار میشود. به همین ترتیب، بعد از فوت پدر بزرگ نیز مادر میتواند برای قیومیت فرزند خود اقدام کند. البته رویه به این صورت است که در صورت نبود ولی خاص، دادگاه از بین نزدیکان فرزند، قیم تعیین میکند.
در واقع میتوان گفت که در صورت نبود پدر و جد پدری، مادر اولویت اداره امور فرزند خود و بر عهده گرفتن سمت قیومیت را خواهد داشت. مادر در شرایطی میتواند، قیم فرزند شود که عدم صلاحیت ولی قهری یا وصی انتخاب شده را برای دادگاه محرز کند.
صلاحیت قانونی برای امور قیومیت، جدای از بحث شرایط عمومی مربوط به صلاحیت اخلاقی، در ارتباط با امانتداری قیم و توانایی اداره امور محجور توسط قیم است. فردی که دادگاه برای سمت قیم بودن انتخاب میکند، باید توانایی لازم برای اداره امور محجورین را داشته باشد. بنابراین دادگاه برای نصب قیم، فردی که علاوه بر برخورداری از صفت امانتداری، توانایی کافی برای اداره امور محجور را داشته باشد، جهت سمت قیومیت در نظر میگیرد.
مادر فرزند، در صورتی که شرایط لازم برای قیم شدن را برخوردار باشد، میتواند امور محجور را اداره کند. حال اگر مادر شوهر کند، باید ظرف مدت یک ماه از تاریخ عقد ازدواج، این موضوع را به اطلاع دادستان برساند تا اقدامات لازم برای تعیین قیم جدید بر اساس شرایط جدید زن، صورت گیرد.
در صورتی که مادر، ازدواج مجدد خود را به اطلاع دادستان، نرساند، در این صورت دادستان به عنوان مدعی العموم میتواند مادر را از سمت قیومیت عزل کند. اینگونه محدودیتهای قانونی برای پدر وجود ندارد و اگر پدر، ازدواج مجددی نیز داشته باشد، اطلاع یا عدم اطلاع این موضوع به دادستان، منجر به عزل او از سمت قیم نخواهد شد.
علاوه بر نصب قیم، شرایط مربوط به عزل قیم نیز در قانون عنوان شده است. ماده 1231 قانون مدنی، ناظر به موارد عزل قیم است که در این بخش به بررسی این موضوع میپردازیم. بر اساس این ماده، اشخاص ذيل نبايد به سمت قيمومت معين شوند:
موارد فوق، به عنوان شرایط ممنوعیت برای نصب قیم یا همان عزل قیم محسوب میشوند. افرادی که تحت سرپرستی افراد دیگر باشند، واضح است که نمیتوانند قیم شخص دیگری باشند. به طور مثال، کودکی که تحت ولایت پدر یا جد پدری خود است، نمیتواند قیم کودک دیگر باشد و این مورد از بدیهیات عزل قیم به شمار میرود.
افرادی که به دلیل ارتکاب جرائم مزبور، حکم قطعی آنها صادر شده باشد، نمیتوانند برای امور قیومیت اقدامی را انجام دهند. ماده 1231 قانون مدنی، تاکید به صدور حکم قطعی دارد. بدین معنا که اگر هنوز حکم قطعی شخص متهم به ارتکاب جرائم ذکر شده، صادر نشده باشد، نمیتوان فردی که به سمت قیومیت نصب شده است را عزل کرد.
عدم انجام امور مربوط به تصفیه ورشکستگی برای اشخاصی که حکم ورشکستگی آنها صادر شده باشد نیز از دیگر موارد عزل قیم محسوب میشود. لازم به ذکر است که فرد قیم، اگر ورشکسته شده و حکم او نیز در این زمینه صادر شده باشد، صرف صدور حکم ورشکستگی نمیتواند دلیل قانونی برای عزل وی از سمت قیومیت باشد. بلکه علاوه بر صدور این حکم، امور تصفیه ورشکستگی نیز انجام نشده باشد، در این صورت امکان برکناری او از قیم بودن شخص محجور وجود دارد.
داشتن فساد اخلاقی نیز، دلیل دیگر برای عزل قیم است. ممکن است که فرد قیم در زمانی که برای اداره امور محجور انتخاب شده باشد، مشکل اخلاقی نداشته باشد، اما در زمانی که در سمت قیومیت قرار دارد، فساد اخلاقی او ثابت شود، دیگر نمیتواند اداره امور محجور را بر عهده بگیرد.
ماده 1232 قانون مدنی، عنوان میکند که با داشتن صلاحيت براي قيمومت اقرباء محجور مقدم بر سايرين خواهند بود. در واقع نزدیکان فرد محجور نسبت به سایر افراد برای امر قیومیت اولویت دارند و دادگاه نیز طبیعتا در ابتدا، از بین اقربای محجور، قیم تعیین میکند.
همچنین طبق ماده 1233 قانون مدنی، زن نمیتواند بدون رضايت شوهر خود سمت قيمومت را قبول كند. بنابراین تا زمانی که شوهر اجازه این کار را به زن ندهد، حتی در صورت داشتن شرایط قانونی برای سرپرستی و اداره امور محجور، امکان گرفتن سمت قیومیت را نخواهد داشت.
عزل قیم با قیم منعزل، تفاوت دارد و نباید این دو موضوع یکسان تلقی نمود. عزل قیم، نیاز به حکم دادگاه است اما قیم منعزل، نیاز به حکم دادگاه ندارد. شرایط مربوط به قیم منعزل در ماده 1248 قانون مدنی مورد بررسی قرار گرفته است. به موجب این ماده، در موارد ذيل قيم معزول ميشود:
همانطور که گفته شد، اداره امور محجورین در صورت فقدان ولی خاص، بر اساس حکم دادگاه به فردی که تحت عنوان قیم شناخته میشود، واگذار خواهد شد. فرد قیم، باید از صلاحیت لازم برای امور قیومیت برخوردار باشد، در غیر این صورت مشمول مقررات عزل قیم خواهد شد.
قیم به طور کلی باید، توانایی کافی برای آن اداره کردن امور محجور اعم از مالی و غیر مالی را داشته باشد و همچنین امانت داری او از دیگر صفاتی است که دادگاه این موارد را در زمان نصب قیم در نظر میگیرد.
در صورتی که ثابت شود، قیم، نمیتواند امور محجور را اداره کند و صفت امانت داری او برای دادگاه محرز نشود، در نهایت از سمت قیومیت عزل خواهد شد. طبق قانون، ولی قهری شامل پدر و جد پدری، سرپرستی و اداره امور محجور را میتوانند بر عهده بگیرند اما در صورت فوت آنها و عدم تعیین وصی، دادگاه اقدام به تعیین قیم از بین اقربای محجور خواهد کرد.
قیومیت به همراه ولایت و حضانت، جزو نهادهای حمایت از محجورین محسوب میشود که البته برای هر یک در قانون شرایط خاصی عنوان شده است.
در متن مقاله، در مورد بحث قیومیت فرزند و شرایط قانونی تعیین قیم و همچنین موارد عزل قیم، توضیحاتی ارائه شد، اما اگر در این زمینه به مشاوره حقوقی تخصصی نیاز دارید، میتوانید از خدمات مجموعه بنیاد وکلا نهایت استفاده را ببرید. به جهت آن که مشاوره حقوقی بنیاد وکلا توسط حقوقدانان و وکیل قیومیت فرزند مجرب و متخصص در امر وکالت ارائه میشود، کیفیت این خدمات در سطح قابل قبولی قرار دارند.
نحوه ارائه مشاوره حقوقی بنیاد وکلا به صورت تلفنی، آنلاین و حضوری انجام میشود که جهت دریافت مشاوره حقوقی قیومیت فرزند، کافیست با کارشناسان ما در ارتباط باشید تا راهنماییهای لازم در این زمینه در اختیارتان قرار گیرد.